در سالهای اخیر، صنعتی شدن و جهانی شدن، باعث دگرگونی روشهای رشد و پرورش، حملونقل، فرآوری و فروش غذاهای ما شده است. این روشهای تازه نیز تا حد بسیار زیادی بر میزان نگرانیها افزوده است. نخستین و مهمترین عاملی که کارشناسان تغذیه درباره مسأله ترس از غذا خوردن به آن اشاره میکنند این بوده که سالهاست تولید و تهیه غذا بهطور پیوسته به خارج از خانه منتقل شده است. در این مسیر، غذا از زیرِ دست غریبههایی رد میشود که برای سود بیشتر، کارهایی انجام میدهند که به کیفیت و سلامت غذا آسیب میرساند. بنابراین مردم تا حد زیادی حق دارند تا نسبت به غذایی که به سفره آنها رسیده، بیاعتماد باشند.
چه باید خورد و چه باید نوشید؟ آیا تخممرغ پروتئینی کامل است یا بمبی از کلسترول؟ آیا سموم آفتکش، افزودنیهای شیمیایی یا غذاهای فراوری شده به سلامتی ما آسیب میرسانند؟ هاروی لونشتاین؛ نویسنده آمریکایی در کتاب «چگونه از غذا خوردن نترسیم» توصیهای ارزشمند برای ما دارد: دست از نگرانی بردارید! او میگوید که افراد ذینفعی این ترسها را بهوجود آورده و از آنها بهرهبرداری کرده و موجب شدهاند عده زیادی هنگام غذا خوردن بهجای لذت بردن بترسند. بهنظر او، شرکتهای بزرگ به انواع ترسها دامن میزنند و همزمان محصولات مختلفی برای غلبه بر این ترسها تولید و روانه بازار میکنند. این کتاب خواننده را از اینگونه ترسها میرهاند تا از خوردن غذاهای سالم و خوشمزه لذت ببرد.
لونشتاین در کتابش ابتدا بهطور مفصل به موضوع «میکروبهراسی» میپردازد و در ادامه موضوعاتی همچون «شیر: باارزشترین و خطرناکترین غذا»، «مسمومیت خودبهخودی و ناخشنودیهای ناشی از آن»، «باکتری و گوشت گوساله»، «لوکرتیسا بورجا در آشپزخانه؟»، «جنون ویتامینخواهی و معایب آن»، «گرسنگی پنهان در کمین کشور است»، «غذاهای طبیعی در شانگری لا»، «چربیهراسی» و «ایجاد اختلال در تغذیه ملی» را مورد بررسی قرار میدهد.
لوکرتیسا بورجا در آشپزخانه؟
لوکرتیسا بورجا؛ یک دوشس کاتولیک ایتالیایی در سده پانزدهم میلادی بود که دشمنانش را با زهر میکشت. در کتاب حاضر به شیوهای طنزگونه، سمهای مربوط به مواد غذایی، به این نام خوانده شدهاند. در سطرهایی از بخش پنجم کتاب در توضیح این مطلب میخوانیم: «در فرهنگ واژههای مربوط به غذا، واژهای ترسناکتر از «سم» پیدا نمیشود. آنطور که من پی بردهام، اجداد همهچیزخوار و شکارچی ما، مدام نسبت به غذاهای سمی هوشیار بودند. انقلاب کشاورزی به انسانها اجازه داد آن دسته از مواد غذایی را پرورش دهند که میدانستند بیخطرند، ولی وقتی اقتصاد بازار با کشاورزی همراه شد، نگرانیهای تازهای ایجاد کرد: دلالها و واسطههای بیوجدان فرصت یافتند برای افزایش سود خود با استفاده از مواد خطرناک غذاها را دستکاری کنند.
روشهای نوین تولید، نگهداری و حمل و نقل غذا که در قرن نوزدهم بهوجود آمدند و افزایش فاصله بین کسی که غذا را تولید و کسی که آن را مصرف میکرد، به میزان این ترسها افزودند. رشد چشمگیر شهرها در اواخر قرن نوزدهم و اوایل قرن بیستم، این فاصله را به یک شکاف بزرگ تبدیل کرد. بیشتر اوقات برای این دستکاریها از حقههایی استفاده میشد که کشنده نبودند؛ مثلا برای سفید کردن شیر و نان از گچ استفاده میکردند. اما با توسعه مواد نگهدارنده جدید در اواخر قرن نوزدهم، این وحشت بیشتر شد که مواد نگهدارنده فقط فساد مواد غذایی خرابشده و احتمالا مسموم را نمیپوشاندند، بلکه خودشان نیز سمی بودند...»
چربیهراسی آمریکایی!
«اگر چربیهای موجود در غذاها و جریان خونمان را با نام علمیشان «لیپید» مینامیدیم و از بهکار بردن واژه ناخوشایند «چربی» که دلالت ضمنی بر چاقی دارد، پرهیز میکردیم، آیا میتوانستیم از شدت ترس از چربی، تا حد زیادی بکاهیم؟ شاید بله، شاید هم نه. در نگاهی به گذشته، میبینیم موج چربیهراسی یا همان ترس از چربی غذاها، قدرتمندتر از آن است که بتوان به آن چیره شد. همچون بسیاری از ترسهای دیگر، وحشت از چربی، ریشه در هشدار برای شیوع قابلانتظار یک بیماری داشت؛ در اینجا بیماری عروق کرونر قلب. در کمال شگفتی، بیماریهای قلبی یکی از نتایج جنبی افزایش طول عمر مردم آمریکا طی نیمه نخست قرن بیستم بود. دلیل اصلی این موضوع کاهش شدید مرگ ناشی از بیماریهای عفونی بهویژه در میان نوزادان و جوانان بود.
نتیجه این شد که نسبت افرادی که بر اثر بیماریهای مزمن در آمریکا فوت میکردند افزایش یافت، بیماریهای مزمنی مانند بیماریهای قلبی، سرطان و سکته که مردم را در سنین بالاتر از پا درمیآوردند. پس از آن، در دهه 1940، طبقهبندی علل مرگ در گواهی فوت، باعث افزایش چشمگیر مرگومیرهای ناشی از بیماریهای قلبی شد. در نتیجه، با پایان یافتن این دهه، متخصصان حوزه پزشکی بر میزان هشدارهایشان در مورد شیوع بیماریهای قلبی افزودند. تا سال 1960 بسیاری از آنان فکر میکردند، مقصر اصلی ایجاد بیماریهای قلبی تشخیص داده شده است: چربی موجود در رژیم غذایی.»
نخستین چاپ کتاب «چگونه از غذا خوردن نترسیم» با ترجمه غزاله خطیبی در 328 صفحه با شمارگان یکهزار نسخه به بهای 55 هزار تومان از سوی نشر هنوز راهی بازار نشر شده است.
نظر شما