پس از گذار نسبی از بحرانهای ریز و درشت، کتابفروشهای اصفهانی محکم ایستادهاند و به فعالیت خود ادامه میدهند؛ اینبار اما در مرزی میان بودن و نبودن.
طبقه پایین «مجتمع چهارباغ»، واقع در چهارباغ عباسی که راسته کتابفروشان شهر است، همه کتابفروشاند و چندسالی است که در پرتو «طرح نوسازی چهارباغ اصفهان»، این مجتمع در پس ساختوساز چهارباغ و طرحهای متنوع عمرانی، دائما پنهان میشود. و اما کرونا؛ در پس آن تعطیلی نمایشگاه کتاب و تعطیلیهای مداوم، تیغ دیگری بود که سعی داشت آخرین ضربه را به کتابفروشان وارد بیاورد، اما هنوز هم پس از گذار نسبی از این بحرانها کتابفروشها محکم ایستادهاند و به فعالیت خود ادامه میدهند. اینبار اما، در مرزی میان بودن و نبودن.
«محمد زاهدی»، کتابفروشی است که ازاواخر دهه هفتاد، در مجتمع چهارباغ به این کار مشغول است. او در گفتگو با خبرنگار ایبنا با اشاره به مسئله تعطیلیهای پایان ۱۳۹۸ و آغاز ۱۳۹۹ و بحران کرونا، گفت: کرونا و تعطیلیهایش بر روی کتابفروشان و سایر قسمتهای حلقه تولید کتاب تأثیر گذاشته است. از نویسنده گرفته تا مترجم، ناشر، ویراستار، چاپخانه، توزیع کننده و کتابفروش. این ساختار کاملا به هم وابسته است. کار کتابفروشان، وابسته به فعالیت ناشران و ناشران وابسته به کار کتابفروشان است. چیزی که بیشتر کتابفروشی را متضرر کرده است، بیش از «کرونا»، ساختار غلطی است که از سالیان دور پیریزی شده است و ما در چنین بحرانهایی، نتیجه این ساختار غلط را میبینیم.
زاهدی افزود: بیشترین ضربه به حوزه کتاب را تعطیلی نمایشگاه کتاب زده است. گرچه ما سالها به شیوه برگزاری و ساختارش انتقاد داشتیم . اما الان شما میبینید که خاصیت ویرانگریاش به چه شکل است. ناشرانی که یکسوم تا یکپنجم از نقدینگی سالشان از نمایشگاه کتاب به واسطه یارانههایی که مستقیما دولت پرداخت میکرده تأمین میشده ، امسال این را نداشتند. حجم نقدینگی فوقالعاده پایین آمده، میزان چاپ و تجدید کتابها اصلا قابل مقایسه با سال پیش نیست و درصد زیادی ریزش داشته است. بهعنوان یک کتابفروش زمانی که کتاب جدیدی برای فروش نداشته باشم، عناوین گذشته را که تمام شده را نتوانم جایگزین کنم، قاعدتاً یک بخش بزرگ از فروشم را از دست میدهم. همچنین در مطالباتی که از ناشران وجود دارد، در پرداختشان با مشکل روبرو میشوند.
او ادامه داد: با یک نگاه ساده به آمار و تعداد چاپ کتاب، متوجه رکود طولانی مدتی میشوید که در صنعت نشر ایجاد شده است. مسائلی مثل این اوضاع بحرانی اقتصادی که نمودش را در سبد خرید مردم میبینید بانی این رکود بودهاند . مخاطبان ما به واسطه این حجم تورم در این ماهها مجبورند که بخش بالایی از درآمدشان را خرج مسائل ضروری کنند و کتاب و مسئله فرهنگ از سبد خانوار حذف میشود.
زاهدی با یادآوری هجمهای که به فروشگاههای زنجیرهای کتاب و نوشتافزار وارد شده است، بیان کرد: وجود کتابفروشیهای مدرن و زنجیرهای نیاز ضروری جامعه ماست. فروشگاههای زنجیره ای کتاب، پاسخی است به نیاز جامعه امروز. روش کار کتاب فروشیهای محلی با آنها متفاوت است و حوزه مخاطبها هم همینطور. کما اینکه اصفهان سابقه ۱۰ ساله در تجربه فروشگاههای «شهرکتاب» دارد. من بهعنوان یک کتابفروش مانعی برای خودم ندیدم . بلکه آن چیزی که ایجاد مشکل میکند نگاه مسئولین و مدیران و متولیان شهر به این فروشگاهها است. برخوردی که با فروشگاههای کوچک نسبت به فروشگاههای زنجیرهای وجود دارد، قطعا تبعیض آمیز است. یعنی شما میبینید کسی که سرمایه بالا تر و فضای بزرگتری دارد و حضور در آن برد تبلیغاتی بیشتری دارد، بیشتر برای مسئولین قابل توجه است. برای آنها حفظ چنین جاهایی مهم تر است، تا یک کتابفروش کوچکی که بازخورد عظیم ندارد.
وی با اشاره به قوانین الکنی که در حوزه کتاب وجود دارد، تصریح کرد: عملا مشکلی که در بحث کتاب تضرر ایجاد میکند نبود قانون است. ما مسائلی در صنف مان داریم که قانونگذار هیچ تمهیدی برای آن نیاندیشیده است. به طور مثال، پدیده «فروش اینترنتی»؛ ما هچ قانونی راجعبه فروش اینترنتی نداریم .این میتواند در نحوه ارائه خدمات یا تخفیفات باشد و خیلی ساده نظم بازار را به هم بزند و معادلات بازار را به سوی دیگری حرکت بدهد که منافع کلی صنف هم در آن نباشد. الان با اینکه فروش اینترنتی اینقدر باب شده ما حوزههایی را میبینیم که وارد فروش میشوند که وظیفه اصلیشان فروش نیست. مثلا توزیع کنندههایی که وظیفهشان عمدهفروشی است، سایت فروش کتاب به صورت جلدی تاسیس کرده اند. به واسطه اینکه آن مرکز محل تغذیه کتاب من است و همزمان رقیب من در حوزه فروش، او ابزاری را در دست دارد که من ندارم. یک رقابت ناعادلانه به وجود میآید. او از ابزار تخفیف استفاده میکند که من را کنار بزند. به نظرم این مسائل لازمهاش ایجاد قانون است و ما هرچه در بحث فروش اینترنتی نظارتی نداشته باشیم مسئله همینطور میماند. بر سایتهای فروش اینترنتی هیچ نظارتی نیست . هیچ مالیاتی از آنان گرفته نمیشود. خیلی هزینههایی که ما موظفیم به پرداختش ، آنها ندارند و به واسطه این ناعادلانه بودن شرایط، مایی که قانونمند در حال فعالیت هستیم متضرر میشویم . ما در فعالیت به نفع همه فکر میکنیم اما آنها فقط به منافع شخصی فکر میکنند و معضل اصلی ما جایی است که قانون از ما حمایتی نمیکند.
همچنین از زاهدی، راجع به پروژه «گذر فرهنگی چهارباغ» توسط شهرداری و تاثیرش بر مسائل فرهنگی این گذر و اقبال نسبت به کتابفروشیها پرسیدیم و او با صراحت پاسخ داد: گذر فرهنگی را چیز حقیقی نمیبینم و بیشتر به آن تبلیغاتی نگاه میکنم. پدیده فرهنگ خیلی موضوع پیچیده تری است. شما صرف اینکه خیابانی را سنگفرش کنید و سینمایی تاسیس کنید، باغچههارا گلکاری کنید و چند اجرای موسیقی برگزار کنید نمیتوانید فرهنگسازی کنید. متولیان اگر دغدغه فرهنگ داشتند به کتاب فروشیهای چهارباغ بها میدادند. من بیشتر آن را یک حرکت نمایشی میدانم.
یادآوری میشود، همه آنچه که میتوانست یک کتابفروشی را برپا نگه دارد، از میان رفته و حالا این صنف با بحرانی بی سابقه روبهرو است. حالا کتابفروشان بسیاری میان این دو راهی ماندهاند که «باشند و یا نباشند» و این دوراهی ذهنی یک کتابفروش، بزرگترین تهدید برای فرهنگ یک جامعه است.
نظرات