رسول جعفریان، عضو هیات علمی جایزه کتاب سال در آستانه برگزاری اختتامیه سیوهفتمین دوره این رویداد با انتشار یادداشت «دو نکته درباره جایزه سال» به جریان داوری آثار واکنش نشان داده و روشهای فعلی را سنتی دانشته است.
باید گفت، زمانی همینطور بود و حالا هم در یک عرصههای خاصی که باید تعریف کرد و دایما هم تغییر میکند، ممکن است همینطور باشد، یعنی کتاب مهمتر باشد، اما اصولا این تفکر تغییر کرده است. برای کاری که در سطح ملی برای حمایت از اندیشههای جدی و نو صورت میگیرد، قالب کتاب سال دیگر نمیتواند خود را نشان دهد، یا اگر بتواند بسیار اندک است.
انتخاب کتاب و کنار گذاشتن مقاله، اجحاف در حق عالم و علم و دانشمندی است که گاه دو سال را صرف نوشتن یک مقاله میکند. البته یک وقت مثلا برای کتابهای درسی و دانشگاهی کار میشود، یا در حد کتابهای کودک و رمان، ایرادی ندارد. اما ایدهپردازی علمی در دانشهای مختلف، امری است که دیگر در قالب کتاب یا صورت نمیگیرد یا اگر بگیرد بهصورت بسیار محدود است.
کمترین کار این است که ما در کنار کتاب، مقاله را هم بیفزاییم. چندین سال قبل بنده این را در شورای کتاب سال گفتم، و متاسفانه مورد قبول قرار نگرفت، چون همه کسانی که حاضر بودند، گویی کتاب را بر مقاله ترجیح میدادند. البته در کشور ما، جایزهای هم برای مقالات مثلا مقالات نقد وجود دارد، یا مثلا در جشنوارههای دانشگاهی، گاهی به مقالات توجه میشود، اما بحث ما در کتاب سال، یک بحث ملی است.
به هر روی، هیچ تردیدی نیست که مقاله، در ایدهپردازی علمی و نوآوری، مهمتر از کتاب است.
گاهی کتاب، گمراهکننده هم هست. حتی در بهترین حالت، بخشی از یک کتاب است که اهمیت دارد. اگر هدف ما در کتاب سال، حمایت از ایدههای نو هست، باید از مقالاتی که برای آنها زحمت کشیده شده، گاه بیش از کتاب، یا تأثیرش بسیار گسترده است، حمایت کنیم و الان برنامهای برای این کار نیست و میبینید که کتابهایی که انتخاب میشود، چه وضعی دارد. من راضی به این روش نیستم و دست کم آن را کافی نمیدانم.
نکته دوم این است که ارزیابی و روش آن در کتاب سال، درست نیست. بنده بعد از شش سال یک بار دیگر امسال در ارزیابیها بهعنوان هیئت علمی حضور داشتم. روش این است که یک کتاب را دو نفر یا سه نفر متخصص نگاه میکنند. این روش کاملا سنتی است. این مسیر یعنی مسیر ارزیابی در دنیا به مقدار زیادی عوض شده است.
در حال حاضر، ارزیابی یک کتاب یا مقاله، به مقدار ارجاعی است که به آن داده میشود. الان بحث Citation یا شاخص استنادی است. هر مقدار که به یک منبع و مقاله بیشتر ارجاع داده شود، میزان شاخص استنادی بیشتر است. اعتبار یک مقاله به حجم ارجاعی است که در منابع مرتبط به آن داده میشود. این طور نیست که دو یا سه متخصص ببینند و نظر دهند.
البته نگاه متخصصان مهم است و هنوز هم در انتخاب اولیه یک مقاله یا کتاب توسط یک مجله یا ناشر، متخصص میبیند، اما این امر مربوط به پیش از چاپ است. وقتی یک مقاله یا کتاب چاپ شد، راه ارزیابی آن، مقدار نفوذی است که این کتاب میان متخصصان آن رشته دارد.
بنابراین سخن به معنای این نیست که ارزیابی دو یا چند متخصص بیفایده است، بحث سر این است که آنچه نزدیک به عدالت است، و میتواند نورآوری علمی یک اثر را تأیید کند، به همان ارجاع و شاخص استنادی بر میگردد. این کاری است که باید راهی برای آن یافت و البته متاسفانه این سبک کار در کشور ما جا نیفتاده و مقداری هم که است، سیستمهای ارزیابی بینالمللی به ما تحمیل کرده که تحمیل خوبی هم هست.
ما باید به سمت روشهای ارزیابی جدید برای سنجش آراء علمی، مقالات و کتابها برویم و از اظهار نظرهای متخصصانه و چند نفره پرهیز کنیم. میدانم کار سختی است اما باید راهش را یافت.»
نظر شما