حکیمی شاعر یا شاعری حکیم!
بیستوپنجمین روز از فروردینماه، مزین به نام عطار، طبیب، شاعر، فیلسوف، صوفی و عارف نامی ایران در قرن ششم و هفتم هجری است. فریدالدین ابوحامد محمد بن ابوبکر ابراهیم بن اسحق عطار کدکنی نیشابوری، در سال 537 هجری قمری در کدکن از توابع نیشابور چشم به جهان گشود. پدرش در شادیاخ نیشابور، عطاری بنام بود و بعد از وفات او، فریدالدین کار پدر را دنبال کرد.
عطار در سالهای جوانی و مدتی از دوره تحقیق در مقامات عرفانی، شغل داروفروشی و طب را ادامه داد. براساس قراین موجود، انقلاب حال عطار در همان دوران که از راه طبابت و عطاری به مردم خدمت میکرد، دست داد. او با سرمایهای که از شعر و ادب داشت، در همان کسوت عطاری اندیشههای عرفانی خود را به نظم درمیآورد. این حالت بسیاری از بزرگان و مشایخ بود که وصول به مقامات و مدارج معنوی آنها را از مشاغل دنیوی و کسب معاش باز نمیداشت. عطار نیشابوری به دلیل آشنایی و اشتغال در حرفه طب، در آثار خود مباحث و اصطلاحات پزشکی را در قالب مضامین شعری و عرفانی آورده است. او در «خسرونامه» نوشته است:
«به من گفت ای بمعنی عالمافروز
چنین مشغول طب گشتی شب و روز»
در «مصیبتنامه» نیز در اینباره سروده است:
«مصیبتنامه کاندوه جهانست
الهینامه کاسرار عیانست
به داروخانه کردم هر دو آغاز
چگونه زود رَستم زین و آن باز
به داروخانه پانصدشخص بودند
که در هر روز نبضم مینمودند»
او روزانه بسیاری از بیماران را معاینه و با داروهای گیاهی مداوا میکرده است. به بیان خود شیخ عطار در «مصیبتنامه» شمار بیماران مراجعهکننده به عطاری وی به 500 تن میرسید.
در «اسرارنامه» نیز جلوههایی از حرفه آبا و اجدادی او نمود دارد:
«به شهر ما بخیلی گشت بیمار
که نقدش بود پنجه بَدْره دینار
مرا نزد بخیل آورد آن مرد
یکی صد سالهای دیدم در آن درد
دلش با مرگ نزدیکی گرفته
همه سوییش تاریکی گرفته»
عطار از راه داروفروشی و معالجه بیماران درآمد خوبی داشته و از اینرو خود را هیچگاه به هیچ پادشاهی و درباری متصل نکرد و زبان به مدح آنها نگشود و تا آخر عمر عزتنفس و مناعت طبع خود را حفظ کرد. اشعاری از «منطقالطیر» گواهی بر این مدعاست:
«چون زِ نانْ خشک گیرم سفره پیش
تر کنم از شوربا چشم خویش
من نخواهم نان هر ناخوش منش
بس بود این نانم و آن نان خورش
هر توانگر کین چنین گنجیش هست
کی شود در منّت هر سفله پست
شکر ایزد را که در، باری نیم
بسته هر ناسزاواری نیم
من ز کس بر دل کجا بَندی نهم
نام هر دُون را خداوندی نهم
نه طعام هیچ ظالم خوردهام
نه کتابی را تخلص کردهام
همت عالیم ممدوحم بس است
قُوت جسم و قوّت روحم بس است»
عطار بودن فریدالدین نیشابوری، مستند تاریخی ندارد
فرید قاسملو؛ عضو هیأت علمی دانشنامه جهان اسلام و عضو فرنگستان علوم در گفتوگو با ایبنا توضیح داد: اینکه گفته میشود عطار نیشابوری به این دلیل که عطار بوده به این نام خوانده میشود، مستند تاریخی ندارد. چیزی که استناد تاریخی ندارد، مورخان علم نمیتوانند به آن استناد کنند، ولی این دلیل نمیشود که ادبا نیز نتوانند در آثارشان به آن بپردازند.
وی ادامه داد: کاش در پایاننامهای دانشگاهی این موضوع که چرا به فریدالدین نیشابوری، عطار میگفتند، بررسی شود، چراکه در اینباره و بسیاری دیگر از جنبههای زندگی عطار همچون دلیل متحول شدن و یا شیوه درگذشت وی، ابهاماتی وجود دارد.
این عضو فرهنگستان علوم همچنین گفت: پیش از انقلاب چند پایاننامه خوب و یکی دو کتاب درباره عطار و زندگی و آثارش کار شده و در سالهای اخیر نیز در برخی آثار به این عارف و شاعر ایرانی پرداخته شده که از همه جالبتر، مقدمه و تصحیح استاد شفیعی کدکنی بر چاپ جدید «تذکرةالاولیاء» است.
قاسملو تصریح کرد: جلد سوم کتاب «تاریخ ادبیات در ایران» اثر ذبیحالله صفا و دانشنامه 12 جلدی «زبان و ادب فارسی» به سرپرستی اسماعیل سعادت، از دیگر منابعی است که برای آشنایی بیشتر با زندگانی و آثار عطار نیشابوری، میتوان از آنها بهره گرفت.
نظر شما