در بخشی از مقدمه کتاب آمده است: «تئوری «انعطافپذیری هویت ایرانی» یک پیشداوری تاریخی است که سرچشمه آن به سستی هویت حاکمان ایران در 500 سال گذشته بهطور عام و یکصد سال گذشته بهطور خاص برمیگردد. ریشه این سستی و ناکارآمدی از بیسوادی همهجانبه حاکمان کشور ما بوده است. آنچه شخصیت آیتالله خمینی را در تاریخ سیاسی ایران برجسته میکند، این است که امام خمینی(ره) بهعنوان یک دانشمند، فقیه، عارف و فیلسوف وارد صحنه سیاسی ایران شده است.
اگر تاریخ پادشاهان ایران از دوران باستان تا محمدرضاشاه پهلوی در نظر گرفته شود، درخواهیم یافت که همه پادشاهان ایران، پادشاهانی کمسواد و بیسواد بودهاند و نوع نگاهشان به تاریخ، به موجودیت و مدنیت کشور سیستمی نبوده است. تفاوت و برجستگی شخصیت آیتالله خمینی نسبت به این پادشاهان، نگاه سیستمی به نوع مدیریت سیاسی و کشورداری است. اگر کلیه پادشاهان قاجار را در نظر بگیریم، میتوانیم با دلایل قابل دفاع مدعی شویم که آنها انسانهایی بیسواد و اهل فسق و فجور بودهاند و با رفتارشان به ایران آسیبهای زیادی رساندهاند.
اگر بخواهیم به تحلیل شخصیت رضاشاه بپردازیم باید بگوییم که طبق اسناد و تصاویر موجود، ایشان «مسئول اسطبل» بریگاد قزاق و همچنین سفارت بیگانگان در ایران بود و کاملاً از نظر فکری بیبضاعت بوده است. فرزند ایشان، محمدرضاشاه نیز در بهترین حالت فردی کمسواد بود که در دیپلمه بودن او نیز شک وجود دارد؛ چراکه «در سال ۱۳۱۴ سه هفته قبل از اتمام تحصیلاتش به تهران فراخوانده شد و پس از تعطیلات تابستانی، به دانشکده افسری که پدرش با مشورت نظامیان فرانسوی تاسیس کرده بود، وارد شد و در سال ۱۳۱۷ش. در سن ۱۸ سالگی گواهینامه دانشکده افسری را دریافت کرد و به درجه ستوان دومی نائل شد».
دلایل بسیاری از شکستها و سیاستهای نادرست ایران در یکصد سال گذشته تأثیر مستقیم سیاستهای نادرست روی نوع کشورداری، استقلالخواهی، هویتجویی، نگاه به تاریخ، و نگاه به آینده بوده است. آیتالله خمینی، در جمهوری اسلامی ایران بر اساس یک هندسه کشورداری، یک تحلیل تاریخی و یک جهانبینی متفاوت به تغییر و تحولخواهی مبادرت ورزید. یکی از اهداف اساسی امام(ره) احیای ارزشهای ازدسترفته ملت ایران در سپهر سیاست، فرهنگ و اجتماع کشور ایران بود. مجموعه این تحولات باعث شد که آغاز جمهوری اسلامی ایران، آغاز و تولد ایران نوین باشد.
انقلاب اسلامی ایران در کنار انقلاب فرانسه، انقلاب اکتبر در روسیه، انقلاب چین و انقلاب کوبا از تاریخسازترین انقلابهای تاریخ بشر است. رهبری متفکرانه انقلاب اسلامی ایران، با امام خمینی بوده است که با درکی متفاوت از مسائل سیاسی، علمی، اجتماعی، فرهنگی و اقتصادی به دنبال معماریِ ایرانی مستقل و پیشرفته بوده است. بیداری همهجانبه و «تولد دوباره» ملت ایران، هدف اساسی امام(ره) بوده است.
پیرامون شخصیت بنیانگذار انقلاب اسلامی ایران کتابهای بسیاری در چهل سال گذشته به زبانهای مختلف دنیا نگاشته شده است. در داخل کشور نیز بسیاری از دانشمندان در رشتههای مختلف به بازنمود اهداف و شخصیت سیاسی، دینی، اجتماعی و فرهنگی امام(ره) پرداختهاند. شاخصههای اندیشههای امام(ره) را میتوان مجموعهای عظیم تحت عنوان «گفتمان انقلاب اسلامی» نامید که باید به تحلیل سیستمی ابعاد آن برای ساختن ایران پیشرفته امروز و فردا توجه خاص داشت. آنچه دیدگاه امام(ره) را متفاوت میکند، تفکر دوسویه «فرار و گریز» یا «اطاعت محض» از سیاستهای غرب و شرق یا قدرتهای دیگر نیست، بلکه ایجاد گفتمانی است که مبانی آن را مساوات و احترام متقابل تشکیل میدهد. محورهای این گفتمان همهجانبه را استقلال سیاسی، عدالت اجتماعی، آزادی قبل و بعد از بیان، مساوات، تفکر شورایی و پیشرفت همهجانبه کشور در یک چشمانداز پرافق و مبتنی بر قانون اساسی تشکیل میدهند. اصل «بازگشت به خویشتن» و «اعتمادبهنفس ملی» دهلیز این گفتمان است. اصالت بخشیدن به این دو اصل که ارکان زندگی سیاسی، علمی، اجتماعی، فرهنگی و اقتصادی را دربر میگیرند، میتواند جهشی عظیم و همهجانبه در کلیّت جامعه ایجاد کند، به آن پویایی ببخشد و آن را بهسوی تعالی حرکت دهد.
اولین گام در امتداد تحقق این هدف، شناخت بیشتر دیدگاههای امام(ره) در همه سطوح جامعه است که کتاب حاضر با همه کاستیهایش در این مسیر حرکت میکند. استقبال اندیشمندان حوزه و دانشگاه که «مجموعه علمی مواریث فکری ایران» را با ارائه مقالات خود یاری رساندهاند، میتواند مؤید علاقه جامعه علمی کشورمان برای درک بیشتر و بهتر گفتمان انقلاب اسلامی و دلایل آن برای ترسیم و ساختن ایرانی مستقل، پویا و پیشرفته ارزیابی کرد که دیگر نمیخواهد در جهان، حکم تماشاچی را داشته باشد، بلکه میخواهد بهعنوان یک کنشگر وارد گفتمانها شود. نویسندگان این مجموعه چکیدهای از زنان و مردان دانشگاهی و حوزوی کشورمان در استانهای مختلف و حتی خارج از کشور میباشند؛ و دارای درجه علمی در سطوح مختلف از استادی دانشگاه تا دانشآموخته مقطع دکتری و کارشناسی ارشد هستند. گرد هم آوردن این دانشمندان برای ما چالشهایی را به همراه داشت که توانستیم با همگرایی و تعامل این مجموعه را به وجود بیاوریم.»
این مجموعه دارای شش فصل و 25 مقاله است. در فصل اول کتاب به «گستره دیدگاههای امام خمینی(ره)» پرداخته شده است. این فصل، مشتمل بر سه مقاله «اهداف و ابعاد انقلاب اسلامی ایران»، «چیستی و ویژگیهای اندیشه امام خمینی(ره)» و «آسیبشناسی انقلاب اسلامی در اندیشه امام خمینی(ره)» است.
سیدجواد ورعی با اشاره به شکست انقلاب مشروطیت در ایران، به بیان مستندِ علل و عوامل انقلاب اسلامی در ایران پرداخته است. ابتدا روش تدریجی امام خمینی(ره)، رهبر انقلاب را شرح داده که از «پند و نصیحت» دولتمردان آغاز، و در مراحل بعد با «تذکر نسبت به رعایت قانون اساسی مشروطه»، «پیشنهاد برای اصلاح»، و «هشدار و تهدید» دنبال شد.
حمیدرضا خادمی در مقاله خود، چیستی و ویژگیهای اندیشه امام خمینی(ره) را بررسی میکند. خادمی بر این باور است که امام اندیشمندی است که در ساحتهای گوناگون معرفت به تلاش فکری و عملی پرداخته و آثار مهمّی از خود به یادگار گذاشته است.
سعید قربانی در مقاله خود به روند آسیبهای پیش روی انقلاب اسلامی از منظر امام خمینی(ره) میپردازد و بر این اعتقاد است که هر انقلابی بعد از شکلگیری نیازمند تثبیت و تداوم است، لذا انقلاب اسلامی ایران بعد از شکلگیری با رأی و استقبال بینظیر مردم در قالب جمهوری اسلامی به تثبیت رسید و تا حال حاضر تداوم دارد.
در فصل دوم کتاب به «فرهنگ، هویّت و کشورداری از دیدگاه امام خمینی(ره)» پرداخته شده است. این فصل دربرگیرنده پنج مقاله «هویت ملی و تجددخواهی از دیدگاه امام خمینی(ره)»، «جایگاه عرف در اجتهاد از دیدگاه امام خمینی(ره)»، «فرهنگ از منظر امام خمینی(ره)»، «علل انحطاط تمدن اسلامی در اندیشه امام خمینی(ره)» و «مردمسالاری اسلامی در اندیشه امام خمینی(ره)» است.
حمیدرضا یوسفی و میثم بلباسی به تحلیل و بررسی تجددخواهی و دو لایه هویت اسلامی و ایرانی از دیدگاه امام خمینی(ره) میپردازند. هویت اسلامی از این منظر با مؤلفههایی چون اسلامخواهی، حفظ نظام اسلامی، برادری و همدلی دینی، استکبارستیزی، ولایتمداری، انتظار و مهدویتباوری، عدالتخواهی مرتبط است، درحالیکه هویت ایرانی با مؤلفههایی چون سرزمین، مشاهیر و مفاخر ملی، حجاب و پوشش، زبان و ادبیات فارسی، آزادیخواهی دینباورانه، و تاریخ همپیوند است. امام(ره) پیرامون موضوع «تجدد» از همان اوایل دوران مبارزات خود با نظام پهلوی، همواره بر استفاده از دستاوردهای مثبت تمدن جدید تأکید داشتهاند و اینکه مخالفتی با استفاده از دستاوردهای مثبت تمدن جدید نداشته و اسلام نیز مخالف تجدد و پیشرفت نیست. آنچه که امام(ره) مردود میدانند، فساد به اسم تمدن و پیشرفت و تقلید صرف از غرب است که ضعف نفس، خودکمبینی، القائات نادرست و خودباختگی در مقابل فرهنگ غرب را به همراه دارد.
احمد رهدار و سیدسعید موسوی معتقدند که در مورد میزان تأثیرگذاری عرف و جایگاه آن در اجتهاد، میان صاحبنظران اختلاف وجود دارد. فاطمه رازقیان در مقاله خود به بررسی فرهنگ از منظر امام خمینی(ره) میپردازد و اعتقاد دارد فرهنگ یکی از مهمترین مفاهیم در اندیشه امام(ره) است. عبدالحسین خسروپناه در مقاله خود به بررسی علل انحطاط تمدن اسلامی در اندیشه امام خمینی(ره) میپردازد و اعتقاد دارد نظام اجتماعی اسلام اهدافی دارد که دستیابی به تمدن اسلامی، هدف نیمه نهایی آن به شمار میآید. تمدن اسلامی، جامعه را به هدف نهایی یعنی سعادت و قرب الهی میرساند. خسروپناه در مقاله خود به چیستی تمدن، عوامل انحطاط در تمدن اسلامی و راهبردهای حل عقبماندگی تمدن اسلامی از دیدگاه امام خمینی(ره) پرداخته است.
حمید نساج و محمد ناصحی در مقاله خود مفهوم مردمسالاری اسلامی را در اندیشه امام خمینی(ره) بررسی میکنند. در فصل سوم کتاب به «سیاست خارجی و جهانبینی امام خمینی(ره)» پرداخته شده است که شامل چهار مقاله «تأثیر اندیشه امام خمینی(ره) بر سیاست خارجی جمهوری اسلامی ایران»، «جنگ و صلح در اندیشه امام خمینی(ره)»، «استقلال از دیدگاه امام خمینی(ره)» و «استکبارستیزی در جهانبینی امام خمینی(ره)» میشود.
احسان اعجازی بر این باور است که از زمان پیروزی انقلاب اسلامی، امام خمینی(ره)، بهعنوان بنیانگذار جمهوری اسلامی، نقشی کلیدی در تعیین سیاست خارجی ایران ایفا کرده است؛ بهگونهای که دیدگاههایش، چه در زمان حیاتش و چه پس از رحلتش، در تصمیمگیری مقامات ایرانی در حوزه سیاست خارجی تأثیر بهسزایی داشته است.
محمد ابراهیمی و حسن رمضانی در مقاله خود به اندیشه امام خمینی(ره) در ارتباط با جنگ و صلح میپردازند. در دین اسلام، آیات و روایات زیادی در باب مسئله جنگ (جهاد) و صلح وجود دارد. این موضوع در میان مسلمانان تعاریف و تفاسیر مختلفی را شاهد بوده و برداشتهای افراطی و تفریطی از مفهوم جنگ و صلح همواره وجود داشته است.
امین دیلمی معزی در پژوهش خود، استقلال از دیدگاه امام خمینی(ره) را مورد واکاوی قرار میدهد. مقوله استقلال از نظر بنیانگذار جمهوری اسلامی یکی از شاخصهای مهم اصولگرایی و جزء آرمانهای اصلی انقلاب به شمار میرود.
غلامعلی سلیمانی در مقاله خود، به بررسی مفهوم استکبار در جهانبینی امام خمینی(ره) پرداخته است. در اندیشه امام استکبار بهعنوان یک خصیصه روحی یکی از پربسامدترین مفاهیم در تبیین روابط فردی و اجتماعی مورد استفاده قرار گرفته است.
در فصل چهارم کتاب به «جایگاه و حقوق انسان از دیدگاه امام خمینی(ره)» پرداخته شده است که شامل پنج مقاله «انسان سعادتمند در اندیشه امام خمینی(ره)»، «آزادی از منظر امام خمینی(ره)»، «جایگاه زن در اندیشه امام خمینی(ره)»، «فهم هرمنوتیکی حقوق بشر در اندیشههای امام خمینی(ره)» و «کاوشی در اندیشه امام خمینی(ره) پیرامون تربیت جوانان» میشود.
غلامرضا جمشیدیها و روحالله جلالی در این مقاله خود، انسان سعادتمند را از دیدگاه امام خمینی(ره) بررسی کردهاند. سیدصدرالدین موسوی جشنی در مقاله خود تلاش دارد جایگاه «آزادی» در اندیشه و بیانات امام خمینی(ره) را مورد بررسی قرار دهد. زهرا آیتا...زاده شیرازی میکوشد تا نشان دهد، زن در دیدگاه امام خمینی(ره) انسانی آزاد، فعال و انتخابگر است و در رشد و کسب مقامات معنوی میتواند به جایگاهی برسد، که تمام هویتهایی که در انسان کامل متصور میشود، در او تجلی پیدا کند.
علی ابراهیمی و سیدجواد امامجمعهزاده در مقاله خود به فهم هرمنوتیکی حقوق بشر در اندیشههای امام خمینی(ره) میپردازند و معتقد هستند که امام(ره) با توجه به آموزههای اسلام، درصدد طرحریزی مبانی حقوق بشر برآمد تا چشمانداز روشنی را برای زندگی در جهان معاصر بهوجود آورد.
مریم خوشدل روحانی و پروانه قنبرلو میکوشند تا نشان دهند، مقوله تربیت جوانان در اندیشه امام خمینی(ره) از چه جایگاهی برخوردار است و ایشان چه نظری در این حوزه دارند. در فصل پنجم کتاب به «نوع سیاستگذاری و نقش عقل از دیدگاه امام خمینی(ره)» پرداخته شده است که شامل چهار مقاله «سیاست از منظر امام خمینی(ره)»، «عدالت در اندیشه امام خمینی(ره)»، «عقل از منظر امام خمینی(ره)» و «امنیت ملی از منظر امام خمینی(ره)» میشود.
ملیحه نیکروش رستمی به بررسی مفهوم سیاست در اندیشه و بیانات امام خمینی(ره) پرداخت و بر این اعتقاد است که امام(ره) به مقوله سیاست توجه وافری داشتند و در منظومه فکری امام(ره)، سیاست دارای سه بُعد اصلی است که خود ایشان از آنها با عنوان سیاست حیوانی (مادی)، سیاست شیطانی (فاسد) و سیاست اسلامی (الهی) یاد میکنند.
محمدحسین جمشیدی در پژوهش خود، به بررسی عدالت در گفتمان امام خمینی(ره) میپردازد و تأکید دارد که در اندیشه امام(ره)، عدالت برای آدمی نهتنها نیازی مهم، بلکه خصلتی فطری، آرمانی و همیشگی بوده است و درنتیجه این امر همواره یکی از مهمترین دغدغههای بشر و ازجمله مفاهیم بنیادین و محوری همه فیلسوفان و اندیشمندان بهویژه در عرصه سیاست و فلسفه سیاسی بوده است.
مریم سالم در مقاله خود به موضوع عقل از دیدگاه امام خمینی(ره) میپردازد. از نظر او امام(ره)، متفکر برجسته اسلامی که شاگرد خلف مکتب حکمت متعالیه است، همچون استاد حکیمش، ملاصدرا، در دریای فلسفه و عرفان به تأسی از وحی، به غواصی پرداخته و دُرهای گرانبهای معرفتِ مبتنی بر برهان، عرفان و قرآن را از دل صدفهای آن شکار و عرضه کرده است.
سیدمحمدجواد قُربی در تحقیق خود، با رویکرد تحلیلی- توصیفی و مطالعات کتابخانهای مترصد پایش صحیفه امام خمینی(ره) در باب امنیت ملی است و مداقه در اندیشه و تقریرات امام(ره) نشان میدهد که حفظ نظام جمهوری اسلامی و تأمین امنیت پایدار و همهجانبه در جامعه اسلامی از مهمترین رسالتها و وظایف دولت و کارگزاران حکومتی است و تأکید ایشان بر وجوه مختلفی از امنیت نشان از اهمیت حراست و حفاظت از هستههای بنیادین نظام و جامعه است.
در فصل ششم کتاب به «ولایت، عرفان و روحانیت از دیدگاه امام خمینی(ره)» پرداخته شده است که شامل چهار مقاله «ولایتفقیه از نگاه امام خمینی(ره)»، «جایگاه ظاهر و باطن در اندیشه عرفانی امام خمینی(ره)»، «اسرار شهود حدیث جنود از نگاه امام خمینی(ره)» و «روحانیت و قدرت به روایت امام خمینی(ره)» میشود.
محمدرضا عبدالهپور در مقاله خود به بررسی ادله امام خمینی(ره) در اثبات ولایت فقیه میپردازد و معتقد است امام(ره) بهعنوان بنیانگذار انقلاب اسلامی در ایران با محوریت ولایت فقیه، در موارد و آثار متعددی از ولایت فقیه بحث کردهاند.
مسعود حاجیربیع در تحقیق خود در مقام پاسخ به این سؤال است که مقوله عرفانی ظاهر و باطن چه جایگاهی در اندیشه امام خمینی(ره) (1280-1368) دارد و نسبت آنها با حیات ظاهری و باطنی انسان چیست؟ امام(ره) رخنههای گوناگونی در حیات باطنی و ظاهری انسان مشاهده کرده و در خصوص آنها اندیشیده است.
حمید کثیری در مقاله خود بر این باور است که انسانِ اسلام طالب شهود است، تا درد بودن را که با هبوط بر او عارض شده بود، با غنودن در آغوش یار، التیام بخشد. این امر زمانی محقق خواهد شد که سالک سبیل اخلاق به کرامت انسانی خود وقوف داشته و با پیراستن جان و جهانش از جنود شیطانی و آراستن دل و دنیایش به جنود عقلانی، به لقاءالله رسیده و بستر جان و جهانش را مجرای اسمای حسنای الهی بنماید. راه وصول به این اهداف، حدیث جنود عقل و جهل است. عبدالوهاب فراتی هم در پژوهش خود، به موضوع رابطه روحانیت و قدرت و کیفیت (میزان، گستره و محدودیت) آن از منظر امام خمینی(ره) پرداخته است.
نظر شما