پیشتر از این، علت اُتیسم، ژنتیک و نقایص آن معرفی میشد، ولی با روند رو به رشد شیوع اُتیسم و لزوم پیشگیری از این اختلال، ضرورت شناخت علل اُتیسم بیشتر احساس شد و با بررسیهای بیشتر پژوهشگران و موسساتی مانند اُتیسم اسپیک و مرکز کنترل و پیشگیری بیماریهای آمریکا، مشخص شد که باید به محیط و علل زیستمحیطی توجه بیشتری داشت.
کتاب «فرزندپروری کودک دارای اُتیسم» نوشته آنجالی ساستری و بلیس آگیر با ترجمه مشترک زهره کرمی و عسل مروارید، ابتدا تعریفی از اُتیسم و علل بروز آن ارائه میکند و در ادامه بحث به موضوعاتی همچون علائم و تشخیص بیماری، انتخاب و نوع مداخلات، دارودرمانی و آموزش مهارتهایی برای خانوادهها میپردازد.
مشکلات کلامی و غیرکلامی کودکان طیف اُتیسم
«مگان، یک دختر شانزده ساله با اختلال آسپرگر، زمانی که پزشک او با استفاده از کنایه یا شوخی با او حرف میزد، عصبانی و آشفته میشد. فرمهای مختلف گفتار، او را گیج میکرد. او روی قواعد معینی پافشاری میکرد و توضیح میداد که شوخی را متوجه نمیشود. برای او «کودن» (در انگلیسی «غاز خنگ» استعاره از کودن دارد). خطاب قرار گرفتن، اینطور معنا میشود که او یک غاز خنگ است. کلمات معنای بسیار مشخصی برای مگان داشتند و اغلب در ذهن او، با یک تصویر مرتبط میشدند. زمانی که او میخواست «کودن» را در ذهن خود با یک تصویر ارتباط دهد، سردرگم میشد.
گفتار و دنیای اجتماعی، بسیاری از افراد دارای اُتیسم را درگیر میکند و آنها را وامیدارد که نقش کارآگاه اجتماعی را بازی کنند. برای مثال، مگان توانایی تشخیص شوخطبعی را از چهره پزشکش نداشت. وقتی متوجه کمبود این توانایی در خودش شد، بهجای آن یاد گرفت که با گوش دادن به تفاوت صداها، متوجه شود که آیا آن فرد با او شوخی میکند یا از دست او عصبانی است. بسیاری از افراد طیف اُتیسم حتی برای ابتداییترین مراحل ارتباط نیز باید تلاش بسیار کنند. در یک تعامل اجتماعی با یک فرد دارای اُتیسم، عدم روان بودن و متقابل بودن مکالمه، کاملا مشهود است. حتی برای فردی که مهارتهای کلامی را دارد، استفاده از هنجارهای فرهنگی، فرمهای گفتار و اصطلاحات، ژستهای بهجا، تماس چشمی و زبان بدن، مشکلات جدی هستند. افراد دارای اُتیسم، اغلب نسبت به همسالان خود، توانایی کمتری برای درک احساسات و حالات درونی اشخاص دارند. بسیاری از افراد طیف اُتیسم، با مشکلات جدی در زمینههای غیرکلامی و عملی زبان اجتماعی، مواجه هستند.»
ورزش، عاملی تأثیرگذار در بهبود اُتیسم
درمان فیزیکی، درمانهای پزشکی، تغذیه، مکملهای غذایی، رژیم غذایی و ایمنی درمانی، برخی از روشها و عوامل تأثیرگذار در بهبود مشکل بیماران طیف اُتیسم هستند. یکی از این عوامل تأثیرگذار که کمترین عوارض را نیز داراست، ورزش و انجام فعالیتهای بدنی است. در اینباره در کتاب حاضر میخوانیم: «نقش ورزش در بهبود کاملا ثابت شده و واضح و مشخص است که کودکان دارای اُتیسم از ورزش سود میبرند. برخی مطالعات نشان میدهند، بعد از فعالیتهای ایروبیک، کودکان دارای اُتیسم، افزایش ظرفیت تمرکز و توجه و پاسخهای درست به موقعیتها و رشد مورد قبول رفتار را تجربه کردهاند.
ورزش میتواند رفتارهای کلیشهای، پرخاش و رفتارهای بیهدف را کاهش دهد. خوشبختانه هیچ گزارشی درباره عوارض جانبی این درمان وجود ندارد. در حقیقت ورزش باید خیلی مهم تلقی شود و بخشی از برنامههای آموزشی محسوب گردد. برای مثال، تمرینات ورزشی جدی، ثبات عاطفی و تحریک فکری، سه سنگ بنای سیستم آموزشی هیگاشی هستند. البته ورزش راهی برای خالی کردن انرژی، رشد مهارتهای فیزیکی، تنظیم عضلات کوچک و بزرگ، ایجاد قدرت، تحمل، هماهنگی، تعادل، انعطافپذیری و آگاهی نسبت به بدن نیز هست، تمامی آنچه که کودکان دارای اُتیسم با آن در چالش هستند.»
آیا باید کودک دارای اُتیسم را وادار به انجام کاری کرد؟
«برای والدین کودکان دارای اُتیسم، این سوال که کودکان را وادار به انجام چه کارهایی بکنند، معمولا ساده نیست. اگر کودک شما با انجام کارهای مورد علاقه خودش، مثل انجام یک بازی ویدیویی تکراری برای ساعتها، کاملا شاد باشد چه؟ آیا درست است که او را وادار به انجام کارهایی بکنیم که باعث شود به آن اندازه شاد نباشد؟ هر خانوادهای، عقاید خود را در مورد میزان اهمیت مسائل دارد. حتی در یک خانواده، والدین برای چیزهای مختلفی تلاش میکنند. ایجاد عادت ذهنآگاهی، یکی از راههایی است که کمک میکند تا مطمئن شویم برای چیزهای درستی تلاش میکنیم. ذهنآگاهی به شما اجازه تشخیص الگوهای صحیح تفکر را میدهد. رفتارها و افکار از روی عادت، چون به واسطه خانواده و اجتماع به ما رسیدهاند، درست انگاشته میشوند.»
نخستین چاپ کتاب «فرزندپروری کودک دارای اُتیسم» در 271 صفحه با شمارگان یکهزار نسخه به بهای 40 هزار نسخه از سوی موسسه انتشارات بعثت راهی بازار نشر شده است.
نظر شما