چهارشنبه ۲۸ آبان ۱۳۹۹ - ۰۸:۱۰
همه هفته‌ها باید هفته کتاب باشد

هادی حیدری می‌گوید: باید نگاه کل مردم را نسبت به کتاب معطوف کنیم، نیازمندی به مطالعه را در مردم روز به روز رشد بدهیم و محدود به زمانبندی خاصی نباشیم. لذا همه هفته‌ها باید هفته کتاب باشد، نه صرفا یک هفته مشخص در ماه آبان.

خبرگزاری کتاب ایران (ایبنا): هفته کتاب همیشه مجالی برای برگزاری برنامه‌های کتابی سازمان‌ها، نهادها و بخش‌های مختلف مانند رونمایی از کتاب‌های جدید، مسابقات کتاب‌خوانی و... بوده و هست. در بیست‌وهشتمین هفته کتاب که شرایط و محدودیت‌های کرونایی بسیاری از برنامه‌ها را تعطیل کرده‌ است، برخی برنامه‌ها با شکل و شمایل و البته با محدودیت‌های جدیدی برگزار می‌شوند. نشست و رونمایی مجموعه «تهران از منظر هنرمندان»، یکی از این برنامه‌ها است؛ که به‌صورت مجازی برگزار می‌شود. در این نشست، 6 عنوان کتاب از مجموعه کتب سده، حاصل همکاری انتشارات علمی و فرهنگی و مرکز ارتباطات و امور بین‌الملل شهرداری رونمایی کرده و به بهانه آن به تهران از منظر هنرمندان خواهدپرداخت.
 
نشست «تهران از منظر کاریکاتور و کارتون» با رونمایی از کتاب «صد سال کاریکاتور در تهران» یکی از این نشست‌ها است، که با حضور هنرمندانی مانند جمال رحمتی، احمد عربانی، بهام عظیمی، هادی حیدری و فیروزه مظفری برگزار می‌شود. به بهانه برگزاری این نشست با هادی حیدری، کارتونیست و روزنامه‌نگار درباره نقش بخش‌های مختلف فرهنگی در برجسته و برند شدن هفته کتاب گفت‌گویی داشتیم، که در ادامه می‌خوانید.
 
ما هفته‌ها و جشنواره‌های مختلف فرهنگی در کشور داریم که هرکدام به نسبت حمایتی که هنرمندان گروهای مختلف هنری و رسانه از آن دارند، جایگاه ویژه‌ای یافته است؛ مثلا جشنواره فیلم فجر حتی در میان عموم مردم هم به‌خوبی شناخته شده است؛ اما چه می‌شود که این اتفاق برای هفته کتاب به‌عنوان جزو جدایی ناپذیر و اساسی فرهنگ نیفتاده است؟
برای امسال من فکر می‌کنم شرایط جدید هم روی ماجرا تاثیر گذاشته است؛ مثل کتابگردی که تا سال قبل هم برقرار بود و با مشارکت خوبی انجام می‌شد اما امسال برگزار نمی‌شود. در دوره اخیر، به نظرم اتفاقاتی که در حوزه کتاب –چه در هفته کتاب و چه در سایر روزهای سال- می‌افتاد، مشارکت هنرمندان را جدی‌تر کرده بود. منتهی نکته این است که به نظر من همه هفته‌ها باید هفته کتاب باشد؛ نه صرفا یک هفته مشخص در ماه آبان. ما باید نگاه کل مردم را به کتاب معطوف کنیم و نیازمندی به مطالعه را در مردم روز‌به‌روز رشد بدهیم و محدود به زمانبندی خاصی نباشیم.
 
و این اتفاق چطور باید بیفتد؟
در ایجاد حساسیت برای مطالعه کتاب، طبیعتا ارگان‌های مختلف و عوامل متعدد نقش دارند. موضوعاتی مثل موانع ناشران در انتشار کتاب‌های مناسب باید بررسی شود. بحث قیمت تمام شده کتاب‌ها، اینکه آیا ناشر می‌تواند کتاب را با قیت مناسب تمام کند یا مناسب به دست مخاطب برساند، یا اینکه روند افزایش روزبه‌روز قیمت کاغذف لیتیوگرافی، چاپ و...آن‌ها را هم مجبور می‌کند که افزایش قیمت داشته باشند؛ هم از موارد بسیار مهم دخیل در این مساله است. از آن سو باید دید مخاطب کتاب‌ها که عموما طبقه متوسط جامعه هستند، باتوجه به دخل و خرجی که در حال حاضر دارند، آیا توان گذاشتن کتاب به‌عنوان یک محصول یا کالای فرهنگی در سبد خرید خود دارند یا خیر؟

درواقع یک سلسله اتفاق پشت سر هم افتد که مجموعه موانعی هستند که نمی‌گذارد جامعه آن‌طور که باید برای خرید کتاب هزینه کند. البته بحث موانع انتشار آثار جذاب در مرحله صدور مجوز نیز بی‌تاثیر نیست و می‌تواند در خرید کتاب موثر باشد. البته این مساله در تمام محصولات فرهنگی که به‌نوعی رسانه محسوب می‌شوند، اتفاق می‌افتد. این‌ها همه رسانه هستند و مخاطب دوست دارد ذهنیت‌های خودش را در قالب این رسانه‌ها ببیند. مثلا چرا مطبوعات در حال حاضر مانند سابق مخاطب ندارند؟ بگذریم از اینکه شبکه‌های اجتماعی تا حدی بازار آن‌ها را کساد کرده‌اند؛ ولی مطمئنم اگر در همین فضا هم رسانه‌های کاغذی، نشریات و کتاب‌هایی منتشر شوند که مردم ذهنیت‌های خود را داخل آن ها ببینند، همچنان می‌توان به داشتن مخاطب امیدوار بود.
 
البته بخشی از این موانع، به‌شکل پیش فرض در حوزه کتاب پذیرفته شده است. مساله من بیشتر تعامل و مسئولیت اجتماعی هنرمندان و بخش‌های مخلف فرهنگی در قبال کتاب و کتاب‌خوانی است؛ اینکه چرا نتوانسته‌ایم بین بخش‌های مختلف فرهنگی و هنری این دغدغه را ایجاد کنیم که هفته کتاب به‌صورت یک هفته فرهنگی برای آن‌ها دغدغه باشد و برای آن دلسوزانه کار کنند؟
به‌نظر می‌رسد که اصلا فرهنگ در ذهن بخش قابل توجهی از مسئولان کشور ما اولویت اول نیست؛ زیرا زمانی که شما دغدغه چیزی را داشته باشید، برای ایجاد آن تلاش می‌کنید. مثلا وقتی دغدغه معیشت دارید، تمام تلاشتان این است که کار کنید و از زیر سنگ هم که شده، درآمدی کسب و امرارمعاش کنید. بنابراین وقتی دغدغه مسئولان ما دغدغه فرهنگی نیست، یا به عبارتی فرهنگ جزو دغدغه‌های اول آن‌ها نیست، طبیعتا سازوکار تعامل با ارگان‌های مختلف را هم ایجاد نمی‌کنند. اتفاقی که اینجا باید بیفتد این است که تمام ارگان‌هایی که به‌نوعی در این ماجرا دخیل‌اند، باید بتوانند به‌شکل زنجیره‌های به‌هم پیوسته عمل کنند و با همکاری، برای فرهنگ ارزش افزوده داشته باشند.

همچنین در کنار ارگان‌های فرهنگی، باید ارگان‌های اقتصادی هم وارد میدان شوند یعنی برای اینکه فرهنگ بتواند دوام و استمرار داشته باشد، باید پشتوانه‌های اقتصادی پیدا کند. بنابراین به نظر من باید شورایی متشکل از یک‌سری نهادهای فرهنگی و شماری از نهادهای اقتصادی تشکیل شود که این‌ها در تعامل و همکاری با هم بتوانند رویدادهای بزرگی را در رویدادها نمادین مثل هفته کتاب رقم بزنند. مثلا همکاری شهرداری تهران با انتشارات علمی و فرهنگی در برگزاری مجموعه «تهران از منظر هنرمندان» و رونمایی از کتاب‌هایی مثل «صد سال کایکاتور در تهران»در این قالب، می‌تواند نمونه موفقی از همکاری یک ارگان صاحب سرمایه و پول مثل شهرداری تهران که دغدغه‌های فرهنگی هم داردف با جایی مثل انتشارات علمی و فرهنگی با ان قدمت تاریخی و ریشه‌های محکم باشد.

از هم نشینی این دو نهاد یا ارگان یک اتفاق فرهنگی خوب مثل چاپ همین کتاب‌های «صد سال کاریکاتور در تهران»، «صد سال گرافیک در تهران»، «صد سال نویسندگی در تهران» و... حاصل می‌شود، که تا جایی که من اطلاع دارم با چاپ کتاب در حوزه‌های دیگر ادامه خواهد داشت. بنابراین ما باید بال‌های این کار را به حرکت درآوریم. بال فرهنگ و بال اقتصاد دو بال هستند که می‌توانند پیکره فرهنگی ما را به حرکت و پرواز درآورند. لذا به نظرم باید آن کسانی که تصمیم‌گیر‌ند، در قالب شورایی -که شرح وظایف آن ایجاد تحرک در بدنه فرهنگی و اجتماعی است- با هم برنامه‌ریزی کنند و کارهای این‌چنینی را رقم بزنند.
 
در صحبت‌هایتان اشاره‌ای به وظیفه سازمان‌ها و ارگان‌های مسئول حوزه کتاب داشتید، اما به‌نظر می‌رسد در دنیای امروز که هرکدام از اعضای جامعه می‌تواند یک صفحه مجازی و رسانه شخصی داشته باشد، این مسئولیت دیگر محدود به ارگان‌ها نیست و به‌صورت یک مسئولیت اجتماعی بر گردن هنرمندان و هر کدام از افراد صاحب تریبون است؟ خود شما چقدر در این زمینه دغدغه دارید؟
ما نمی‌توانیم به‌صورت قطعی این وظیفه را روی دوش هنرمندان بگذاریم، منتهی هنرمندی که خودش دغدغه فرهنگی دارد -همان‌طور که اشاره کردید- یک وظیفه اجتماعی نانوشته بر دوش دارد تا در حد خودش این فرهنگ را ترویج کند. خود من در این زمینه دغدغه‌های جدی دارم و تا جایی که در توانم باشد، هم در تولید محصولات اینچنینی، هم در جهت ترویج آن تلاش می‌کنم.

کاری که ما در گروه «پرشین کارتون» حدود دو سال پیش در حوزه تخصصی خودف یعنی کاریکاتور انجام دادیم، این بود که به سراغ «جواد علیزاده» از هنرمندان قدیمی رشته کارتون رفتیم که 50 سال کار مستند و مدون داشت، اما هرگز کتابی منسجم یا حتی گلچین آثارشان در دوره‌های مختلف وجود نداشت. ما به‌عنوان گروه پرشین کارتون تلاش کردیم آثارشان را در قالب یک کتاب جمع‌آوری کردیم و به مرحله انتشار و رونمایی رساندیم.
حالا شما تصور کنید نهادهایی که صاحب بودجه هستند و جزو وظایفشان هست، اگر به‌شکل سیستماتیک و با هدف‌گذاری مهین شروع به تولید محتوا در قالب کتاب در حوزه‌های مختلف کنند، چقدر مجموعه‌های ارزشمندی به جا خواهد ماند.
به‌نظر من هنرمندها هم براساس نوع ارتباطشا با حوزه کتاب، بار این مسئولیت اجتماعی را روی دوششان احساس می‌کنند. خیلی از هنرمندانی که معروف هم هستند و به‌قول معروف اینفلوئنسر هم شده‌اند، آنچنان دغدغه مطالعه و کتاب‌خوانی و انتشار کتاب ندارند و تا زمانی که خودشان احساس نیاز نکنند، نمی‌توانند این مسئولیت اجتماعی را ان‌طور که باید انجام دهند. ولی کاملا با این نظر شما موافقم کسان که مخاطبی در شبکه‌های اجتماعی دارند و به واسطه همین شبکه‌های اجتماعی هرکدام صاحب یک رسانه هستند، باید در حد توان خود در جهت اشاعه این فرهنگ قدمی بردارند.
 
پیشنهاد خود شما در این‌باره چیست؟
شاید بتوان با یک حرکت حرکت هوشمندانه و هدفمند، حلقه‌های وصلی بین طیفی از هنرمندان رشته‌های مختلف در رشته‌های سینما، موسیقی، هنرهای تجسمی و ... ایجاد کرد تا در مقاطع مختلف سال موجی از اشتیاق که به کتاب‌خوانی را در مخاطب‌‌هایشان ایجاد کنند. مثلا یک چالش که در شبکه‌های اجتماعی راه می‌افتد، ممکن است از یک نقطه محدود شروع شود، ولی کم‌کم مثل خوشه‌های به‌هم پیوسته تکثیر می‌شود.

اگر در موضوع کتاب و کتاب‌خوانی هم  در مقاطعی از سال، هنرمندها تحت نظر یک سرگروه واحدف به هم پیوند بخورند و بتوانند یک موج فرهنگی-اجتماعی در شبکه‌ها مجازی راه بیندازند، فکر می‌کنم بتوان کتاب و کتاب‌خوانی را در کشور پررنگ‌تر کرد. این قضیه می‌تواند در ترغیب مردم به خرید و مطالعه مجلات و رسانه‌های کاغذی مثل روزنامه‌ها و نشریات هم طی موج‌های متناوب در سال اتفاق بیفتد و به‌مرور شاهد ریشه‌دار شدن احساس نیاز به مطالعه در مردم باشیم.

برچسب‌ها

نظر شما

شما در حال پاسخ به نظر «» هستید.

برگزیده

پربازدیدترین

تازه‌ها