کتاب «پان ترکیسم: تاریخسازی و دروغپردازی» بر کشورهای نوزاد پدیدآمده در گستره پساشوروی پیشین در آسیای میانه و قفقاز درنگ کرده است.
در این کتاب بر کشورهای نوزاد پدیدآمده در گستره پساشوروی پیشین در آسیای میانه و قفقاز درنگ شده تا معلوم شود که کار افسانهسرایی و گزافهگویی و اغراق و مبالغه درباره نیاکان کبیر و گذشته درخشان و تابناک تاریخی که پیوسته سر از سپیدهدم تاریخ برمیآورند، به کجا رسیده است و چگونه آفاق و انفس را درنوردیده است.
بزرگترین نهاد خاورشناسی از جمله تورکشناسی و مغولشناسی جهان، بیچون و چرا پژوهشکده خاورشناسی سنپترزبورگ است که در جهان علم چونان محک و معیار آکادمیک به شمار میرود. این نهاد علمی در بیست سال گذشته بیش از دوصد اثر گرانبهای علمی بر پایه کاوشهای باستان شناسی، نژادشناسی، زبانشناسی، ریشهشناسی، فقهالغت و... درباره ایران، آسیای میانه، تبت، استان سینکیانک چین، مغولستان و جنوب سیبری و تودههای ترکی زبان قفقاز و جنوب روسیه چاپ کردهاند.
منابع چینی بس ارزشمندند اما درباره تودههای بیابانگرد و دشتنورد آسیایی از دید دشمنی و خصومت نگاشته شدهاند. کاستی بزرگ این منابع دشواری زبان چینی به ویژه زبان باستانی آن است و ترجمههای نادرست موجب شده است تا شمار بسیاری از دانشمندان را به گمراهی بکشاند. از همین رو تا کنون در اروپا چندبار اقدام به تجدید ترجمه منابع چینی شده است. خوشبختانه به زبان روسی ترجمههای بسیار نیکویی از سوی بیچورین (دانشمند اویغوری تبار) و دیگر دانندگان زبان چینی، از آثار چینی در دست است. آثار یونانی به دلیل بعد فاصله سرشار از لغزش است. آثار پارسی و عربی پس از اسلام هم بسیار پراکنده بوده، اطلاعات بسیار اندکی درباره تاریخ ترکان باستان به دست میدهند.
به گواهی تاریخ، خداوندان زور و زر دردمندانه و سوگوارانه پیوسته برای دستیابی به اهداف و اغراض آزمندانه خویش به جعل و تحریف و دستکاری تاریخ پرداخته و از پدیدههایی چون زبان، آیین، تیره و تبار و نژاد همچون ابزارهایی به سود بهرهگیری نمودهاند و مینمایند. از سوی دیگر دیده میشود که کشورهای تازه پدیدآمده در پهنه گیتی و کارزار سیاست، پیوسته در اندیشه افسانهپردازی و ساختن پیشینههای جعلی و ساختگی برای خود و کشاندن رشته خود قدمت خود تا سپیدهدم تاریخ و پیونددهی فرهنگ و تمدن خود با بزرگترین کانونهای تمدنی جهانی در دوران باستاناند.
ایدئولوژی پانترکیسم یک ایدئولوژی افراطی است که از سوی محافل صهیونیستی برای ناآرام کردن ایران و جمهوریهای ترکیزبان شوروی پیشین به میان آمده و هیچ ربطی به ترکیزبانان منطقه ندارد. این ایدئولوژی که در واپسین سالهای حیات امپراتوری عثمانی در افق سیاسی جهان پدیدار شده بود، و در سیمای ایدئولوژی سیاسی و باوری ترکان جوان تبارز کرده بود، منشأ کشتارهای عام وحشیانه بزرگی در میان یونانیان، کردها و بهویژه ارمنیها شد.
در اولین نوشتار، نویسنده به عنوان یک تبارشناس، به بازگشایی این راز پرداخته که چرا «افسانه آریایی» در میان نخبگان سیاسی ترکیزبان چنین محبوب است و در واقعیت امر پیوندها میان آریاییها و ترکیها چگونه بوده است؟ نویسنده درباره اتنوژنیز یا منشأ تباری که سخن از شکلگیری پیچیده تودهها سخن بر زبان میآورد، اجازه میداد که جوامع مختلف باشندگان را در میان نیاکان کهن جا داد و آژیده زد.
یکی از آفرینندگان سرشناس و برجسته افسانههای تاریخی درباره «نیاکان کبیر» نامزد علوم تاریخی، اسماعیل موساییویچ موسایف شخصیت شایسته علمی جمهوری کاباردینو بود. او در سالهای دهه هشتاد تا نود میلادی کتابها و مقالات بسیاری را در رسانههای جمهوری کاباردین و بالکار در زمینۀ گذشتههای دور تاریخی بالکارها و کاراچای منتشر کرد. شالوده اصلی این نشریات، آرمانگرایی لگامگسیخته در تاریخ باستان تودههای ترکیزبان بود. نوشتار دوم کتاب به بررسی افسانهها درباره «نیاکان کبیر» پرداخته است.
در ابتدای نوشتار سوم کتاب آمده است: «پدیدهای به نام شبهتاریخ یا تاریخ دستکاریشده، مسخشده و تحریفشده، علل و عوامل عمیق و دلایل ویژه خود را دارد. رنگینی و چندپارچگی موزاییک تباری و فرهنگی منطقه قفقاز، شیفتگی زایدالوصف و بیش از حد تودههای باشنده این دیار به ریشه و خاستگاه و گذشتههای دورشان، نبود یا توسعهنیافتگی سنتهای تاریخی بومی نوشتاری و مکتوب، همراه با ولع برای خویشتنشناسی تاریخی و استقلال و هویت سیاسی در سالهای اخیر بستر همواری را برای گسترش پدیده «شبه تاریخ» فراهم نمودهاند». این نوشتار درباره این است که چگونه درباره نیاکان کبیر افسانهپردازی میشود.
نوشتار چهارم کتاب اختصاص به بررسی منطقه قفقاز مرکزی و ایرانیزاسیون یا ترکیزاسیون در این منطقه دارد. در نوشتارهای دیگر کتاب نیز به زوایای دیگری از این تاریخسازیها و دروغپردازیها درباره پانترکیسم در مناطق مختلفی چون آذربایجان و ازبکستان پرداخته شده است.
پدیدهای به نام «شبه تاریخ» یا تاریخ دستکاری شده، مسخ شده و تحریف شده، علل و عوامل عمیق و دلایل ویژه خود را دارد. رنگینی و چند پارچگی موزاییک تباری و فرهنگی منطقه قفقاز، شیفتگی بسیار و بیش از حد تودههای باشنده این دیار به ریشه و خاستگاه و گذشتههای دورشان نبود و یا توسعه یافتگی سنتهای تاریخی بومی نوشتاری و مکتوب، همراه با ولع برای خویشتنشناسی تاریخی و استقلال و هویت سیاسی در سالهای اخیر بستر همواری برا برای گسترش پدیده «شبه تاریخ» فراهم کردهاند.
شبه تاریخ نیازی به دادهها، اسناد، مدارک و شواهد انباشته شده در درازای دورههای طولانی ندارد. همینگونه نیازی به ارزیابی، بررسی، تدقیق، مطالعه، کاوش و ژرفنگری پیگیرانه و سامانمند مو به موی مدارک و مواد لازم، تجزیه و تحلیل همه جانبه آنها و تدوین و پردازش مفاهیم پذیرا و متعادل و خردورزانهای که برای علوم امر طبیعی شمرده میشوند، ندارد بل به سرعت تئوریهایی میبافد و دیدگاههای خود را درباره حل مسائل حاد و مبرم به خورد جامعه میدهد. کنون شبه تاریخ با جلو دویدن پیشاوری زمان به ویژه پویا و پرتکاپو شده است. هدف اصلی آن نه جستوجوی حقیقت علمی، بل برآوردن سریع نیازهای دیکته شده از سوی سفارشدهندگان و لاف دانش زدن بر سر بازار و نان خوردن به نرخ روز است.
کتاب «پان ترکیسم: تاریخسازی و دروغپردازی» گزیدهای از آرای دانشمندان روس به کوشش هژیر تهرانی و با ترجمه عزیز آریانفر در 264 صفحه، شمارگان 750 نسخه و بهای 40 هزار تومان از سوی نشر سمرقند منتشر شده است.
نظر شما