اولین نمایشگاه مجازی کتاب ایران، از اول تا دهم بهمن برگزار شد و آنگونه که از ظاهر امر برمیآید، با موفقیت قرین و توأم بوده و دستاوردهای مطلوبی را در پی داشته و میتواند برای آینده، راهگشا باشد.
تمدید چهار روزه نمایشگاه ـ دوبار، از ششم تا هشتم و سپس از هشتم تا دهم ـ میتواند از دو منظر قابل بررسی باشد؛ در حالت خوشبینانه، از استقبال غیرمنتظره مردم و در حالت دیگر، عدم پیشبینیهای لازم.
این امر در نمایشگاه بینالمللی کتاب تهران نیز به دو صورت بارها اتفاق افتاده است. ابتدا، تمدید دو سه روزه که پاسخ لازم را نگرفت و سپس اضافهنمودن ساعات بازدید در روزهای پایانی نمایشگاه که این امر نیز چندان مقبول واقع نمیشد و فشار مضاعفی متوجه کارکنان غرفهها مینمود؛ و این در حالی است که اینگونه رویدادها، در تقویم جهانی، جا دارد و میباید زمان و مکان آن از قبل تعیین شده باشد و این امر نشان از قوام و دوام کار و برنامهریزی صحیح میدهد.
بدون شک، نمایشگاه مجازی کتاب، امر بسیار مغتنم و مبارکی است و گامی است ـ شاید امروز از سر ناچاری و به خاطر شرایط کرونا ـ رو به جلو، و خرق عادت کردن مردم که اساساً در فرهنگ ما، ملاحظه و لمس جنس در وهله اول قرار دارد؛ و تا به اصطلاح «نگاه خریدارانه» به هر نوع کالایی نداشته باشیم، رغبت به خرید پیدا نمیکنیم و خرید از فضای مجازی میتواند سرآغاز میمونی برای این کار مهم باشد و بسط و توسعه آن به سایر کالاها، امر اجتنابناپذیریست.
نمایشگاه مجازی در روز اول، با قطعی چندینساعته اینترنت مواجه شد و همین امر عدهای را دچار تردید کرد و شاید تمدید آن، یکی از دلایلش همین امر باشد.
از سوی دیگر، اگر از منظر ناشران به این امر بنگریم، در بهترین زمان ممکن برگزار شده و با توجه به نوسانات دوازده ماه اخیر و تعطیلیهای گاه و بیگاه، نقدینگی به دست آمده، میتواند بسیار گرهگشا بوده و مشکلات ناشران را تا حدودی در روزهای پایانی سال، حل نماید.
عدالت، حرف اول و آخر این امر میمون بود و دیگر خبری از پارتیبازی و نورچشمپروری و ناشران خاصنوازی نبود و ناشری که مثلاً در یک شهر کوچک، با بضاعت اندک خود، توانسته است در طول سال، پنج عنوان کتاب چاپ کند، این مهم برایش فراهم آمد که از یک شرایط مساوی با تمام ناشران برخوردار گشته و کتاب خود را عرضه بدارد و به فروش برساند و این امر به خاطر مقررات خاص نمایشگاه بینالمللی کتاب تهران ـ مثلاً چاپ 20 عنوان کتاب طی یکسال ـ امکان وقوع نمییافت و این خود عین عدالت است.
وجه مثبت دیگر این نمایشگاه، قرار گرفتن کتابهای صاحب هویت و دارای فیپا بود که این اجازه را به فرصتطلبان و به زبان بهتر، طراران کتاب نداد تا بتوانند از امکانات نمایشگاه بهرهمند شوند؛ و میشود گفت، به ظن قوی، صددرصد کتابهایی که در چهار گوشه کشور درخواست شد و به فروش رسید، دارای مجوز بود و این امر گام بلندی میتواند باشد برای جلوگیری از چاپ زیرزمینی کتابهای پرفروش ناشران مختلف.
تجربه نشان داده است، بهرغم بازدید قریب به پنج میلیون نفر از نمایشگاه بینالمللی کتاب، کمتر از پنج درصد آنها خریدار واقعی کتاب بودند و ازدحام بیدلیل باعث میشد طالبان و خوانندگان واقعی کتاب نتوانند به کتاب دلخواه خود دست یافته و به همین دلیل عطای حضور در نمایشگاه را به لقایش میبخشیدند و به این محل نمیآمدند؛ اما فضای مجازی میتواند این امر را بسیار مطلوب پیش آورده و ناشران با عرضه تمامی کتب چاپ شده خود، این فرصت را مییابند که کتابهای کمتر فروش رفته را نیز بازاریابی کنند و به دست خواهانش -که بعضاً امکان دارد از وجود چنین کتابی مطلع هم نباشند- برسانند، و این امر مهم، یکی دیگر از دستاوردهای فضای مجازی است.
حضور در نمایشگاه شاید برای ساکنان استانهای همجوار تهران، چندان سخت نمیبود؛ اما به یقین آن که از بندرعباس و یا زاهدان و سرخس و ماکو، قصد حضور در نمایشگاه را داشت، سخت مینمود و مخارج زیادی را متوجه آنان میساخت و چهبسا مجبور میشدند هزینه هتل و خورد و خوراک چند روزه را متقبل شده تا بتوانند از تمامی نمایشگاه بازدید به عمل آورند؛ اما با فضای بهوجودآمده، این امر نیز «سالبه به انتفاء موضوع» است و از دیگر محسنات این نمایشگاه میتواند باشد.
میزان تخفیف تکلیفی، بعضاً مورد اعتراض برخی از ناشران بود و 20 درصد را زیاد میدانستند و این در حالی بود که هزینه حمل و نقل کتاب نیز بهعهده خانه کتاب بود و معترضین میگفتند: میباید کف و سقفی برای میزان تخفیف معین میساختند، تا هم خواننده کتاب از حداقل تخفیف برخوردار شده و هم برخی از ناشران با ارائه تخفیفهای نامتعارف نتوانند از فضای موجود به نفع خود بهرهبرداری کنند و چون این امر در نمایشگاه بینالمللی کتاب تهران، مرعی داشته میشد، شایسته بود در اینجا هم رعایت میشد، تا آن دسته از ناشرانی که میزان تخفیف 20 درصد را زیاد میدانستند، فرصت شرکت در این نمایشگاه را مییافتند و عدم شرکت ناشر خوشنام و پرکاری همچون ققنوس، بیشتر در همین راستا بوده و تأکید داشته که باید فکر کتابفروش بخش خصوصی نیز بود. بدیهی است، اگر تخلف برخی از ناشران در نمایشگاه کتاب تهران، چندان محسوس به نظر نمیرسید و امکان تخلف و شناسایی آنان، نیز کمتر وجود داشت اما در نمایشگاه مجازی این امر به راحتی قابل دستیابی بوده و هر ناشری میخواست با افزایش قیمت کتابهایش، تخفیف نامتعارفی را برای اغوای خریدار در نظر بگیرد، شناسایی میشد و این توانایی وجود داشت که از گردونه خارج شده و فضا برای دیگران بازتر گردد و میزان تخفیف 20 درصد نیز از آنجا که از دیرباز این میزان تخفیف را بسیاری از ناشران معقول دانسته و میدانند، میتواند معیار خوبی باشد؛ هرچند که نیاز است از عموم ناشران ـ بهخصوص پرکار و خوشنام ـ نظرخواهی شود و حداقل و حداکثری برای آن تعیین گردد.
ناشر اگر در نمایشگاه بینالملل متقبل هزینههایی چون اجاره غرفه، حقوق کارکنان، خورد و خوراک، ایاب و ذهاب، و امثالهم میشد، اولاً تا سقف پنجاه هزار تومان معاف بوده و فقط هزینه کارتن و بستهبندی را میپرداخت و این امر نیز بسیار بهصرفه بود و هست و با توجه به تورم هر دم افزون، این مخارج کنترلشده و قاعدهمند میشوند و حساب و کتاب ناشر نیز تا حدود زیادی «راست و ریس» میشود و نکتهای قابل توجه است.
آمدوشد خیل عظیم پنجمیلیون نفری به نمایشگاه بینالمللی، به یقین مخاطراتی را در پی میتوانست داشته باشد. از آلودگیهای زیست محیطی و مصرف سوخت گرفته، تا مالی و خدای ناکرده جانی و جابهجایی کتابها نیز چندان مقرون به صرفه نبود؛ و به همین دلیل برخی از ناشران ـ بخصوص شهرستانیها ـ برای این که کمتر کتاب مرجوعی داشته باشند، در روزهای پایانی نمایشگاه بینالمللی کتاب تهران، با ارائه تخفیف نامتعارف، باعث به وجودآمدن آشفتگی در بازار کتاب میشدند؛ و این در حالی است که در فضای موجود، براساس موجودی و شمارگان خود، کتاب را عرضه میداشتند و صرفهجویی خوبی به عمل آمده و شأن و منزلت کتاب نیز حفظ شده و میشود.
البته نباید فراموش کرد که این امکان فراهم آمد تا دوستداران کتاب از دورترین نقاط ایران، به این نمایشگاه پا گذارده و کتاب دلخواه خود را تهیه کنند؛ اما ای کاش این مهم از سوی ناشران در آینده فراهم آید که برای هر کتاب، حداقل چند سطر معرفی، نوشته شود؛ و این امر میتواند کمک بسیاری به طالبان و خواهندگان و خوانندگان کتاب باشد؛ و حداقل رهاورد آن، تسریع در امر فروش است؛ و نباید فقط بسنده کرد به نام کتاب و نویسنده و مختصات فیزیکی کتاب و محتوای کتاب نیز میباید در حداقل ممکن، در برابر دیدگان خواهان کتاب قرار گیرد.
امر میمونتر و خوشایندتر، توصیهکردن و هدیهنمودن کتاب به دوستان و همراهان هر خواننده کتاب است. چه بسیار بودند کسانی که کتابی را تهیه کرده و به دوستان همفکر خود توصیه مطالعه نموده و حتی به صورت هدیه، خریداری شده و به نشانی فرد مورد نظر ارسال گردیده و حالت زیباتر آن، غافلگیرکردن دوستان، با هدیهدادن کتاب مورد علاقه وی میباشد که بهکرّات از سوی ناشران گزارش شده است.
همیشه و همواره، به ما از مخاطرات فضای مجازی گفتهاند و نوشتهاند؛ اما با مسدودنمودن این مخاطرات، این تهدید، به فرصت تبدیل شده و کتاب از ناشر اصلی، خریداری و به خواننده واقعی، تحویل میشود و نباید از این مُهم بهراحتی چشمپوشی کرد.
محسنات این امر مهم، آنقدر زیاد است که در برابر معایبش، میتوان گفت، اصلاً نباید آن را به حساب آورد و با توجه به این امر که سال آینده نیز به دلیل تقارن ماه مبارک رمضان با اردیبهشتماه ـ زمان برپایی نمایشگاه ـ و فضای موجود کرونایی، امکان برگزاری نمایشگاه بینالمللی کتاب، وجود ندارد، پس چه بهتر از تجربه این نمایشگاه موفق، نهایت استفاده را برده و در آیندهای نزدیک و مناسب، آن را بار دیگر تجربه کنیم و به استقبال آینده برویم. آینده که نه؛ بلکه امروز، از آنِ فضای مجازی است و حالا که کرونا در کنار نحوستاش این فرصت را فراهم آورده، نهایت استفاده را ببریم و یقین داشته باشیم که دنیای پساکرونا، با دنیای قبل آن، تفاوت از زمین تا آسمان خواهد داشت.
نظر شما