مدیرفروش انتشارات مروارید معتقد است برقراری ارتباط میان ناشران، توزیعکنندگان و کتابفروشان میتواند به پیشرفت این صنعت ضمن کاهش هزینهها و جلوگیری از آسیبهایی چون قاچاق، کمک کند.
امیرعلیبیک، مدیرفروش انتشارات مروارید معتقد است ارتباط میان حلقههای نشر، به رصد کتاب در بازار، میزان فروش کتاب و جلوگیری از قاچاق آن کمک میکند. اما در ایران، ناشران نمیتوانند اطلاعات دقیق و روشنی از وضعیت کتابهاشان در بازار بگیرند و اینکار به شکل محدود، تنها از طریق تماس با دفاتر پخش یا کتابفروشیها حاصل میآید.
در ماههای اخیر و با توجه به شرایط همهگیری کرونا، تمایل به استفاده از کتابهای الکترونیک در جهان و همچنین در ایران افزایش یافتهاست. آیا ممکن است این رویه باعث شود در آینده، سیستم نشر دستخوش تغییر و تحولاتی شود؟
به نظرم بازار کتاب کاغذی با توجه به پیشرفت تکنولوژی و وجود کتاب الکترونیک و صوتی، روزبهروز کوچکتر میشود و شاید ناشر بخواهد با بکارگیری دستگاههای جدید، ترفندی برای به حداقل رساندن ریسک تیراژ، قیمتگذاری، مصرف کاغذ و انبارداری داشتهباشد. برای مثال با توجه به فروش کتاب بعد از چاپ اول، درباره تجدیدچاپ آن تصمیمگیری کند.
در بازار نشر ایران، ناشرانی که بهصورت مستقل مبادرت به تولید کتاب الکترونیک کردند، موفق نبودند. معمولا کتاب الکترونیک در فضایی مانند پخشیها و شرکتهایی که ارتباط گستردهای با ناشران مختلف دارند، بهتر مورد استقبال قرار میگیرند. برای بهبود روند فروش کتاب الکترونیک، بهتر است کتابفروشان و ناشران با موزعهای بزرگتر ارتباط برقرار کنند تا بتوانند بهره و سودی را که مدنظرشان است، بهدست بیاورند. اگر در روند فروش کتاب الکترونیک، یک شرکت تخصصی همکاری داشته باشد، مسائل مختلف مانند آمار فروش، تعداد دانلود و مسائل مربوط به پرداخت حقالتحریر و حقالترجمه و... با دقت بیشتری انجام میشود و منطقیتر است.
به نظر شما چه موانعی پیش روی توسعه نشر در کشور وجود دارد و نشر ما در این مسیر، چه تفاوتهایی با نشر دیگر کشورها دارد؟
تفاوت اصلی در این است که کتابفروشیها بهصورت منفعل فعالیت میکنند و هیچ ارتباطی با دیگر یکدیگر ندارند؛ در صورتی که در کشورهای اروپایی، همه کتابفروشیها به صورت شبکه با هم در ارتباطاند. البته این ارتباط، تنها مربوط به کتابفروشیها نیست و تمام حلقههای نشر را دربر میگیرد. مثلا؛ یک ناشر میداند که کتابش در کدام کتابفروشیها و به چه تعداد موجود است، یک توزیع کننده میداند که درخواست از سوی کتابفروشیها بهصورت لحظهای، در چهحالیاند و ناشر هم از وضعیت کتابهای موجود توزیعکننده خبر دارد.
در اینباره بیشتر توضیح دهید.
کتابفروش باید با یک مرکز بزرگتر به صورت آنلاین متصل باشد و آن مرکز بزرگتر شرکتی است که عهدهدار تهیه کتاب از ناشران است. ناشران کتابهایشان را به کتابفروشان مختلف میدهند و در آنِ واحد، آن شرکت میتواند کتابفروشان را رصد کند که چه کتابهایی در کتابفروشی آنها وجود دارد. همچنین عدد فروش در کتابفروشیها بهصورت آنلاین در اختیار شرکت قرار میگیرد.
در ایران توزیع کنندگان نمیدانند که در قفسه کتابفروشی یک فروشگاه چه کتابهایی و به چه تعداد موجود است و رصد آن دشوار است. برای مثال به عنوان ناشر میدانم که 400 کتاب به شرکت پخش گسترش دادهام و آن شرکت، کتاب را میان کتابفروشیهایش توزیع کرده است. گسترش با اعلام اینکه کتاب را به چه کتابفروشیهایی دادهاست به کار خود خاتمه میدهد و زنجیره اطلاعرسانی، اینجا تمام میشود. اگر به کتابفروش مراجعه کنید، شاید کتاب را فروخته باشد یا در قفسه داشته باشد. ارتباط میان حلقههای نشر به رصد کتاب، میزان فروش کتاب و جلوگیری از قاچاق آن کمک میکند. این در حالی است که در ایران نمیتوانید هیچ اطلاعات و بازخوردی از وضعیت موجود کتاب بگیرید؛ مگر اینکه مرکز پخش لحظهبهلحظه با تکتک کتابفروشیها تماس برقرار کند و از تعداد فروش و موجودی اطلاع حاصل کند اما متاسفانه سیستمی که بتوان در آن میزان فروش را رصد کرد وجود ندارد.
همچنین در اروپا، قانونی داریم بهنام قیمت واحد کتاب؛ در صورتی که اینجا چنین قانونی نیست. در اروپا بهخصوص در آلمان، قیمت یک کتاب در دور افتادهترین روستا با همان کتاب در برلین برابر است. فرانسه و تا حدودی انگلستان هم همینطور است، اما درایران هر کتابفروش بهعنوان کلونی مستقل عمل میکند و هیچ کدام از راههای ارتباطی را ندارند. بنابراین اگر بخواهیم برای بازار کتاب ایران اقدامی بکنیم، اول باید کتابفروشان، موزعین و ناشران را با هم ارتباط دهیم. در این صورت است که میتوانید فروش یک کتاب را رصد کنید و از تخفیف غیرمتعارف، قاچاق و ... کتاب جلوگیری کنید.
شما گفتید در ایران برای کتاب قیمت واحد وجود ندارد، درحالی که کتاب در کشورمان قیمت پشت جلد دارد. آیا منظور شما تخفیفهایی بود که برخی ناشران و کتابفروشان روی کتابها اعمال میکنند؟
بله؛ برخی از ناشران تخفیفهای خارج از عرف میدهند و این تیشه به ریشه کتابفروش میزند؛ چراکه فقط 27 تا 28 درصد هزینه تمام شده یک کتاب، به کتابفروش میرسد. ما باید جلوی این تخفیفها را بگیریم. شاید یک سایت کتابفروشی آنلاین، نسبت به یک کتابفروشی فیزیکی هزینههای جاری بسیار کمتری داشتهباشد، اما این مساله نباید باعث شود که شاعد ارائه تخفیفهای نامتعارف در فروشهای اینترنتی باشیم. کتابفروش با در نظر گرفتن هزینه پرسنل، مکان و ... سود کمتری از فروش کتاب دارد و اگر مشتری بداند که قیمت کتاب واحد است و نمیتواند جای دیگر کتاب را با قیمت کمتر تهیه کند، قطعا از فروش کتابفروشیهای فیزیکی حمایت میشود و شاهد فروش بالاتری در آنها خواهیمبود. ضمن اینکه قیمت واحد و حذف تخفیفهای نامتعارف، ارزش کتاب به عنوان یک کالای فرهنگی را افزایش میدهد.
به نظر شما چقدر احتمال دارد، ناشران ایرانی برای عبور از بحران صنعت نشر، به چاپ بهازای سفارش تمایل پیدا کنند؟
ناشران بزرگ تا به حال چنین کاری انجام ندادند. ممکن است ناشرانی دستگاههای دیجیتال بزرگ تهیه کرده باشند، اما تا آنجایی که اطلاع دارم این اقدام برای این است که تیراژ کتاب پایین آمده. عملی شدن چاپ بهازای سفارش، مستلزم سرمایهگذاری بالا برای خرید دستگاه دیجیتال است و همچنین یک یا دو پرسنل برای به وجود آمدن و تهیه کتاب باید فعال باشند. معمولا ناشر چنین کاری را انجام نمیدهد. بهطور کلی؛ زیاد محتمل نمیدانم که به سمت چاپ بهازای سفارش برود و مثلا از یک عنوان، تنها یک یا دو نسخه چاپ کند.
نظر شما