ترجمه جلد ششم از «تاریخ فلسفه» فردریک چارلز کاپلستون (به همراه منوچهر بزرگمهر)، «تاریخ فلسفه قرن نوزدهم، دوره نظامها (۱۸۰۰ - ۱۸۵۰)» اثر امیل بریه، «سرود نیبلونگن» از متون کهن آلمانی، «آثار علوی» از ارسطو، «مسئله اختیار در تفکر اسلامی و پاسخ معتزله به آن» نوشته بوعمران، «مونتنی» اثر پیتر برک، «عصر بدگمانی: گفتاری چند درباره رمان» نوشته ناتالی ساروت، «زندگی میکل آنژ» نوشته رومن رولان، «در آسمان» ارسطو، «اسپینوزا» اثر راجر اسکروتن، «اخلاق» اثر جورج ادواردمو، «رساله در اصلاح فاهمه و بهترین راه برای رسیدن به شناخت حقیقی چیزها» اثر اسپیوزا، «خطابه» ارسطو و... از جمله مهمترین ترجمههای اوست.
زندهیاد سعادت فرهنگنویس برجستهای هم بود و به دلیل احاطهاش به چند زبان از جمله مهمترین ویراستاران عصر حاضر نیز به شمار میرفت. متونی که از زیر دست و قلم ویراستاری او بیرون میآمدند از بهترین و پاکیزهترین متنها بودند. میتوان گفت که چندین نسل فهمشان از فلسفه بویژه فلسفه ارسطو را مدیون متون زندهیاد سعادت هستند. آخرین کتاب منتشر شده کتاب «اندیشه اسپینوزا» است که البته پیشتر منتشر شده بود، اما انتشارات فرهنگ جاوید بهار امسال آن را با ویرایشی جدید، تجدید چاپ کرد.
به مناسبت درگذشت زندهیاد سعادت با حسن رحمانی، مترجم و زبانشناس به گفتوگو نشستیم. رحمانی درباره روش ترجمه زندهیاد سعادت گفت: نثر فارسی مرحوم سعادت بسیار عالی بود و دقت زیادی در اصطلاحات و واژگان داشتند به همین دلیل ترجمههایشان دقیق و یک سروگردن از دیگران بالاتر است.
وی افزود: تحصیلات آکادمیک زندهیاد سعادت در رشتههای زبان فرانسه و انگلیسی بود و تحصیلات فلسفی نداشتند. با این اوصاف و با توجه به اینکه تخصصشان فلسفه نبود، اما بهترین و با دقتترین ترجمههای فلسفی از آن ایشان است و کارش در این حوزه میتواند سرمشقی برای دیگران باشد.
رحمانی ادامه داد: البته به هر ترجمهای میتوان نقدهایی را وارد کرد اما زندهیاد سعادت زمان و انرژی زیادی را در ترجمه متون فلسفی صرف میکرد و منابع مختلف را میدید و برای ترجمه به متون و ترجمه زبانهای دیگر هم مراجعه میکرد. بویژه ترجمه آثار ارسطوی ایشان کمابیش خوب است. او اصطلاحاتی که در فلسفه اسلامی هم کاربرد داشت، در ترجمههای خود به کار میبرد.
این مترجم در ادامه با اشاره به این نکته که ترجمههای زندهیاد سعادت همگی محققانه بود، گفت: زندهیاد سعادت تلاشی برای ابداع واژه نکرد. ابداع واژه راحتترین کار است و مترجمان بسیاری این کار را انجام میدهند. زندهیاد سعادت اما برای برگردان برخی واژهها و اصلاحات خاص به جستوجو در متون قدیم و کهن ایران میپرداخت تا بهترین معادل را از میان آنها پیدا کند و به لغت سازی نپردازد. از این نظر ترجمههای ایشان محققانه است.
رحمانی در بخش دیگری از این گفتوگو به احاطه کامل زندهیاد سعادت بر زبان فارسی اشاره کرد و گفت: بیشتر مترجمان متاسفانه شناختشان از زبان فارسی کامل نیست و حتی شاید زبان مبدا را از فارسی بهتر بدانند. هرچه به جلو آمدهایم این شناخت از فارسی کمتر شده است. باید در ترجمه زبان فارسی را خوب شناخت. اینکه میبینید ترجمههای زنده یاد سعادت بسیار قابل استفاده و قابل درک و اثرگذار است فقط به دلیل دانششان به زبانهای مبدا نیست. ایشان زبان فارسی را خوب میشناخت و نثر قابل استفاده ارائه میداد. از این حیث واقعا زندهیاد سعادت نمونه بود. امیدوارم مترجمان جوان، روش او را سرمشق و الگوی خود بگیرند.
نظر شما