علي اصغر شیرزادی،نويسنده، در گفتوگو با خبرگزاری کتاب ایران(ایبنا)، با بیان این مطلب و در پاسخ به سوالی درباره علل جدی نبودن طرح مباحث نقد ادبی در محافل نقد ادبیات داستانی،اظهار داشت: ما به جلساتی نیاز داریم که در آنها، آثار توسط منتقدان صاحبنظر و خبره با جدیت نقد و بررسی شوند که متاسفانه این تعداد منتقد را در حال حاضر بسیار کم داریم. یکی از مهمترین دلایل در شمار کم منتقدان جدی درکشور، تاثیر جریانهای چپ در فضاهای روشنفکری ایران بود.
خالق «طبل آتش»، در ادامه با بیان علل سرسپردگی برخی از منتقدان به ایدئولوژی مارکسیسم گفت: عدهای از منتقدان ادبی در دهههای گذشته، سرسپرده ایدئولوژی مارکسیستی لنینیستی خاص آن دوران بودند و بیشترین ضربه را به نقد ادبی وارد کردند. چون به دیگرانی که هم زیر سلطه آنهابودند،کمتر مجال میدادند. به همین دلیل، طبعا از نقد وحشت داشتند. چرا که این ایدئولوژی هرگونه آهنگ مخالف خودش را بایکوت میکرد و به نویسندگان مخالف مجال بررسی آثارشان را نمیداد.
وی افزود: در هر حال تا جایی که تجربه نشان میدهد، معمولا آثار در بهترین حالت در سطح متوسط باقی میماند و نقد آثار نیز بیشتر حالت نکتهپردازی دارد تا بررسی علمی اثر. نقد و بررسی ما ساختاری و محتوایی نیست.
نویسنده «یک سکه در دو جیب»، با اشاره به آسیبهایی که از طرف ترجمه نظریههای نقد ادبی غربی و ترجمههای نارسای نقد، وارد این حوزه میشود، توضیح داد: بسیاری از منتقدان، یک اثر ایرانی را بر مبنای الگوهای نظری معاصر غربی بررسی میکنند و از سوی دیگر، گروهی از نظریهها نیز در ایران بد و نارسا ترجمه شده اند. چقدر مضحک و غمانگیز است که یک نظریه ادبی مبهم و مغشوش در یک جلسه نقد ادبی محور ارزیابی یک اثر ایرانی قرار بگیرد!
شیرزادی با اشاره به حرفهای نبودن بسياري از آثار ادبیات داستانی معاصر، فضای نقد را نیز متاثر از آن دانست و تصریح کرد: همانطور که داستاننویسی بر مبنای صحیح کلمه هنوز حرفهای نشده، انتظار اینکه نقد ادبی نیز چهره نیرومندی به خود بگیرد، فعلا بسیار بعید است.
چهارشنبه ۱۳ آذر ۱۳۸۷ - ۱۲:۲۳
نظر شما