چطور شد که تصمیم گرفتید این رمان را ترجمه کنید؟
این کتاب را حدود دو سال پیش ترجمه کردم. جزء فهرست ترجمه انتشارات پیدایش بود و ناشر ترجمه آن را به من پیشنهاد داد. بعد از اینکه رمان را خواندم و بررسی کردم متوجه شدم خیلی جذاب و خواندنی است و توانستم با شخصیت اصلی که راوی داستان بود ارتباط برقرار کنم. از سویی سوژه آن هم بهروز است و بااینکه در بسیاری از کشورها خط قرمز است اما دغدغه خیلیهاست. داستان دختر نوجوانی که در یک مهمانی مورد تعرض پسری نوجوان که از خودش بزرگتر است، قرار میگیرد و مشکلاتی برایش ایجاد میشود. اما در عین حال تلاش میکند به زندگی عادی برگردد. درواقع ارتباطی که با کاراکتر و شخصیت این دختر نوجوان برقرار کردم سبب شد تصمیم بگیرم آن را ترجمه کنم.
باتوجه به اینکه پرداختن به این مسائل در کتابهای نوجوان خط قرمز است؛ بهنظر شما چرا نویسنده این ریسک را پذیرفته و به این موضوع پرداخته است؟
لاری هالس اندرسن، نویسندهای امریکایی و دغدغهمند است. بیشک دغدغه او نسبت به دختران نوجوان و مشکلاتی از این دست که ممکن است در کمین آنها باشد، او را به نوشتن این کتاب تشویق کرده و کاملا مشخص است که با دغدغه شخصی این کتاب را نوشته و میخواسته به کسی که ممکن است چنین فضایی را تجربه کرده باشد کمک کند و حتی از این مساله پیشگیری کند. از سویی من به عنوان کسی که داشتم ترجمه میکردم اصلا به مواردی برنخوردم که مناسبت سن نوجوانان نباشد و وارد جزئیاتی شده باشد. نویسنده خیلی مواظب رعایت مرزها بوده چون در امریکا هم نسبت به این مساله حساسیت وجود دارد و باید با احتیاط و وسواس بیشتری به آن پرداخته شود. با وجود این در امریکا، مخالفتهایی نسبت به این کتاب شده بود و گفته بودند بهتر است به این موضوعات در رمان نوجوان پرداخته نشود.
به نظر شما این رمان، چقدر با فضا و فرهنگ ما سازگار است؟
بااینکه زمان اخذ مجوز از وزارت فرهنگ و ارشاد اسلامی، مواردی از این کتاب حذف شد اما سعی کردیم کتاب با حداقل حذفیات منتشر شود. اما نکته جالب این است که اتفاقا از نظر فرهنگی خیلی به فرهنگ ما شبیه است و دختر هم خودش را مقصر میداند برای اتفاقی که برایش افتاده و معتقد است که خیلی زود بوده که چنین اتفاقی برایش بیافتد.
باتوجه به اهمیت پیشگیری و آگاهیبخشی به نوجوانان برای جلوگیری از عواقب ناشی از آن، چقدر در ادبیات تالیفی حوزه نوجوان به این موضوع پرداخته شده است؟
این موضوع در حوزه نوجوان خط قرمز است و اصلا نمیشود به آن پرداخت. در این حوزه حتی نمیتوان به موضوعاتی مانند عشق پرداخت چه برسد به روابط دختر و پسر و مشکلات ناشی از آن. در صورتیکه با توجه به آنچه در خبرها میخوانیم و اتفاقهایی که در اطرافمان میبینیم، متوجه میشویم همین عدم پرداختن و کمبودی که در این زمینه وجود دارد، سبب شده چنین اتفاقهایی بیفتد. نویسنده، در «حرف بزن» کاملا مواظب رعایت مرزها بوده و به گونهای این موضوع را مطرح کرده که مناسب سن نوجوان باشد. اما در ایران صورت مساله پاک میشود و ترجیح میدهیم اصلا دربارهاش صحبت نکنیم. البته اخیرا اتفاقهای خوبی افتاده و برخی ناشران آموزشهای جنسی را در گروه سنی خردسال و کودک مطرح میکنند تا مقداری بچهها آموزش دیده باشند. تعدادی رمان هم نوشته شده اما با سانسور نویسنده و تغییراتی که بعدا اعمال شده. بههرحال پرداختن به این مساله مخصوصا در حوزه نوجوان کاملا ضروری است تا نوجوانان با فضاهای اینچنینی بیشتر آشنا شوند، مخصوصا برای بعد از ماجرا که چگونه به زندگی عادی برگردند، ادبیات میتواند در این زمینه کمک زیادی به قربانیان کند. اتفاقی بین دو نوجوان مدرسهای رخ میدهد که کم سن و سالاند.
توصیف روابط این دختر در فضای مدرسه، همکلاسیها و محیط خانواده، همگی به نوعی تصویری از تنهایی او را به مخاطب القا میکند، آیا این تنهایی پیامد این عارضه بوده یا از قبل با او همراه بوده است؟
درواقع «حرف بزن» داستان دختری است که تصمیم میگیرد درباه اتفاقی که برایش افتاده حرف نزند و با کسی ارتباط برقرار نکند و توضیح ندهد چه اتفاقی برایش افتاده و این مساله ناشی از عواقبی است که آن ماجرا برایش داشته و سبب شده دوستانش را از دست بدهد. بخش دیگر روابط این نوجوان با والدینش است که نمیتواند با آنها ارتباط برقرار کند و درباره مشکلش با آنها صحبت کند. او احساس آرامش و راحتی با کسی ندارد که بتواند دردش را بیان کند. یعنی این تنهایی پیامد این موضوع است.
موضوع دیگری که در این کتاب به آن اشاره شده کار کردن این دختر نوجوان است، درحالیکه هنوز به سن قانونی نرسیده است. یعنی والدینش پذیرفتهاند که او میتواند کار کند و از او کار میکشند؟
هرچندکه این مساله نسبت به موضوع اصلی داستان، موضوعی فرعی است، اما میخواهد کلیشه مرسوم بیتوجهی والدین به فرزندان و درگیر بودن آنها با شغلشان را به تصویر بکشد که سبب میشود بچهها نتوانند درباره مشکلاتشان با والدینشان صحبت کنند. فضایی که در داستان ترسیم شده به گونهای است که نه دوستان او نه والدینش نه اولیا مدرسه و معلمانش و مشاور مدسه به او توجه نمیکنند و نمیبینند چه تغییری در این بچه رخ داده و او روز به روز تنهاتر میشود. فضای مدرسه خشک، دیکتاتور مابانه و پر از قواعدی است که باید از سوی بچهها رعایت شود و بچه در آنجا احساس راحتی نمیکند. فقط معلم هنر خلاف جریان عمل میکند و سعی میکند به بچهها نزدیک شود. این معلم هم وضعیت خوبی در مدرسه ندارد و در آستانه اخراج قرار دارد.
این کتاب از آثار راه یافته به فهرست نهایی جایزه «ادگار آلنپو» است، چه جوایز دیگری در کارنامهاش دارد؟
«حرف بزن» علاوه بر اینکه جزء آثار راه یافته به فهرست نهایی جایزه «ادگار آلنپو» بوده، از آثار راه یافته به فهرست نهایی National Book Award، دارنده نشان مایکل ال.پرینتز، راه یافته به فهرست نهایی جایزه کتاب لسآنجلس تایمز و برنده هشت جایزه ملی و راهیافته به فهرست نهایی یازده جایزه دیگر نیز بوده است. علاوه براین براساس این کتاب فلیمی هم ساخته شده بود.
به نظر شما خواندن این رمان برای نوجوان امروز چه جذابیتهایی میتواند داشته باشد؟
با توجه به اینکه فضای رمان، کاملا احساسی و عاطفی است و به حسهای درونی دخترانه میپردازد، بیش از همه برای دختران نوجوان میتواند جذاب باشد. نه اینکه لزوما این مشکل برایشان اتفاق افتاده باشد، بحث پیشگیری نیز در آن مطرح میشود و فضایی که از تنهایی آدمها مخصوصا در سن نوجوانی ترسیم کرده فضایی است که نوجوانان مخصوصا دختران 14 یا 15 ساله میتوانند با آن ارتباط بگیرند. از سویی زبان طنزآمیزی که «ملیندا» در توصیف معلمها، همکلاسیها و والدینش دارد و طنز زیرپوستی داستان برای نوجوانان جذاب است. علاوه براین روش خلاقانهای که نویسنده در انتخاب عناوین فصلها بکار برده برای نوجوانان امروزی جذابیت دارد.
برای مخاطب بزرگسال چطور؟
بااینکه شخصیت داستان نوجوان است اما به دلیل فضای حسی و درونی خاصی که دارد و از سویی دیگر موضوع اصلی داستان، اصولا بزرگسالانه و همهگیر است و خیلی زودتر از موعد برای یک نوجوان رخ داده برای بزرگسالان هم میتواند جذاب باشد.
والدین چه تاثیری از مطالعه این رمان میپذیرند؟
تاثیری که والدین میتوانند بپذیرند این است که به رفتارهای فرزندشان بیشتر توجه کنند و اگر تغییری اینچنینی مشاهده کردند، پیگیر موضوع باشند، شاید فرزندشان چنین ناملایماتی را تجربه کرده باشند. از سویی دیگر مطالعه این رمان به درک بیشتر عواطف نوجوانان و نزدیک شدن به نوجوان کمک میکند. گاهی ممکن است آنقدر احساس نزدیکی و صمیمیت بین والدین و فرزندان وجود نداشته باشد که نتوانند درباره مسائل این چنینی حرف بزنند مخصوصا درفرهنگ ما که همیشه این تابو وجود داشته و غالبا صحبت کردن درباره یک سری مسائل، مخصوصا مسائل خصوصی و شخصی نوجوانان بین والدین و فرزندان اتفاق نمیافتد. شاید خواندن این کتاب بتواند کمک کند که ارتباط بیشتری بین بچهها و بزرگترها برقرار شود.
انتشارات پیدایش، کتاب «حرف بزن» را با شمارگان هزار نسخه و قیمت 44 هزار تومان منتشر کرده است.
نظر شما