گفتگو با دیگر مذاهب و ادیان، بیداری اسلامی، تفسیر، تاریخ اسلام، وضعیت شیعیان در جهان و ... از جمله دغدغههای مرحوم آیتالله تسخیری بوده که در این زمینه به تألیف، ترجمه، شرکت در کنفرانسهای بینالمللی و ایراد سخنرانیهای روشنگرانه پرداختهاند.
به تعبیر دیگر آن طور که ایشان خود تصریح کرده است، سه خط بزرگ، محور کل فعالیتهای جهانی وی را تشکیل میداده است؛ 1. تبلیغ اسلام و دفاع از تعلیمات عالی آن و تبیین مکتب اهل بیت علیهم السلام 2. اشاعه روح گفتگو بین مذاهب اسلامی و ادیان توحیدی و بلکه همه ادیان و تمدنها 3. دفاع از بیداری اسلامی(گفتگو با ماهنامه کیهان فرهنگی، اسفند 1387، شماره 269، ص 14).
بر این مبنا درست است که وقتی تقریب به چشم دیده یا با گوش شنیده میشود، بلافاصله شیعه و سنی هم پا به ذهن میگذارند، اما افق دید قرآنی این «عالم مجاهد و زبان گویای اسلام و تشیع» فقط تقریب میان مسلمانان نبوده، حتی تقریب میان ادیان ابراهیمی هم نبوده بلکه وی بر اساس آموزههای قرآنی خواستار تقریب و همزیستی مسالمت آمیز با انسانها و جوامع مختلف بشری بوده است. به همین دلیل از شش مدل گفتگو سخن گفته است؛ 1. گفتگو میان مسلمانانی که در شئون شخصی خود اختلاف نظر دارند 2. گفتگو میان مسلمانانی که در قضایای اجتماعی اختلاف نظر دارند. 3. گفتگو میان فقها 4. گفتگوی اعتقادی 5. گفتگو میان ادیان 6. گفتگو میان تمدنها(اختلاف نظر و شیوههای خردمندانه گفتگو، فصلنامه قبسات، 1378، شماره 14)
وی بهترین کار خویش را که انتظار دارد سبب تقرب الی الله گردد، تفسیر مشترکی میداند که با جناب آقای نعمانی و به توصیه مرحوم آیت الله شهید سید محمدباقر صدر به رشته تحریر درآورده است(گفتگو با مسائل حوزه، مرداد و شهریور 1369، شماره 39، ص60 نیز ر.ک: بینات، سال اول، شماره 3، ص135 ـ 138). ایشان وی با استناد به داستان حضرت موسی و حضرت خضر که در سوره کهف آمده، معتقد است که اختلاف فکری میان انبیا هم وجود داشته است(مذاهب اسلامی از اختلاف تا ائتلاف، فروغ وحدت، سال ششم، زمستان 1389، شماره 22، ص81).
به این ترتیب به نظر میرسد که مرحوم آیت الله تسخیری وجود سلایق و بلکه اختلافات فکری را به گستردهترین شکل ممکن پذیرفته است. بنابراین وقتی ایشان از تقریب سخن میگوید ناظر به عالم واقع و عمل سخن میگوید و منظور ایشان نفی عقاید دیگران نیست. البته به این معنا هم نیست که باید به اسم تقریب عقایدی را که غلط میدانیم تأیید کنیم یا بپذیریم. بلکه به این معناست که چون انسانها همه دارای یک فطرت مشترک هستند(سوره روم، آیه30) قطعاً دارای مشترکاتی هم هستند که بتوانند بر اساس آن به گونه ای مسالمت آمیز در کنار هم زندگی کنند(ر.ک: اختلاف نظر و شیوههای خردمندانه گفتگو، فصلنامه قبسات، 1378، شماره 14).
بر این مبنا ایشان اصل را تقریب انسانها میداند و نه جنگ همه علیه همه. آیت الله تسخیری در یکی از آثارش چالشهای فراروی تقریب در جهان اسلام را چنین برمیشمرد: 1. عامل خارجی 2. منافع شخصی برخی زعما و حکام 3. تکفیر 4. تردید در نیت شرکت کنندگان در گفتگو 5. جنجال و به رخ کشیدن گذشته و حمله علیه مقدسات و بی احترامی به یکدیگر (چالشهای فراروی تقریب، اندیشه تقریب، تابستان 1388، شماره 19).
در جایی دیگر هم به 10 مورد از شبهات موجود بر سر راه تقریب اشاره نموده است(ادبیات گفتگو؛ شیوه های گفتگو میان مذاهب اسلامی، ماهنامه کیهان فرهنگی، اسفند 1386، شماره 257، ص28). یکی دیگر از مشکلات سر راه تقریب را هم ایشان جدایی دین از سیاست و حکومت میداند. از منظر آیت الله تسخیری این مسئله، یک مسئله التقاطی است که در اینجا و آنجای جهان اسلام وجود دارد(گفتگو با مسائل حوزه، مرداد و شهریور 1369، شماره 39، ص66).
از نظر ایشان «مشکلات فقط با طی نمودن راه اسلام و استفاده از نیروی عظیم تودههای اسلامی و دنبال کردن اهداف بزرگ اسلام و راه حلهای اسلامی برطرف میشود»(شهید فتحی شقاقی؛ اولین پیام رسان انقلاب در منطقه، گفتگو با شاهد یاران، شماره 26، دی ماه 1386، ص26).
برخی دیگر از راهکارهایی که وی ارائه میدهد از این قرار است:1. اصل بر تقریب است. ایشان معتقد است «هر متفکر اسلامی واقعی و دلسوز امت اسلامی به طور طبیعی تقریبی است؛ چراکه اصلاً اسلام ریشه و پایههای تقریب را از ابتدا مطرح کرده، یعنی دعوت اسلام به عقلانیت، گفتگو و بیدار کردن زمینههای مشترک با دیگران حتی اهل کتاب را عنوان کرده است. در قرآن آیاتی وجود دارد که نشان میدهد یک فرد مسلمان همواره بر زمینههای مشترک با دیگران تأکید میکند. به نظر من تأکید اسلام، بر اخوت و وحدت اسلامی است. هر متفکر آگاه وقتی به عمق اسلام نگاه میکند باید تقریبی شود»(شهید فتحی شقاقی؛ اولین پیام رسان انقلاب در منطقه، گفتگو با شاهد یاران، ص25).
بر همین اساس ایشان همچون شهید فتحی شقاقی، تفرقه در میان امت اسلام را ساختگی و غیرواقعی میداند (همان، ص26) و به عنوان نمونه بر اساس مطالعات و مشاهدات میدانی خویش تصریح میکند که در هر مرحلهای که استکبار و رژیم صهیونیستی غاصب، در مقابل اسلام شکست بخورند، نظیر شکستی که در جنگ 33 روزه خوردند، مسئله تفرقه شیعه و سنی را از نو زنده میکنند و گسترش میدهند و در ادامه همین دسیسه، عدهای از وعاظ و حتی منتسبین به تفکر اسلامی هم وارد گودال تفرقه میشوند(همان، ص25).
2. مرجعیت علمی اهل بیت بر مرجعیت سیاسی اهل بیت اولویت دارد. ایشان معتقد است در بحث تقریب در جهان اسلام باید راجع به امامت و مرجعیت علمی اهل بیت سخن گفت و نه مرجعیت و امامت سیاسی آن بزرگواران. آیت الله تسخیری به طور مفصل به این بحث پرداخته و بر اساس منابع اهل سنت مرجعیت علمی اهل بیت را تبیین کرده است(ر.ک: دانش اهل بیت محور وحدت، ماهنامه کیهان فرهنگی، بهمن 1380، شماره 184).
3. گفتگو از دیگر راه حلهای پیشنهادی ایشان است که به طور مستوفا به آن پرداختهاند. از جمله نکات مهم و بدیعی که ایشان مطرح میکند این است که برخی تلاش دارند تا با یادآوری پیامدهای اعتقاد به فلان رأی یا نظر فقهی، طرف مقابل خود را به خروج از دایره اسلام، سوق دهند. از منظر ایشان چنین روشی در این عرصه و مادام که طرف مقابل، چنین الزامی را نپذیرفته مردود است، زیرا اگر او این این لوازم را میپذیرفت، لازم میآمد که از آن اعتقاد صرف نظر کند، در نتیجه نمیتوان کسی را با این استدلال که به نظرمان فلان اعتقاد و پذیرش بهمان رأی فقهی نفی اصول یا یکی از اصول دین است از اسلام خارج کرد. ایشان معتقد است با این قاعده، مسئله اتهام به بدعت و شرک قابل حل است (ادبیات گفتگو؛ شیوههای گفتگو میان مذاهب اسلامی، ماهنامه کیهان فرهنگی، اسفند 1386، شماره 257، ص29).
به دیگر سخن ایشان در جریان گفتگو با هدف تقریب، فقط منطوق سخن را قابل استناد و حجت می داند و نه مفهوم آن را.
با توجه به آنچه به صورت گذرا به آن اشاره کردیم میتوان گفت، گفتگو بر اساس معیارهای قرآن در سه سطح اسلامی، دینی، انسانی با هدف زندگی همزیستی مسالمت آمیز و صلح آمیز و به دور از خشونت و جنگ، دغدغه اصلی آیتالله تسخیری بوده که در نتیجه عمل به آن میتوان شاهد روییدن شکوفههای محبت و همبستگی و برادری در جهان بود. ان شاء الله.
نظر شما