موسی اکرمی پژوهشگر فلسفه علم در این باره معتقد است: کتابسازی و مقالهسازی در کشوری مانند ایران زیادتر شده است و در غرب تقریبا این معضل را نمیتوان دید. در کشور ما قانونی وجود ندارد که به درستی مقالهساز و کتابساز را به عنوان متقلب تحت تعقیب قرار دهد
در حال حاضر انتحال و تقلب در مقالات علمی نشریات تخصصی حوزه کتاب به خصوص در رشتههای علوم انسانی بسیار دیده میشود. دلیل اصلی این موضوع از نگاه شما چیست و چرا با تمام ضوابطی که این روزها مشاهده میشود شاهد این مشکلات هستیم؟
علت اصلی شهرت، پول و ارتقای مقام به ویژه در حوزههای دانشگاهی است. استاد باید کار علمی کند و رتبه بگیرد، اما بحث بر سر این است که کار اصیل خودش باشد. در غرب مگر کار نمیشود. استاد اگر در هر ترم یک مقاله ندهد او را بیرون می کنند. نمونههای بسیاری میتوان از افراد صاحبنام گفت که عملا با دزدی از کار دیگران ـ چه کتاب و چه مقاله ـ به جایی رسیدهاند و کسی هم چیزی نمیگوید.
عدهای معتقد هستند که نباید برای اهالی قلم مجازات قانونی وضع کرد و از دریچه قانون با آنها برخورد کرد. به نظر شما قانون میتواند عامل بازدارندهای در زمینه کتابسازی و مقالهسازی باشد؟
وقتی شخصی استاد دانشگاه است با کتابسازی و مقالهسازی ترفیع پیدا میکند و دارای امتیاز میشود. حال آیا نباید با شخصی که دکتری خود را با برداشت از اثر فرد دیگری میگیرد برخورد شود؟ در کشوری که مدرکگرایی بسیار زیاد است این خطر وجود دارد که افراد با کتابسازی، مقالهسازی و دزدی از مال دیگران به راحتی ترفیع پیدا کنند بنابراین به شدت باید برخورد قضایی شود و جاهایی باشند که با آنها برخورد کنند. بخش اعظمی از این مجرمین بیشتر مدرکگرا هستند و شایستگیاش را هم ندارند و جایی هم نیست که تحت تعقیب قرارشان دهد به همین دلیل به سرقت کار دیگران میپردازند.
حال با این اوصاف تصور میکنید پررنگ تر شدن نقد و پرداختن علمی به آن تا چه اندازه مانع از اینگونه کارهای تقلیدی و پختهخواری میشود؟ آیا تأسیس یک مرکز خاص برای نقد این آثار میتواند موثر باشد؟
اگر مراکز رسمی برای نقد این کارها باشد به مراتب خیلی کم خواهد شد. اما مهم این است که این فرد بترسد و بفهمد جایی هست که از او سوال کنند. مثلا اعلام میشود فلان مقام دولتی مقالهای را به نام خود چاپ کرده است و هیچ کس واکنش نشان نمیدهد و وقتی فرد میبیند به این شکل است، حتی تشویق هم میشود. در هر صورت باید افشا کرد و فرد را تحت تعقیب قرار داد و بداند پیامدهای قضایی برایش دارد و ضمن اینکه آبرویش را میریزند و در عین حال تحت تعقیب قرار میگیرد. ما در شرایطی هستیم که این اتفاق به آسانی میافتد و برخورد جدی صورت نمیگیرد. چرا در غرب این اتفاق نمیافتد؟ اول برای اینکه جرم است و بعد فرد میداند افشا خواهد شد و برای آینده علمیاش بسیاربسیار خطرناک است، برای همین دست به این کار نمیزند.
به غیر از راهکارهای قانونی، چه راهکار دیگری میتواند به حل این معضل کمک کند؟
اگر همه این آثار فایل الکترونیک را داشته باشند و بعد ممیز یک فرد متخصص باشد و فرم حروفچینی شده را به یک دستگاه بدهد، بسیار موثر است. برای مثال در مجموعه مجلات ISI نرمافزاری وجود دارد که با آن نرمافزار میتوان فهمید مقالاتی که الان هست، دزدی است یا دزدی نیست. یعنی از طریق آن نرمافزار و تعداد بسیار زیادی بانک اطلاعاتی کنترل میشود. مثلا معلوم میشود این مقاله 70 درصد سرقت است. اگر این هم در سطح کشور ما جا بیفتد که کتابهایی به آن جا می روند ممیزی همه فایل الکترونیک داشته باشند و صادقانه به دنبال این باشند کنترل کنند. دانشجویی مقالهای پیش من آورد که من وقتی کپیپیست کردم دیدم از اینترنت گرفته است. بنابراین اگر ممیزان ما متخصص باشند و به دنبال حذف یا مانع شدن سرقت باشند میتوانند موثر واقع شوند.
در بحث انتحال و تقلب در پایاننامه این موضوع به ویژه در سالهای اخیر بسیار زیاد شده است در این باره چه باید کرد؟
برای قوه قضاییه و دستگاههای ضابط ما خیلی زشت است که در دیوار دانشگاهها اعلام میشود مشاوره در دکتری و مشاوره در کارشناسی ارشد. این یعنی عملا اینکه پول دهید ما برایتان رساله مینویسیم. برخی از استادان مشاور ما اصلا پایاننامه را نمیخوانند دانشجو هم از دیگران کپی میکند و ارائه میدهد.
در پایان وضعیت کتابسازی را در حوزه فلسفه علم که رشته تخصصی خودتان است چگونه ارزیابی میکنید؟
در آنجا خیلی تولید نداریم و در رشته تاریخ علم که از سال 84 تأسیس شده تعداد مقالات و تولید بسیار کم است و اتفاقی نیفتاده است. کتابسازی در کشوری مانند ایران زیادتر شده و در غرب تقریباً کتابسازی را نمیتوان دید. در کشور ما قانونی وجود ندارد که به درستی مقالهساز و کتابساز را به عنوان متقلب تحت تعقیب قرار دهد؛ مثلا اگر مقامی علمی است به هرحال قوه قضاییه با او باید برخورد کند. اگر چنین چیزی باشد تا حد زیادی این معضل منتفی خواهد شد. برای مثال در رسالههای دانشگاهی ما در جلوی دانشگاههای بزرگ مرتبا درباره مشاور پایاننامه دکتری، مشاوره رساله کارشناسی ارشد تبلیغ جرم میشود و به طور علنی میگویند پول میگیریم و رساله و پایاننامه مینویسیم و هیچ مقامی نیست که با آنها برخورد کند. از طرف دیگر اگر تمهیداتی اندیشیده شود که نسخ کتابها یا رسالهها همه الکترونیک شوند. وقتی الکترونیک شدند، جستجو کنیم و ببنیم چه کسانی خطا کردهاند و چه کسانی کتابها و مقالههای دیگران را به نام خود جا زدهاند. این دو باید دست به دست همدیگر دهند تا تقلب کم شود. موردی بود که دانشجو این کار را کرده بود و حداقل کار این بود که مدرکش را پس گرفتیم. حالا اگر این برخورد به صورت جدی صورت بگیرد احتمالش هست که به آن سَمت برویم که کتابسازی کم شود. برای همین است در کشورهای پیشرفته تقلب اتفاق نمیافتد، ولی در اینجا هیچ پیامد قضایی برای فرد متقلب ندارد.
نظر شما