کتاب «فمینیسم و مردان» سعی دارد گفتار فمینیستی را با جنبش مردان در موضوع برابری جنسیتی در بستری جهانی همگرا کند.
این کتاب تاریخ تاثیرگذاری نقش مردان در تشکیلات و سازمانهای فمینیستی یا حامی فمینیسم نیست، بلکه بیشتر به دیدگاهی اشاره دارد که در یک زمانه خاص منظری فراگیر به خود گرفته و سعی دارد گفتار فمینیستی را با جنبش مردان در موضوع برابری جنسیتی در بستری جهانی همگرا کند.
این اثر با مقدمهای بر موضوع مردان و فمینیسم شروع شده است و توضیح میدهد که چرا پس از پانزده سال تمرکز بر موضوع حقوق زنان، به رغم درک این واقعیت که برابری جنسیتی بدون مشارکت پایاپای مردان در کنار زنان برای مبارزه محقق نخواهد شد، انجام نشده است.
در ادامه مولف در فصل دو به بررسی رابطه مردان ـ و زنان ـ با فمینیسم خواهد پرداخت. از سیر حرکت یک مرد از خشونت علیه زنان تا دفاع و طرفداری از حقوق آنها شروع کرده و به واکنشهای بعضا افراطی از سوی زنان و مردان به واژه و ایده فمینیسم نگاهی میاندازد. فصل سوم کتاب منظری اجتماعی به روابط جنسیتی پیش میگیرد و چگونگی تعیین و تثبیت نگرش به زن یا مرد بودن را از زمان تولد بررسی میکند.
فصل چهارم بهبود شرایط را در بهداشت و درمان و آموزش دختران و زنان در دهه اخیر نشان میدهد. اینکه هنوز چه پیشرفتهایی باید انجام گیرد؟ این فصل بحث میکند که با وجود نیاز به تمرکزی مداوم بر آموزش دختران و بهداشت و درمان زنان، این مسئله بعضی اوقات به غفلت از آموزش و بهداشت و درمان پسران و مردان منجر شده است.
فصل پنجم به بررسی بازار کار میپردازد، به این واقعیت که از یک سو امروزه تعداد زنان شاغل بیش از هر زمان دیگری است، در حالی که از سوی دیگر نه در مناصب ذینفوذ و پر قدرت، بلکه عمدتا در مشاغل پارهوقت و با دستمزدهای نامناسب یا در بخشهای غیر رسمی که اصلا تحت حمایت قانون قرار ندارند مشغول هستند. این فصل این تناقض را برملا میکند، به ویژه در پرتو بحران اقتصادی جهان که در آن تاثیر کاهش دستمزدها بر زنان شدیدتر بوده و کمبود ارائه خدمات حمایتی در بسیاری از کشورها میزان کار محوله خانگی آنها را شدیدا افزایش داده است. فصل هفتم مستیقما به خشونت در حال افزایش مردان علیه زنان نگاه میاندازد. هنجارهای فرهنگی و اجتماعی تقویتکننده و ترویجدهنده خشونت مردان را مرور میکند.
دیکتههای اشتباه به پسران و دختران
در توضیح مدیرعامل نشدن زنان گفته میشود که از کودکی یاد میگیرند جاهطلب نباشند و بیگدار به آب نزنند؛ در حالیکه برعکس به پسران دیکته میشود خودی نشان داده و توانمندی خود را به دیگران اثبات میکنند. بحثبرانگیزترین تفسیر از این موضوع را شریل سندبرگ، مدیر اجرایی فیسبوک در سال 2013 در کتاب به خود متکی باش «زنان، کار و اراده به رهبری ارائه داده است؛ او مینویسد: «علاوه بر موانع بیرونی که جامعه پیش پای ما قرار میدهد و سند برگ وجود آنها را به رسمیت میشناسد، مانع دیگر حصاری است که درون خود ما وجود دارد.
لیندا بابکاک و سارا لاشور در کتاب خود زنان درخواست نمیکنند: چانهزنی و جدایی جنسیتی. یکی از دلایل درآمد کمتر زن نسبت به مرد را بیتمایلی آنها به مذاکره و چانهزنی در محیط کار میدانند. رغبت مردان به مذاکره بر سر حقوق و مزایا چهار برابر زنان است که میتواند طی یک عمر کاری، تفاوتی بالغ بر یک میلیون دلار رقم زند. زنان یا بعضی اوقات نمیدانند که میشود چیزی را مطالبه کرد یا میترسند که رئیس یا همکاران خود را برنجانند.
به گفته این کتاب این فقط مردان نیستند که میتوانند در مقابل پیشرفت زنان در رسیدن به مراتب بالای شغلی مانعتراشی کنند؛ گزارش موسسه مککینزی در سال 2014 اعلام میکند: «نتایج حاکی از این است که تاثیر عوامل جمعی و فرهنگی در افزایش اعتماد به نفس زنان برای رسیدن به مراتب عالی مدیریت، دو برابر عوامل فردی است.» این گزارش همچنین ما را متوجه این نکته میکند که درک مردان از دشواری راه زنان در رسیدن به مناصب ارشد شدیدا ناچیز است: «در حالیکه سه چهارم از مردان با افزایش تعداد همکاران زن، تنوع در مدیریت و تاثیر آن بر بهبودی و ارتقای عملکرد شرکت موافقاند، شمار کمتری به چالشهای جمعی پیش روی زنان را در رسیدن به مناصب ارشد مدیریتی تصدیق کردهاند.
مردان و آینده فمینیسم
صحبت درباره فمینیسم و شکلهای امروزی آن در آثار مختلف مطرح شده است. در این کتاب نیز در این باره آمده است: «فمینیسم بار دیگر موضوعی باب روز شده است. پس از طرح ایده این کتاب در سال 2012، شمار مقالات، مصاحبهها و وبلاگنویسی درباره این موضوع افزایش یافت. هزاران توییت درباره فمینیسم و گزارش رفتارهای جنسیتزده و کنشهای مبتکرانه وجود دارد. هزاران وبسایت فمینیستی تاسیس شده که اکثر آنها را زنان جوان به راه انداختهاند. بحث و مجادلات متنوعی نیز میان خود فمینیستها درگرفته است _ و البته موارد بسیار زیادی در آزار و اذیت. به رغم شمول و مشارکت مردان در مقیاسی کوچک، اما در حال رشد، فعالیتهای معطوف به برابری جنسیتی و ضد خشونت همچنان در بیشتر مباحث یادشده موضوعی درجه دو باقی مانده است. استدلال این کتاب مبتنی بر ضرورت تغییر این اوضاع است. مادامی که مردان، به جای در حاشیه بودن، در مرکز مباحث مربوط به برابری جنسیتی قرار نگیرند، همچون سدی در مقابل دستیابی به برابری خواهند بود. این کتاب نشان داد که مردان چگونه و از چه طریق، به طور جمعی یا فردی، توانستهاند با مشایعت زنان تغییر را در زندگی آنها، و متعاقبا در زندگی خود موجب شوند.»
کتاب «فمینیسم و مردان» نوشته نیکی ون درگاگ ترجمه ایمان سلطانینسب در 229 صفحه از سوی نشر چترنگ به بهای 36 هزار تومان به چاپ رسیده است.
نظر شما