فقیری که عمری است خود را وقف پژوهش در فرهنگ عامه مردم فارس و زنده نگهداشتن آداب، رسوم، سنن و عرف این پهنه گسترده ایرانزمین کرده است، در دو کتاب جدید خود نیز بخشهایی دیگر از فرهنگ دیرین مردم فارس را با جزئینگری به رشته نگارش درآورده و به عنوان سندی از فرهنگ این سرزمین در سده اخیر، برای اکنونیان و آیندگان به یادگار گذاشته است.
هوش فقیری در انتخاب این دو سوژه (بازیهای محلی و بارانخواهی) از یک سو بهسبب دورافتادن کودکان و نوجوانان عصر حاضر از امر سرگرمی و بازی، و همچنین در روزگاری که سرزمین فارس دچار خشکسالی است، قابلتأمل و ستودنی است.
نگاهی به کتاب بازیهای محلی فارس
ابوالقاسم فقیری کتاب «بازیهای محلی فارس» را در 13 فصل به نگارش درآورده و بازیهای محلی در شماری از شهرهای فارس ازجمله شیراز، زرقان، سیفآباد سروستان، فصا، ممسنی، داراب، خرامه و کربال، دشتستان و ایل قشقایی را بررسی کرده است.
به باور نویسنده «باورهای سرزمین مادریام»، بازیهای محلی نخستین سرگرمی بشر اولیه است و صفابخش جسم و جان. فقیری با ذکر این نکته در مقدمه کتاب که «بازیهای محلی جلوهای از فرهنگ مردم است» مینویسد: انسان موجودی اجتماعی است و بازیها نیز جنبهای اجتماعی دارند.
اما چرا بازیهای محلی در هر شهر و دیاری، به گونهای است و اغلب نیز ویژه آن منطقه؟ به باور این نویسنده فرهنگ مردم، بازیها ساخته و پرداخته شرایط و جهات متفاوت اقلیمی است و ضمن ایجاد سرگرمی، «حقایقی هم در متن بازیها نهفته است.» فقیری در مقدمه کتاب، به درستی توجهاش را به ظهور و بروز بازیهای مجازی و فراموش شدن بازیهای محلی جلب کرده و بهنوعی دلیل نگارش کتابش را نیز توجه به همین نکته قرار داده است: «اغلب بازیهای محلی در حال فراموشی است و امروز تنها میتوان جای پای آنها را نزد سالخوردگان ـ آن هم بهصورتی مبهم ـ دریافت.»
برخی از انواع بازیهای محلی در فارس
در ادامه کتاب بازیهای محلی فارس، ابوالقاسم فقیری با ذکر برخی از بازیهای محلی قدیمی استان، به شرح کامل و تاریخی این بازیها پرداخته است. به عنوان مثال در بازیهای محلی او شرحی کامل از بازیهایی بهیادماندنی نظیر «آزَنگه شیر»، «عمو یادگار»، «آرا مورا»، «چشم بگیرک»، «اُسُخون مهتاب»، «چَلُک مُسه»، «سگ تِق تقو»، «هفت سنگ» و «اَلَک دُولَک» را میآورد و به تفاوتها و شباهتهای برخی از این بازیهای مشترک در شهرها و استانهای دیگر نیز میپردازد.
فقیری در شرح بازی «سُک، سُکنا» که جزو بازیهای محلی ممسنی است، مینویسد: «بازیکنان هر یک تعدادی چوب نوکتیز انتخاب میکنند. نفر اول چوبش را به زمین میزند، نفر دومی باید طوری چوبش کنار نفر اول به زمین بنشاند که هم چوب نفر اول را بیندازد و هم چوب خودش نیفتد. در صورتی که نتوانست چوب نفر اول را بیندازد، یا نتواند چوب خودش را در زمین بنشاند؛ میبازد و بازی به همین طریق ادامه مییابد.
این بازی را بیشتر در فصل زمستان اجرا میکنند که زمین نم باشد. در کازرون به این بازی «تِنگِسه» میگویند. فقیری در بخشی از کتاب به شرح کامل «تَرکه بازی» در داراب و کازرون میپردازد، تمامی اشعار بازیهایی را که به صورت شعر اجرا میشوند، با محاوره صحیح مینویسد و فصلی از کتاب را به شرح کامل بازیهای نمایشی اختصاص میدهد.
نگاهی به کتاب «باران و مراسم بارانخواهی در فارس»
ابوالقاسم فقیری در این کتاب که در مقدمهاش ذکر کرده جمعآوری مراسم بارانخواهی را از سال 1336 آغاز کرده و تاکنون پی گرفته است، ابتدا با اشاره به جایگاه باران در ترانههای محلی و ترانههای عامیانه، مراسم دعای بارانخواهی در گوشهوکنار فارس از ممسنی و دشتی و نیریز و قریهچاه و ایل باصری، تا استهبان و جهرم و فسا و آباده و اقلید را شرح داده است.
نویسنده «آهو بچه خوابِ من» در مقدمه کتاب با اشاره به بخشی از کتاب «آبهای مقدس ایران» تألف زندهنام جمشید صداقتکیش مینویسد: بارانخواهی بهسبب قدمت و گستره پیشه کشاورزی در فارس، سابقهای دیرینه داشته است و اگر در زمستان باران نیاید یا دیر بیاید، کشاورزان فارس فریاد بارانخواهی سر میدهند.
جایگاه باران در ترانهها و واسونکهای فارس
بخش بعدی کتاب، مشتمل بر پارهای از ترانههای عامیانه و واسونکها درباره باران و بارانخواهی در فارس است. «ببار بارون که باریدن ثوابه/ بِچَر گله که چیپون در عذابه/ مکن ای جغد یک اِمشوُ تو ناله/ که حال دلبرُم امشوُ خرابه.» نویسنده 82 ساله شیرازی در بخش بعدی کتابش، به شرح کامل و جزئیوار مراسم بارانخواهی در شهرها و روستاهای فارس میپردازد و تاریخچهای جذاب درباره بارانخواهی لوطیها را نیز ضمیمه این بخش میکند.
آنچه در این کتاب بسیار قابل تأمل جلوه میکند آن است که مراسم بارانخواهی در هر شهر فارس، بهشکل مستقیم بازگوکننده عرف و فرهنگ آن دیار است. به عنوان مثال پختن نان گِرده و اُ آش و چل کَچَلَک و آتشچی و دعاخوانی در هر دیاری، به شیوه خاص آن دیار برگزار میشود. فقیری در این کتاب حتی به باورهای عامیانه مردم درباره چگونگی بارش باران و زمان و مکان آن نیز اشاره میکند و مثلاً مینویسد: مردم شیراز معتقدند اگر آفتاب باشد و باران بیاید، گرگها دارند میزایند، یا اگر کلاغها پایین پرواز کنند، نشانه آمدن باران است.
نظر شما