باقری در مقدمه این كتاب با نقل قولی از «پاز» با این مضمون كه «یكی از وظایف هنرمندان هر جامعه، برقراری پلهای ارتباطی میان ملتها و فرهنگها است»، وظیفه خود را چنین تبیین میكند: با باورمندی به گفته «اكتاویو پاز» بر آن شدم كه طی چند دهه زیستن در كشور اتریش، با ترجمه آثار برخی شاعران سرزمینی به زبان آلمانی و نیز برگردان آثار برخی از شاعران اتریشی به فارسی، در برقراری این پلها نقشی اگرچه خرد ایفا كنم.
ناهید باقری، خود شاعر و نویسندهای است كه به دو زبان فارسی و آلمانی مینویسد و میسراید و در كارنامه ادبی خویش، مجموعه شعرهایی چون «سرود عشق»، «گلواژه»، «دیدار در پاییز»، «در غربت» (به زبان آلمانی)، «پنجرههای جهان»، «گل یخ» و «در كجای زمین ایستادهای» (به زبان آلمانی) را سراییده است. از این شاعر و نویسنده، رمان «خاور» نیز به دو زبان فارسی و آلمانی چاپ و منتشر شده است.
وی در ترجمه نیز كتابهای «ردپا» (آنتولوژی شعر اتریش)، كتاب «عشق به همه زبانهای دنیا آشناست» (آنتولوژی شعر معاصر ایران) و كتاب «زبان آفرینش» را در كارنامه خود دارد.
باقری در «زبان آفرینش»، خوانندگان فارسی زبان خود را با شعر نوزده شاعر اتریشی آشنا میسازد. وی سعی كرده در ابتدای هر قسمت، متن مختصری درخصوص شناساندن شاعر بنویسد و سپس با انتخاب چندین شعر از شاعران مورد نظر، كار خود را به انجام رساند.
در این گزینه، خوانندگان با اشعار شاعرانی چون «هلموت.آ.نیدرله، كریستل گرلر، دوروتئا نورنبرگ، اینگه بورگ باخمن، تئودور كرامر، ایلزه برم، ناهید باقری گلداشمیت،هانری ولف كفر، كریستیان تاسیل، كنستانتین كایزر، زیكلینده بل بشر، ال اونور زوزاك، استانیسلاو اشتروهار، انكلساندر پر، پتر پاول ویپلینگر، رزماری شولاك، سیدونیا گال،هایمو ال.هاندل و زرافت الدین ییلدیز آشنا میشوند.
باقری در «زبان آفرینش» با مدد از ذهنی آفرینشگر و زبانی شاعرانه كوشیده كه در ترجمه اشعار شاعران منتخب مجموعه، زبان شعر و آهنگ درونی و كناری شعر را به گونهای رعایت كند كه خواننده در خوانش آن با یك متن ساده نوشتاری روبهرو نشود. این توان مترجم نشاندهنده تسلط وی بر ادبیات هردو زبان در این مجموعه است.
از نمونه این كاركرد میتوان به شعر «آزمون شجاعت» از كریستل گرلر اشاره كرد:
آسان است/ برابر تراموا/ مسبب تصادف خود باشی/ ساده است سقوط/ از بلندای برج/ چه دانوب باشد/ چه ایفل/ دشوار است/ به كارگیری همه شجاعت/ برای زندگی.
میبینیم كه شاعر مترجم با آشنایی كامل به نغمه حروف، خصوصاً در سطرهای آغازین شعر، حس شعربودن را چگونه به ترجمه خود القا كرده و با آوردن حروف همآوا، شائبه ترجمه بودن را از شعر دور كرده است. همچنین مترجم این مجموعه با شناخت كامل از پیشینه زبانی و ادبیات هردو كشور توانسته مشتركات ذهنی و ادبی موجود در زبان را به تصویر بكشد.
سوار بر فرش نامرئی سرودههایم/ كه در آن زندگی/ به دستم نگاشته میشود/ به ناشناختههای پیش رو/ پرواز میكنم/ به نخستین سرچشمههای هستیام/ جایی كه عشق/ مرا انتظار میكشد.
دقیقاً مفهومی متناسب با انبوه مفاهیم حوزه عرفان در ادب پارسی است كه از این دست تناسبهای مفهومی و ذهنی در این كتاب بسیار میتوان نمونه آورد.
از دیگر نكات مهم این كتاب، انتخاب به جا و هوشمندانهای است كه باقری در اشعار شاعران متفاوت این كتاب آورده است. برای مثال اگر از شاعری سه یا چهار شعر انتخاب كرده، این اشعار دقیقاً همان شعرهایی است كه نگاه، ذهن و زبان شاعر را به صورت كامل به خواننده نشان میدهد و شاید بتوان این گونه انتخاب را دلیلی بر اشراف كامل مترجم بر زبان و ادبیات اتریشی دانست.
یكی دیگر از نكات این مجموعه، انتخاب اشعاری است كه در آنها اغلب سمت و سوی نگاه شاعر به طبیعت را نمایان میكند. بسامد المانهای طبیعت و پیرامون انسان در جهان ملموس، از ویژگیهای بارز اشعاری است كه در این مجموعه گردآوری شده است.
ماه پشت سر است/ و میلغزد میان فضا/ گیاه و درخت میرویند. (تئودور كرامر)
كشتی خورشید در بندرگاه آماده است. (اینگه بورگم باخمن)
من اینجا بر چمن فرو غلتیدم/ فارغ از اندیشیدن/ تا رسیدن تاریكی آرمیدم. (اشتروهار)
تصویری/ از ساقه گیاهی خم شده در باد. (شولاك)
بی مرز باش/ چنانچه هیچ گودالی نتواند/ تو را در خویش نگه دارد. (ییلدیز)
با من از هراس سخن مگو/ كه با جنگلهای دنیا ایاق شده ام/ و دامنم/ به عطر گلهای خوشبو آغشته است. (باقری گلداشمیت)
در این كتاب افزون بر شاعران نام برده شده، از خود ناهید باقری نیز چندین شعر به زبان آلمانی و ترجمه آن آمده است. در این گزینه، شعری با عنوان «گزارش زمینی» خود را به خوانندگان مینماید كه شاید سرگذشتی باشد از شاعرانگی خود شاعر و گره خوردگی روح شاعر با روح زبان شعر، از زمانی كه متولد میشود در زبان و متولد میشود در شعر و خود را و سرزمین خود را و جهان خود را در شعر باز مینماید، جهانی كه از مشرق با خورشیدهای فروزانش آغاز میشود، حركت میكند و در نهایت به جغرافی جانها پیوند میخورد.
شعری نمادین و نسبتا بلند كه نمادها و استعارههایش، ذهن و زبان شاعری ناهید باقری را به عنوان شاعری دوزبانه به جهان شعر میشناساند.
زهدان خاك برشدگانیم/ نه از سیارههای دور/ كه از نشأتگاه آب و آتش و نور
باقری با زبانی غیرایرانی با آوردن نمادهای مشترك آب و آتش و نور، خوانندگان را به شرق جهان سوق میدهد و درپی آن «مادر زمین» را مادر همه انسانها میداند:
مادر ماست این خاك/ و كهربای رنگش/ یكسان جلوه دارد همه سو
و پس از آن خود را به سزای آغشتگی انسان به عطر گیاه یگانگی و عشق محكوم میكند و سرنوشت محتوم خویش را در یگانگی عشق میداند:
سزایمان باد/ آغشتگی به عطر گیاه یگانگی/ و سپارش دل/ به تكاپوی دوار عشق
و در نقطه ای حساس، خود را چنان مینمایاند:
از مشرق زمین میآیم/ خاستگاه خورشیدهای افروخته/ و سپیدههای تابناك
و تاكید میكند كه:
مشرق زمینیام/ با جامهای به سرخی آتش/ و لبهایی گشوده به نغمه دوستی/ میخواهم عشقم را بیفزایم/ بر فراز قارهها، پرچم گون/ میخواهم بسرایم/ رنج فرزندان جهان را/ آنجا كه قلب زمین/ چاك میخورد از هراس/ و شباهنگام اخترانش/ رشتههای گسسته مرواریدند/ غلتان بر خاك
میخواهم بسرایم/ شگفتی طبیعت، انسان را/ با كوههای امیدش/ و شرارههای مهرش بر قلههای آن/ كه فراتر از همیشه/ به جغرافیای جان پیوند میخورد.
جدای از زبان و ترجمه این شعرسروده اتریشی، بی شك این شعر اگر به هر زبان دیگری هم سراییده میشد میتوانست جایش را در میان اشعاری كه خود را در زمان ثبت كردهاند باز كند و شاعر خود را به عنوان شاعری به ذات شاعر به جهان شعر بنمایاند. آنچه در این شعر و گزینه اشعار «زبان آفرینش» آشكار و هویداست آن است كه ناهید باقری توانسته با آفرینش اشعاری به دو زبان اتریشی و ایرانی و انتخاب و ترجمه كتابی وزین و خواندنی، از اشتراكات ادبی هردو سرزمین پلی بسازد استوار و ناگسستنی.
یادآور میشود، کتاب «زبان آفرینش» عنوان گزیده و ترجمه اشعاری است كه ناهید باقری گلداشمیت، گزینش و ترجمه و انتشارات ناسنگ در 218 صفحه چاپ و منتشر كرده است.
نظر شما