حجت الاسلام والمسلمین مهراب صادقنیا عضو هیات علمی دانشگاه ادیان و مذاهب، در یادداشتی بهمناسبت درگذشت زندهیاد رضا بابایی، عنوان کرد: بابایی از درد و رنج خود میگذشت و با انگشتهای لرزان از رنجِ مردمِ کشورش مینوشت.
سلامت نفس و خُلق و خوی مهربانش همواره به چشم میآمد. از همان روزها در آموختن و خواندن جدّی بود. با این حال، علم و فرزانگی هیچوقت فروتنی و بیپیرایگی را از ایشان نگرفته است.
او همیشه دلواپس جامعه و مردم خویش بود و از تلخکامیهای ملّتش در فغان. درحالیکه خیلی از ما به دنبال بهانهای میگردیم تا درد مردم را نبینیم و بیخیالی خود را توجیه کنیم؛ بابایی از درد و رنج خود میگذشت و با انگشتهای لرزان از رنجِ مردمِ کشورش مینوشت.
رضا باباییِ نازنین در غم فرهاد خسروی، کولبر چهاردهساله مریوانی که در سرمای کوهستان یخ زد و درگذشت، نوشته است: «فرهاد جان، این چند کلمه را با انگشتهای لرزان و ناتوان مینویسم. خدا را شکر میکنم که این روزها توان نوشتن و گریستن ندارم. بهانه خوبی است برای بیغیرتی و بیدردی. اما ایران همیشه اینسان بیرگ نخواهد ماند. روزی همه کوههای ایران و کردستان، بیستون فرهاد خسروی خواهند شد.»
بابایی در این یادداشتِ خود به یک بیماری بزرگ در جامعه اشاره کرده است: «بیرگی»؛ دردی که اخلاقی زیستن را، که نه، اصل جامعه ایران را تهدید میکند. دردی که از هر تهدید بیرونیای برای ایران خطرناکتر است.
امثال بابایی نیاز جامعه ماست؛ آدمهایی که فقط خودشان جای خودشان را پر میکنند.
نظر شما