«یک تکه زمین کوچک» داستان زندگی در سایه ترس و ستمی هرروزه است؛ رمانی متفاوت درباره جنگ و صلح از نگاه یک نوجوان فلسطینی که با ترجمه پروین علیپور، در سال 1397 از سوی بخش کودک و نوجوان نشر افق در هزار و۵۰۰ نسخه منتشر شده است.
داستان این رمان، درباره پسرانی است که در فلسطین، تحت اشغال ارتش اسرائیل زندگی میکنند. زندگی آنها تجربه خاصی است در زمان و مکانی خاص. اما تمام اشغالهای اینچنینی، خشن و بیرحمانهاند و موجب رنج بیامان اشغال شدگان و درماندگی بی پایان ارتش اشغالگر میشوند. پسران این داستان از کسانی که زندگیشان را در چنین شرایطی میگذرانند، دفاع میکنند و میکوشند با وجود تمام مشکلات به زندگی ادامه بدهند.
او درباره چگونگی ترجمه این کتاب، میگوید: قبل از ترجمه همه مطالبی که درباره کتاب مورد نظر در سایتهای خارجی منتشر شده را میخوانم تا نظر دیگران را نسبت به کتاب بدانم سپس تصمیم به ترجمه آن میگیرم. این کتاب را خودم برای ترجمه انتخاب کردم و نکات مثبتی را درباره آن در سایتها خواندم.
به گفته این مترجم پیشکسوت و باسابقه ادبیات کودک و نوجوان، مساله جالب در «یک تکه زمین کوچک» این است که نویسنده این کتاب با توجه به اینکه مسلمان نیست، کتابی درباره اسلام و مسلمانان نوشته و قبل از انتشار، این کتاب را به دست مسلمانی داده که استاد دانشگاه بوده، و از او خواسته این کتاب را بخواند و نظرش را درباره آن بیان کند و اصلاحات لازم را انجام داده است.
علیپور در ادامه به بخشهایی از کتاب که برایش جالب بوده اشاره میکند و میگوید: مطالب این کتاب شعاری نیست. نوجوان این داستان فکر میکند که اسرائیلیها خیلی انسانهای بدی هستند و فلسطینیها خیلی خوباند و باید با جنگ و دعوا کارها را پیش ببرد و به همین دلیل از بزرگترها ازجمله پدرش هم منتفر میشود و معتقد است آنها همیشه کوتاه میآیند و اگر خودش بزرگتر شود هرگز در مقابل اسرائیلیها کوتاه نمیآید. تا اینکه عموی این پسربچه با او صحبت میکند و میگوید ما هم خیلی آدمهای مظلوم و خوب و تافته جدابافتهای نیستیم. قدرت به دست هرکسی برسد ممکن است همین کارها را انجام دهد و چون آنها از ما قویتر هستند ما را دستگیر میکنند. بنابراین ما باید قوی باشیم.
مترجم کتاب «دردسرساز» میافزاید: از دیگر جذابیتهای این کتاب برای من شروع داستان و آرزوهای یک پسر 12 ساله بود، اینکه وسیلهای اختراع کند تا فولاد تانکهای اسرائیلیها را آب کند یا قدش مثل برادرش بلندتر شود و ... یعنی مانند همه بچهها آرزوهای مختلفی دارد و چند بعدی است نه تک بعدی. بخش دیگری هم که برایم جذابیت داشت جایی بود که گشت اسرائیلیها جلوی آنها را میگیرد و از آنها میخواهد لباسهایشان را درآورند که هم ناراحتکننده بود و هم شیطنتهای این پسربچه کار را جذاب کرده بود. او که هیچوقت پدرش را بدون لباس ندیده، حالا دیدن این صحنه برایش عجیب است مثلا اینکه پاهای پدرش خیلی لاغر است برایش عجیب است و ... و من مدتها با یادآوری این مطلب میخندیدم.
علیپور در بخش دیگر سخنانش به تاثیر جایزه کتاب سال اشاره میکند و میگوید: تاثیر این جایزه خیلی زیاد است؛ اصولا هر توجه کوچکی نسبت به کتاب سبب تشویق ناشران، نویسندگان و مترجمان نسبت به کتاب میشود. این جایزه علاوه بر نویسندگان و مترجمان تلنگری است برای ناشران و برای چاپ مجدد کتابها تشویق میشوند. کتابهای خوب بسیاری هستند که هنوز حرفی برای گفتن دارند و مخاطبان خاص خودشان را دارند اما متاسفانه ناشران بهجای تجدید چاپ آثار خوب و نایاب بیشتر نسبت به چاپ کتابهای جدید تمایل دارند.
پروین علیپور از پیشگامان حوزه ترجمه در ایران به شمار میآید. کتاب «چه جوری میشود بال شکستهای را درمان کرد» با ترجمه او به عنوان کتاب برتر کودک و نوجوان معرفی شده است. او کارشناس ارشد روانشناسی است و به دلیل علاقهاش به ادبیات، سالها به عنوان دبیر ادبیات به بچهها تدریس کرده و همچنین حدود شش سال با سمت تهیهکننده و تکنولوژیست آموزشی در تلویزیون مشغول به کار بوده است. علیپور تاکنون ۴ جایزه از شورای کتاب کودک گرفته است. او همچنین نویسنده برگزیده شانزدهمین دوره کتاب فصل در بخش کودک و نوجوان، برنده دیپلم افتخار IBBY، جشنواره کانون پرورش فکری کودکان و نوجوانان، کتاب سال وزارت فرهنگ و ارشاد اسلامی است و همچنین بارها برگزیده مجلات سروش نوجوان و سلام بچهها بودهاست. علیپور تاکنون بییش از ۹۰ اثر اعم از تالیف و ترجمه منتشر کرده است.
نظر شما