چاپ دوم مجموعه داستان «غبار صورتی»، اثر نسترن مکارمی از سوی نشر آفتابکاران راهی بازار نشر شد.
در داستانهای این کتاب شاهد حضور انسانهایی هستیم که در تعامل با یکدیگر حادثهای، فضایی، چالشی را رقم زدهاند. نویسنده در این کتاب سعی کرده است به کراهت چهره جنگ و زخمهای ماندگار آن بپردازد. زخمهایی که بعد از جنگ بر روح و روان آدمها به جا مانده است. به عبارتی «غبار صورتی» یک جور نه گفتن به جنگ است.
در بخشی از این کتاب میخوانیم:
«کاش میدیدی چطور با شعله آبی میسوزم و مگه یعقوب خان نبود که میگفت آتیش اگه آبی بسوزه، یعنی داره خوب میسوزه ها؟ منم خوب سوختم اسماعیل. خوب. پاک و روشن عین سیاوش. تازه، خدایی بود که افتادم تو این آبراه و، قبل از اینکه تمام بسوزم، آتیش رو تنم عین گلستون ابراهیم سرد شد. راستی، خدا چرا آتیش رو روی اون همه آدم گُرگرفته سرد نکرده بود پس؟ اگه بلد بود... اگه میتونست... اگه ابراهیم خلیلالله رو، اگه سیاوشِ تو قصههای شبِ رادیو رو، اگه منو و هر کی رو که بخواد میتونه سرد کنه، پس چرا گذاشت شماها بسوزین و زغال بشین ها؟»
چاپ دوم مجموعه داستان «غبار صورتی»، اثر نسترن مکارمی در 118 صفحه، شمارگان 1000 نسخه و بهبهای 15 هزار تومان از سوی انتشارات آفتابکاران راهی بازار نشر شده است.
نظر شما