کتابفروشیهای امروز چه تفاوتی با کتابفروشیهای 40 سال قبل دارند؟
من از سال 63 مدیریت کتابفروشی ارک را برعهده دارم و طی این مدت فرازوفرودهای زیادی دیدهام. بهنظر من شرایط امروز کتابفروشیها به هیچوجه با چند دهه پیش قابل مقایسه نیست. آن زمان بازار کتاب رونق داشت، آنقدر مشتری به کتابفروشی میآمد که فرصت انجام دادن کار دیگری را نداشتیم. آن موقع هم جوانها کتابخوان بودند، هم کتاب ارزان بود و هم کتابهای خوب تولید میشد. در کل فعالیتهای فرهنگی در تبریز زیاد بود. قبلا احترام به همکار و پیشکسوت وجود داشت، کتاب ابهت داشت، قدرت خرید مردم بالا بود و رقابت سالم بین صنف کتابفروشان مدام جریان داشت.
منظورتان از رقابت سالم چیست؟
آن زمان تمام کتابفروشان سعی داشتند تازههای نشر را قبل از دیگران خریداری کنند، خود ما هر یک هفته یا دو هفته به تهران میرفتیم و سعی میکردیم اولین کتابفروشی باشیم که کتابی را به تبریز میآوریم، سایر کتابفروشان هم همین کار را میکردند، با اینحال علیرغم رقابتی که داشتیم، خیلی وقتها پیش میآمد که اگر کتابی را که مشتری میخواست و در کتابفروشی ما موجود نبود به سایر همکاران ارجاع میدادیم و میگفتیم فلان کتابفروشی دارد، حتی برای راحتی مشتری بارها شده بود که خودمان رفته از همکاران میگرفتیم و تحویل مشتری میدادیم، اما الان وقتی مشتری سراغ کتابی را میگیرد، کسی به همکاران معرفی نمیکند.
ما هر روز 8 صبح مغازه را باز میکردیم، نزدیک عید نوروز هم که میشد، وقتی 8 صبح میآمدیم، میدیدیم عدهای صف بسته و منتظرند تا کتابفروشی را باز کنیم و کتاب، تقویم و ... بخرند. این باعث میشد با انگیزه سر کار بیاییم. اما الان ساعت 10 صبح که مغازه را باز میکنیم، اولین مشتری حدود ساعت 12 ظهر میآید و شرایط طوری شده که دست و دلمان سرد شده است. الان نه سودی داریم و نه پساندازی. فقط تمام تلاشمان را میکنیم که کتابفروشی را سرپا نگه داریم!
مهمترین مشکل کتابفروشیهای امروز را در چه میبینید؟
نظرتان راجع به کتابفروشیهای لوکس و بزرگ تبریز چیست؟
کتابفروشیهای بزرگ تبریز بیشتر در مناطق متوسط به بالای شهر هستند، برای همین هزینهشان بالا است، از اجاره مغازه بگیر تا دستمزد کارمندان، پرداخت مالیات و هزینههای جانبی دیگر. به همین دلیل مجبور به فروش لوازم دیگر در کتابفروشی میشوند و در کنار کتاب و لوازم تحریر، کالاهای زینتی، فانتزی و کادویی مثل تیشرتی که عکس فلان نویسنده را دارد و ... را عرضه میکنند. این ویترین برای مشتری بسیار جذاب است و افراد میتوانند ساعتها آنجا قدم بزنند، وقت بگذرانند و چیزی هم بخرند، ولی اصل مطلب این است که تیشرت و گلدان هیچ مناسبتی با کتابفروشی ندارد.
من وجود کتابفروشیهای بزرگ را خوب میدانم به شرطی که برخی اصول را رعایت کنند. بهعنوان مثال به خاطر تأمین هزینهها تخفیفهای غیر متعارف میدهند آن هم بدون مناسبت، حتی از قیمت خرید کتاب هم پایینتر میفروشند تا فقط چکهایشان را پاس کنند و این تخفیفها علاوه بر اینکه آسیب جدی به صنف ما وارد میکند، کتابخوانان را به تخفیف گرفتن عادت میدهد. مگر کتاب چقدر سود دارد که تخفیف بدهیم؟!
حال کتابفروشی ارک حالا چطور است؟
طی سالها فعالیت در حوزه کتاب، بارها کسادی داشتهایم، اما مقطعی بوده. مثلا فروش ما در تابستانها که مردم به خاطر گرمای هوا کمتر از خانه بیرون میآمدند،کم میشد، اما کسادی به معنای امسال را هرگز تجربه نکرده بودیم. اکنون یک عده به خاطر بیماری کرونا بیرون نمیآیند، از طرفی تورم و گرانی بیداد میکند و خیلیها نمیتوانند کتاب بخرند.
خود ما در کنار کتابفروشی، انتشارات ارک را هم داشتیم که برادرم مدیریت آن را برعهده داشت، اما او هم دیگر نتوانست با شرایط کنار بیاید و مجبور به تعطیل کردن انتشارات شد. قبلا بهطور متوسط حدود 50 نفر مراجعهکننده در روز داشتیم، الان شاید حدود 10 تا 15 نفر در روز به مغازه بیایند، آن هم اکثرا افرادی هستند که از کتابفروشیهای بزرگ واقع در آبرسان شروع میکنند و وقتی از پیدا کردن کتاب در کتابفروشیهای دیگر ناامید میشوند، سراغ ما میآیند.
مشتریهایتان بیشتر از چه قشری هستند؟
چه پیشنهادی برای بهتر شدن وضع کتابفروشیهای تبریز دارید؟
نظر شما