این کتاب نوزده مقاله را شامل میشود که علاوه بر ترجمه مقالات افرادی چون دیوید بردول، جاناتان رزنبام، کنت جونز، گابریل راکهیل، جیمز روی مکبین، جاناتان داوسون، سالی شافتو، ژان کلده، جفری مکنب، برایس ازل، لی هیل، نیکول برنز و مارشا لندی مقالاتی از پرویز جاهد، بهرنگ منصورنژاد و علیرضا ارواحی نیز دیده میشود. همچنین مقالهای از گدار با عنوان «سینماتک و تاریخ سینما» نیز موجود است.
پرویز جاهد
گفتوگویی با گردآورنده کتاب «سینمای انقلابی ژانلوک گدار»، پرویز جاهد انجام دادیم که در ادامه میخوانید.
راستش حرف زدن درباره گدار در ایران قدری دشوار است چون گدار، مدعیان زیادی دارد و برخیها او را ارث پدری خود میدانند و گمان میکنند جز خودشان کسی حق ندارد درباره این فیلمساز حرف بزند یا کاری انجام دهد. اما با همه این ادعاها هنوز تعداد کتابهایی که درباره این فیلمساز پیشرو و آوانگارد سینمای جهان در ایران منتشر شده به تعداد انگشتان دست هم نمیرسد که بیشتر آنها گفتوگو با گدار است و هنوز کتاب «گدار» نوشته ریچارد راود با ترجمه حسام اشرفی که در سال 1352 به وسیله انتشارات پنجاهویک منتشر شده، تنها کتاب تحلیلی درباره گدار و سینمای اوست که در ایران منتشر شده است.
خب سوال این است که چرا طی این همه سال، هیچ کتاب تحلیلی درباره فیلمسازی که از مهمترین فیلمسازان سینمای مدرن جهان است و این همه نیز در کشورمان کشته مرده و هواخواه دارد، در ایران منتشر نشد. بنابراین این کتاب بر اساس چنین ضرورتی بوجود آمده و منتشر میشود تا بلکه بخشی از کمبود منابع تحلیلی در شناخت سینمای گدار را پر کند.
صحنهای از فیلم «همیشه موتزارت»
خب نوشتن درباره گدار و سینمای او آسان نیست چرا که سینمای گدار اصولا سینمای پیچیدهای است و گدار دورههای فیلمسازی عجیب و غریب و متفاوتی را از سر گذرانده که بررسی و تحلیل سیر تحولات فکری و ایدئولوژیک او و فیلمهای او را دشوار میسازد. به همین دلیل کمتر کسی جرات میکند که به سراغ گدار برود و کارهای او را بررسی و تحلیل کند.
البته کتابهای درجه یک فوق العادهای در غرب درباره سینمای گدار منتشر شده که متاسفانه تا جایی که میدانم جز کتاب ریچارد راود که حالا دیگر بسیار قدیمی شده و تا 1968 بیشتر جلو نمیآید و جزوه کوچکی که مرحوم پرویز شفا با عنوان «سینما سلاح تئوریک» درباره گروه ژیگاورتوف گدار ترجمه کرد، کتاب دیگری درباره تحلیل آثار گدار به فارسی منتشر نشده است. در حالی که دهها کتاب به زبان انگلیسی و فرانسوی درباره دورههای مختلف فعالیت فیلمسازی گدار وجود دارد که «همه چیز سینماست»، نوشته ریچارد برودی، «گدار پرتره یک هنرمند در هفتاد سالگی» نوشته کالین مک کیب، «گدار برای همیشه» نوشته مایکل تمپل و جیمز ویلیامز، «گدار، تصاویر، صداها و سیاست» نوشته کالین مک کیب و «همراه با ژان لوک گدار» نوشته تی جفرسون کلاین و تام کونلی برخی از مهمترین آنهاست.
مقالاتی که شما در «سینمای انقلابی ژانلوک گدار» گردآوری کردهاید پیش از این جایی دیگر منتشر شده بودند؟ یا اولین بار در این کتاب درج شدهاند؟
جز یکی دو مقاله که قبلا در نشریات و رسانههای فارسی منتشر شدند، باقی مقالههای این کتاب که برخی از آنها ترجمه و برخی نیز تالیفیاند، برای نخستین بار در ایران منتشر میشوند.
صحنهای از فیلم «خداحافظی با زبان»
رویکرد اصلی کتاب، بررسی تحول فکری و ایدئولوژیک گدار و تاثیر آن بر زبان سینمایی او و زیبایی شناسی فیلمهایش در دورههای مختلف بود؛ که از اواخر دهه پنجاه یعنی فیلم «از نفس افتاده» که درواقع از نخستین فیلمهای موج نوی سینمای فرانسه است تا می 68 و انقلابی شدن گدار و همکاری او با ژان پییر گورن و گروه مارکسیستی ژیگاورتوف و بعد جدایی او از ژان پییر گورن و همکاری او با تلویزیون و بعد بازگشت دوبارهاش به سینمای داستانی دهه شصت با رویکردی متفاوت و سرانجام فعالیتهای سینمایی گدار در عصر دیجیتال و سینما مقالههای او تا فیلم «خداحافظی با زبان» مورد بررسی و تحلیل قرار گرفتهاند.
به علاوه در یکی از مقالاتی که من نوشتهام، چهره گدار به عنوان یک منتقد فیلم و فعالیت نقد نویسی او در مجله «لاگزت دو سینما» و بعد هم «کایه دو سینما» و همکاریاش با آندره بازن پیش از شروع فعالیت فیلمسازیاش در دل جریان موج نو بررسی شده است، یعنی وجهی از گدار که کمتر به آن توجه شده و نیازمند بررسی و شناخت دقیقتر است.
«کتاب تصویر» به قواعد سینما حمله میکند
گدار از هر نظر فیلمسازی انقلابی است چه در رویکرد و مواضع سیاسی و اعتقادیاش و چه در فرم و بیان سینماییاش، همیشه فیلمسازی انقلابی، پیشرو و رادیکال بوده است. گدار به رغم چرخش های فکری و ایدئولوژیک فراوانی که داشته همچنان فیلمسازی انقلابی باقی مانده است و این رویکرد و روحیه انقلابی در آخرین فیلمش «کتاب تصویر» نیز دیده میشود؛ آنجا که در اوج ناامیدی از اوضاع جهان از ضروت انقلاب و تغییر حرف میزند و میگوید به رغم برباد رفتن همه امیدها هنوز امیدش به بهبودی جهان را از دست نداده است.
او در «کتاب تصویر» به قواعد نوشته و نانوشته سینما شدیدتر از همیشه حمله میکند. انتظار گدار از سینما، سینمایی انقلابی و رادیکال است که انتظاری بسیار سخت و دست نیافتنی در این زمانه به نظر میرسد که همه ایدئولوژیهای انقلابی بیخاصیت شده یا تاثیر قبلی خود را از دست دادهاند؛ در جهانی که کمونیسم سقوط کرده و اندیشه چپ دیگر جذابیت گذشته خود را ندارد. اما اینها برای گدار مهم نیست. او راه خودش را میرود و به اندیشه رادیکال خود پایبند و متعهد است و همچنان مثل گذشته وروزگار جوانیاش، خشمگین و عصبانی است.
صحنهای از فیلم «ازنفس افتاده»
شما در مقدمه کتاب اشاره میکنید که گدار از مهمترین ابداعگران فرم در سینماست، تا پیش از سینمای گدار فرم در فیلمها وجود نداشت یا بعد از فیلمسازی گدار نوع جدیدی از فرم وارد سینما شد؟
این حرف که گدار از مهمترین ابداع گران فرم در سینماست، تنها حرف من نیست بلکه حرف بسیاری از منتقدان برجسته سینمای جهان از جمله کنت جونز است و اصلا به این معنی نیست که گدار فرم را اختراع کرده و پیش از او فرم وجود نداشته؛ بلکه گدار، دست به نوآوری در فرمهای سینمایی میزند. همانطور که در مقدمه این کتاب نوشتهام، گدار از همان نخستین فیلمش یعنی «ازنفس افتاده»، با شیوه غیرمتعارف روایی و شکستن تداوم فیزیکی، انقلابی در فرم فیلم به وجود آورد که بعد از آن نیز این ساختارشکنیها و تجربهگراییها ادامه یافت و تا امروز نیز ادامه دارد. در واقع گدار طی شش دهه از فعالیت سینماییاش، همیشه با ایدههای بدیع و درخشان سینماییاش و فرم و زبان پیچیده و چالش برانگیز فیلمهایش، غافلگیرکننده بوده است.
گمان نمیکنم هیچ فیلمسازی در تاریخ سینما به اندازه گدار درگیر سیاست و ایدئولوژی بوده باشد. او بدون تردید یکی از سیاسیترین سینماگران جهان است. گدار پیشتر در جایی گفته است: «ما نباید فیلم سیاسی بسازیم. نباید در مورد آنچه که دیده میشود فیلم ساخت بلکه باید درباره آنچه که پیدا نیست فیلم ساخت.» همه تلاش او این است که با استفاده از بریده فیلمها و صداها و تصاویر، به افشای سیاستهای پنهان غرب در قبال شرق بپردازد. از نظر گدار، «فیلم باید سنگی باشد که سکوت را میشکند.»
گدار در فیلمها، گفتوگوها و سخنرانیهایش، همیشه به تحولات سیاسی جهان حساس بوده و در فیلمهایش به آنها واکنش نشان داده است. سینما برای گدار در دورانی که او به همراه ژان پی یر گورن، درگیر فیلمسازی با گروه ژیگاورتوف بود به عنوان «خالصترین شکل نظام سرمایهداری» مطرح بود و او تنها راه مبارزه با این سینمای کاپیتالیستی را «پشت کردن به سینمای آمریکا» و زیرپا گذاشتن همه قواعد داستان گویی و روایت کلاسیک در سینما میدانست. از این نظر، «سروصداهای بریتانیایی» شاید رادیکالترین و سیاسیترین فیلم گدار باشد. یک بیانیه سینماییِ سیاسی مارکسیستی علیه امپریالیسم. با این حال به اعتقاد جاناتان داوسون، به رغم ساختار ضدروایی غیرمتعارف این فیلم، باز هم میتوان رگههایی از گرایشهای سینمای موج نوی فرانسه از جمله تریلرهای جنایی هیچکاک گونه شابرول، نگاه شاعرانه ژاک دمی یا اومانیسم تروفو را در آن جستوجو کرد.
صحنهای از فیلم «کتاب تصویر»
ادبیات و فلسفه همیشه برای گدار حائز اهمیت بوده است. کتاب، یکی از مولفههای اساسی فیلمهای او در همه دورههاست. او تقریبا در همه فیلمهایش به کتابها و نویسندگان بزرگ جهان ارجاع میدهد؛ یا از آنها به صورت مستقیم نقل میکند و یا حتی از برخی آثار ادبی معروف مثل «شاه لیر» اقتباس بسیار مدرن و غیر متعارفی کرده است. در فیلمهای او اغلب شخصیتهایی را میبینیم که کتاب در دست دارند و بخشهایی از آنها را رو به دوربین میخوانند. گدار از همان اولین فیلمهایش آشکارا با ادبیات و کلام و نوشتار درگیر بوده و در بین فیلمسازها، بیشتر از بقیه به نوشتن گرایش دارد. به گفته سوزان شیفمن، همکلاسی گدار، آرزوی گدار این بود که نویسنده شود و رمانش را انتشارات گالیمار چاپ کند اما واقعیت این است که سینما برای گدار جذابتر بود.
تأثیرپذیری گدار از ادبیات را میتوان به شکل ارجاعات او به چهره های ادبی، کتابها و رمانهای مشهور و نقل قولهایش از این کتابها دید. او در فیلمهایش بارها به نوشتههای فلاسفه و نویسندگان بزرگ جهان از مارکس و مائو و ژان ژاک روسو و آلن بدیو گرفته تا بالزاک، سولژنیتسین، مری شلی، لرد بایرون، جک لندن، برشت، دوراس، سلین و مارکی دوساد ارجاع داده است و این ارجاعات گاهی آنقدر زیاد است که بیننده با یک بار تماشای فیلم او نمیتواند رد همه آنها را دنبال کند. گدار حتی به صورت مستقیم یا غیرمستقیم از رمانها و داستانهای نویسندگانی چون زولا، فلوبر، ادگار الن پو و موراویا اقتباس کرده اما میزان تغییرات او در این رمانها و داستانها تا حدی بوده که دیگر به سختی منبع اصلی اقتباس او قابل شناسایی است.
گدار سینما را جدا از ادبیات، تاریخ، فلسفه و هنر نمیداند و پیوندی ارگانیک بین فیلمهای او و آثار ادبی و هنری مشهور جهان برقرار است به ویژه در سینما مقالههای او مثل «فیلم سوسیالیسم» و «کتاب تصویر» که با انبوهی از تصاویر مربوط به نقاشیها، مجسمهها و آثار هنری غرب و شرق مواجهایم. برای درکِ درست فیلمهای گدار به ویژه «سینما مقالههای» او باید با تاریخ سینما، تاریخ سیاسی معاصر جهان، تاریخ نقاشی و تاریخ موسیقی آشنا بود چرا که سینما-مقالههای گدار پر از ارجاعات صوتی و تصویری است که اگر آنها را نشناسیم، نمی توانیم با فیلمهای او ارتباط برقرار کنیم.
گدار ما را در برابر رژهای بی وقفه از تصاویر سینماتوگرافیک قرار میدهد. انگار که در موزه سینما یا گالری هنرهای مدرن هستیم. او ایده موزه سینما را در فیلم «تاریخ(های) سینما» هم نشان داده بود. او با این کار، تاریخهای سینما و تاریخهای هنر را به چالش میخواند. «کتاب تصویر» انباشته از نماهای فیلمها و تابلوهای نقاشی است که در مورد دلایل انتخاب آنها از سوی گدار با قطعیت نمیتوان نظر داد. بعضیها فرمال است بعضیها در جهت اثبات یک ایده و نظریهاند و برخی فقط علاقه شخصی اوست.
گدار، خوب یا بد همواره در ایران مطرح بوده و فیلمسازان بسیاری از جمله کامران شیردل و پرویز کیمیاوی مستقیما در فیلمهایشان از او تاثیر پذیرفتهاند. متاسفانه فیلمهای گدار نه در سالهای قبل از انقلاب و نه پس از آن، امکان نمایش عمومی در ایران را نداشتهاند و جز در محافل خصوصی، سینه کلوپها، دانشکدههای سینمایی، انجمن ایران و فرانسه یا چندی قبل در سینماتک موزه هنرهای معاصر، هرگز رنگ پرده سینماها را ندیدند. بنابراین وقتی فیلمهای یک فیلمساز به صورت عمومی اکران و دیده نمیشوند، خیلی نمیتوان درباره تاثیر آنها در یک جامعه حرف زد.
ژانلوک گدار
گدار، فیلمسازی آوانگارد با گرایشهایی اکسپریمنتال است و همیشه دغدغه فرم داشته و در پی ارتقای قابلیتهای بیانی سینما بوده است. دغدغه همیشگی گدار نقد تاریخ و سیاست از طریق نقد سینما بوده که با سینما-مقالههایش آن را دنبال کرده است. او همیشه سعی کرد که در حاشیه سینما بماند تا بتواند آن را مونیتور کرده و به نقد بکشد. او همواره موضعی رادیکال، انتقادی و پرسشگر نسبت به ماهیت سینما، عملکرد و تاثیرات آن و ارتباط آن با سرمایه، قدرت و تبلیغات داشته است.
گُدار اکنون با اینکه 88 سال دارد اما ذهن و زباناش همچنان روشن و درخشان است. او از معدود سینماگران نسل قدیم است که با تکنولوژی دیجیتال و تحولات تصویری همراه بوده است. گرایش اخیر او به ساختن فیلمهای سه بعدی، نشانه تمایلی قدیمی است که از اواخر دهه هفتاد با تجربههای ویدئویی آغاز شد و در سالهای اخیر با فیلمهای «فیلم سوسیالیسم»، «خداحافظی با زبان» و «کتاب تصویر» ادامه یافته است. گدار در فیلمهای اخیرش با استفاده از خود فیلمها و ابزار سینمایی به نقد سینما پرداخته است.
کتاب شما برای کدام دسته از مخاطبان مناسب است؟
گدار فیلمساز خاصی است و سینمای او به دلیل فرم و بیان پیچیده و دشوار آن هیچوقت نمیتواند مورد پسند تماشاگران عام سینما باشد و برای عده خاصی جذاب و قابل توجه است. بنابراین طبیعی است که مخاطب کتاب ما نیز مخاطب خاصی باشد و میتواند علاوه بر عاشقان سینمای گدار، طیفی از سینه فیلهای ایرانی تا دانشجویان سینما و علاقمندان حوزه مطالعات سینمایی را دربر گیرد.
انتشارات حکمت کلمه کتاب «سینمای انقلابی ژان لوکگدار» با گردآوری پرویز جاهد را در 408 صفحه، 500 نسخه و با قیمت 73200 تومان منتشر کرده است.
نظر شما