دانشنامه ایرانی: از ابنسینا تا دانشنامه جهان اسلام
ایران کوششهای گوناگونی برای دانشنامهنویسی به شیوه نوین دارد
«دانشنامه و دانشنامهنگاری» دربردارنده بخشی از مهمترین مباحث درباره دانشنامه و اثری برای شناخت بهتر و بیشتر این گونه از تألیف و پردازش اطلاعات است.
همچنین به دانشنامههای ناظر به اسلام و دانشنامههای در دست تألیف در ایران پرداخته شده است. علاوه بر طرح مباحث ناظر به دانشنامهنگاری از دورهی باستان تا دورهی معاصر، در این کتاب «دانشنامهی جهان اسلام» و ضوابط و قواعد حاکم بر آن به تفصیل معرفی شده است. خواندن این کتاب افزون بر علاقهمندان به دانشنامهنگاری برای عموم خوانندگان کنجکاو درباره نحوه پردازش دانشها و اندیشهها و تاریخ این موضوع جالب و راهگشا خواهد بود.
چکیده تجربه سیوچندساله
غلامعلی حدادعادل، مدیرعامل بنیاد دانشنامه جهان اسلام، در بخشی از سخنان خود گفت: در سال ۱۳۶۲، حدود پنج سال بعد از پیروزی انقلاب اسلامی، مقام معظم رهبری که در آن زمان رئیسجمهور بودند در دور اول ریاست جمهوری خودشان از عدهای از استادان، روحانیون دانشگاهی دعوت کردند و تصمیم خودشان را برای تأسیس بنیادی به منظور تألیف دائرهالمعارفی خاص اسلام با آن عده در میان گذاشتند. استدلالشان این بود که تاکنون مراجعهی علما و فضلا و اهل تحقیق دربارهی اسلام به دائرهالمعارفها یا دانشنامهها یا به «دائرهالمعارف اسلام» بوده است که در اروپا تألیف شده یا به دائرهالمعارفهایی که مسیحیها در لبنان تألیف کردند. فرمودند حالا که جمهوری اسلامی به وجود آمده انتظار این است که دائرهالمعارفی در این نظام برای رفع نیاز محققان تأمین شود. بر این اساس، بنیاد دائرهالمعارف اسلامی شکل گرفت و به ثبت رسید و امروز ۳۸ سال از عمر این موسسه میگذرد. همچنان ریاست عالیهی این مؤسسه با مقام معظم رهبری است و هیئت امنایی مرکب از چهرهای از شخصیتهای علمی دانشگاهی و حوزوی دارد و مجموعاً تعداد اعضای هیئت علمی آن این مؤسسه را، از نظر بنیهی علمی، با یک دانشگاه متوسط دولتی مرکز استانی قابلمقایسه است.
او ادامه داد: تاکنون در این مؤسسه ۲۹ جلد دائرهالمعارف تحت عنوان «دانشنامهی جهان اسلام» به چاپ رسیده و جلد ۲۹ اُم آمادهی چاپ است. میتوانیم بگوییم بیش از ۲۵۰۰۰ صفحه مطلب دائرهالمعارفی منتشر شده است که از حرف ب آغاز شده و در حال حاضر مشغول تألیف و انتشار مقالات در حرف صاد هستیم. از حدود چند سال پیش از ذهنمان گذشت که تجربه خودمان را مستند کنیم. مستندسازی امری است که در همهی دستگاهها لازم است. حالا که جمهوری اسلامی ۴۲ سال تجربه پشت سر گذاشته است، در همه دستگاهها مستندسازی برای ادامه راه ضرورت دارد. ما هم در بنیاد دائرهالمعارف اسلامی تصمیم گرفتیم کتابی تألیف بکنیم و تجربهی خودمان را در آن منتشر و مدون بکنیم. این کار هم به درد همکاران فعلی ما میخورد هم به درد همکاران آیندهمان هم به درد هر مؤسسهی دیگری که در حال حاضر یا در آینده در کار تألیف دائرهالمعارف باشد. البته فایدهی آن فقط به دائرهالمعارفنویسی محدود نیست. بسیاری از مطالبی که در این مستندسازی مدون میشود، برای حوزههای متفاوت از دایرهالمعارفنویسی هم میتواند مفید باشد. ما از دو نفر از همکاران خودمان، محمدمنصور هاشمی و حسین خندقآبادی، خواهش کردیم کار تدوین این مجموعه را بر عهده بگیرند و از همکارانمان درخواست کردیم هر کسی چکیدهی تجربهی سیوچندسالهی این مؤسسه را در قالب یک مقاله بنویسد و این مقالات با انضباطی خاص در کنار هم قرار بگیرد و به صورت یک کتاب در بیاید. این کتاب اخیراً تحت عنوان «دانشنامه و دانشنامهنگاری: تاریخچه، روشها و نمونهها» منتشر شده است و شامل چهار بخش است.
رئیس فرهنگستان زبان و ادب فارسی توضیح داد: عنوان بخش اول «دائرهالمعارف چیست» است. در اینجا چند مقالهی کلی درباره دائرهالمعارف آمده است که در آن خود دائرهالمعارفشناسی را به عنوان یک علم درآوردیم و دربارهی آن مقاله جمع کردیم. بخش دوم معرفی دائرهالمعارفهای مهم دنیا است و بخش سوم معرفی تفصیلی دائرهالمعارفهای ناظر به اسلام و ایران. بخش چهارم به «دانشنامهی جهان اسلام» اختصاص دارد. مخصوصاً در این بخش سعی کردهایم کار را به صورت خیلی فنی معرفی بکنیم. مثلاً گردش کار مقالات چیست و از کجا شروع میشود و مقاله تا نهایی شدن چه مراحلی را طی میکند و مدخل چه وظیفهای دارد، شیوهنامه آن چگونه است. جریانهای شاخص ارزیابی و رتبهبندی مدخل را منتشر کردهایم. فهرست ردههای موضوعی مدخلهای «دانشنامهی جهان اسلام» را به دست دادهایم. منابع دائرهالمعارفی مدخلگزینی خودمان را مشخص کردهایم. همچنین، گروههای علمی دائرهالمعارف را معرفی کردهایم و ساختار مقالات، بخش ویرایش و شیوهنامه آن، بخش کتابشناسی و ویرایش اصطلاحی و شیوهنامه آن، واحد نقشه و تصویر را در کتاب معرفی کردهایم و بحثی هم درباره ترجمه این دانشنامه گفتهایم که فعلاً به زبان عربی منتشر میشود. همینطور بخشهایی که تاکنون به صورت گزینشی از این دائرهالمعارف به انگلیسی منتشر شده است.
حدادعادل در پایان ضمن قدردانی از دستاندرکاران دانشنامه جهان اسلام گفت: این مجموعه که با مقدمه کوتاهی از من منتشر شده است، میتواند یک کتاب آموزشی برای مؤسسات متعدد دائرهالمعارفنویسی باشد که هم اکنون در ایران فعالاند. همچنین، میتواند کتابی درسی شود و در رشتهی کتابداری یا یک دورهی تخصصی کارشناسیارشد دائرهالمعارفنویسی کتاب اصلی درسی باشد. بر سر این کتاب سالها زحمت کشیده شده است. افزون بر اینکه تجربهی سالها در آن مدون شده است، برای تدوین این تجربه هم سالها زحمت کشیده شده است. این طور نیست که یک روز دو روز یا دوسهماهه تدوین شده باشد، برای تدوین این کتاب حدود نهصد صفحهای چندین سال زحمت کشیده شده است. من باور دارم چون این کتاب حاصل نزدیک به چهار دهه کار علمی است انتشار آن بر توان علمی کشور اضافه میکند و دست اهل علم و تحقیق را، خصوصا آنها که مؤسسات دائرهالمعارفی را اداره میکنند، بازتر میکند.
دائرهالمعارفهای نسل سوم
حسن طارمیراد، معاون علمی بنیاد دایره المعارف اسلامی ، دربارهی ساختار مقالات دانشنامه سخن گفت. او اظهار داشت: ایران به هر دلیلی در این گونهی جدید تدوین کار سابقه طولانی ندارد. بنابراین، تبدیل تجارب نگارش «دانشنامهی جهان اسلام» به دانش برای آینده کمک میکند. اگر بخواهیم «دانشنامهی جهان اسلام» را از نظر مراحل تاریخی در اقسام دائرهالمعارفنویسی بگنجانیم، به اعتقاد من از نسل سوم یا چهارم است. اگر دائرهالمعارفنویسی جدید را محصول بعد از تدوین عنوان دائرهالمعارف در غرب؛ یعنی از زمان ولتر به اینسو بدانیم، میتوانیم بگوییم که دائرهالمعارفهای نسل اول از حیث موضوع فراگیر، از حیث مخاطبان همگانی، از حیث پدیدآورندگان به دست چند نفر به نام اصحاب دائرهالمعارف بودند؛ دائرهالمعارفهای نسل دوم از حیث موضوع فراگیرند و میتوانند اختصاصی باشند، از حیث مخاطب میتوانند خطاب به مخاطبان ویژه باشند، از حیث پدیدآورندگان هم سفارش میشده است افرادی که در حوزه موردی ورود داشتهاند؛ دائرهالمعارفهای نسل سوم موضوعیاند، مخاطبانشان دستهبندی شدهاند و پدیدآورندگانشان هم تخصصیاند و با بسیاری از مؤلفان کار میکنند و امضای این مؤلفان در این مقالات هست. این از این نظر اهمیت دارد که این دائرهالمعارفها معمولاً هم حاوی مطالب تخصصیاند هم بخشی از آنها عمومی است؛ یعنی جامعیت محتوایی دارند و هم مراجعان عام را در نظر دارند که سطحی از دانش عمومی را دارند هم دانشپژوهانی که این مقالات را نقطهی عزیمت پژوهش خود میگیرند هم متخصصان که میخواهند با آخرین دستاوردها آشنا شوند. به تعبیر قدمایی مبتدیان و متوسطان و منتهیان را در نظر دارند.
او ادامه داد: دشواری این دائرهالمعارفها هم این است که باید نثرهای روان داشته باشند، چون مخاطبان گوناگون به آن مراجعه میکنند، به لحاظ محتوا جامع و مستند باشند، هم تحلیلی هم گاهی انتقادی باشند و دادههای گوناگون را کنار هم بچینند و بعضی خطاهای منابع مختلف را اصلاح بکنند تا مراجعهکننده بتواند از آنها استفاده کند. ما به دائرهالمعارفهای عمومی غالباً بهمنزله کتاب مرجع مینگریم و از دائرهالمعارف بهجای منبع دستدوم استفاده میکنیم. به همین دلیل هنوز در خیلی از مراکز علمی دائرهالمعارف کتاب مروری و ترویجی شناخته میشود. درحالیکه دائرهالمعارفهای نسل سوم تخصصیاند و باید مطالبشان مستند باشد.
طارمیراد بیان داشت: دانشنامه معرفی شده در این کتاب از نسل سوم است. مقالات «دانشنامهی جهان اسلام» از این نظر بسیار حساس است که افزون بر مؤلف، دستاندرکاران دائرهالمعارف هم پاسخگوی آنهایند و مانند مجلات علمی نمیتوانند مسئولیت را از خود سلب کنند. این مقالهها مرجعاند و پیگیریهای بسیار جدی را میطلبند. شاید یکی از دلایل کندی این کار در ایران نیز به همین مساله برگردد.
او ادامه داد: مقاله دائرهالمعارف در مجموعهای شبکهای قرار گرفته است و مؤلف باید از محتوای دیگر مقالات باخبر باشد تا از تکرار، اضافهنویسی، ارجاع نادرست، ناهماهنگی یا تعارض مطالب جلوگیری شود. اینها در «دانشنامهی جهان اسلام» مورد توجه قرار گرفته است. از این نظر، باید از «دائرهالمعارف فارسی» مصاحب یاد کنم که با توجه به ذهن ریاضی و منضبط غلامحسین مصاحب همچنان سرآمد است و ما هم از آن الگو گرفتیم. دائرهالمعارف مجموعهای است که افراد به مقالهی در آن مراجعه میکنند نه کتاب. پس رعایت اختصار و فشردهنویسی و پرهیز از زیادهگویی با توجه به اهداف هر دائرهالمعارفی در آن اصل مهمی است.
او افزود: نکته دیگری که در این بخش بدان توجه دادهایم این است که ما نمیتوانیم دستورالعملی کلی برای نگارش مقالات تهیه کنیم. بلکه به دلایلی و با توجه به سلایق مؤلفان مختلف ما باید انواع مقاله را بپذیریم و در خود آن تنوعی ایجاد کنیم و بکوشیم یکدستیهایی را رعایت کنیم، مثلاً مراجع بداند در مورد یک شخص ابتدا سوانح حیاتش را میخواند، بعد آثار و سپس تلاشهای سیاسی و اجتماعی او را. همچنین، هر دانشنامهای رویکرد و مزیت و اهدافی دارد. «دانشنامهی جهان اسلام» به جهان اسلام تعلق دارد که از آغاز بعثت پیامبر اکرم تا دورهی معاصر جهانی زنده و پویا بوده است، در مباحث آن باید همه مطالب این دوره باشد. مدخلگزینی در اینجا خیلی مهم میشود. دربارهی مفاهیم باید سیر سیالیت بحثها را هم نشان بدهیم. اما چون محل تولید «دانشنامهی جهان اسلام» ایران است و ایران از نظری جغرافیایی کشوری بزرگ در جهان اسلام است و به لحاظ مذهبی برای چند قرن پایگاه تشیع است، از این دانشنامه انتظار میرود درباره ایران دقتی بالا داشته باشد، فراگیر باشد و راجع به تشیع دقت بکند.
طارمیراد در پایان گفت: مجموعاً در این کتاب دربارهی بخش ساختاری مقالات بحث شده و نمونههایی از مقالات تشریح شده است. امیدوارم این کتاب بهویژه از این نظر که تجربهی زیستهی جمعی از اهل پژوهش و فرهیختگان است و آن تجربه در قالب کتاب ارائه شده است، بتواند برای دستاندرکاران تولید دانشنامهها و دائرهالمعارفها مفید باشد.
زمینههای دانشنامهنگاری
قنبرعلی رودگر دربارهی مقالهی دانشنامهنگاری این کتاب سخن گفت. او پس از مرور مبحث واژهشناسی در این مقاله، اظهار داشت: در این مقاله به زمینههای دانشنامهنگاری و دانشنامهنویسی اشاره شده است. بهطورکلی از یونان قدیم و روم باستان تا قرونوسطی و دورههای جدید دانشنامهنگاری همیشه رواج داشته است. چراکه به لحاظ زمینهای دانشنامهها زمانی متولد میشوند که در شاخه یا شاخههایی از علوم گستردگی ایجاد شده باشد. در این شرایط دانشنامهنگاری ضرورت مییابد تا آن علوم را دستهبندی بکند و نظامی به آنها بدهد تا دسترسی به آنها آسان شود. بنابراین، شرایط در یونان و روم همیشه دانشنامههای زیادی تولید شده است. در جهان اسلامی هم وقتی بعد از فتوحات به مرکزیت و تثبیتی دست یافتند، به سراغ مسائل فرهنگی رفتند و به دانش مذهبی و سپس علوم دخیله رسیدند و زمینه رونق گرفتن دانشنامهنویسی در میان مسلمانان ایجاد شد.
او ادامه داد: یکی از این زمینهها این بود که کسانی از عالمان مسلمان در طبقهی اهل ادب قرار میگرفتند و ادیبان با عالمان فرق داشتند. عالمان در یک یا چند رشته تخصص داشتند اما ادیبان در رشتههای گوناگون و متنوع و متعددی دست داشتند. شخصیت چندبعدی تأثیر خودش را در آثار اینها نشان داده است. ضمن اینکه دیوانسالاری دوره اولیه اسلامی اقتضا میکرد افرادی که میخواهند در دیوانسالاری صاحب سمت و منصب باشند، قدری از دانشهای متعدد مثل حساب و ادبیات و جغرافی و هیئت و نجوم بدانند و با علوم اسلامی آشنا باشند. این ضرورت باعث شد که دانشنامهنگاری نضج بگیرد. از اینها مهمتر، نهضت ترجمه نیز از اواخر دورهی امویان یا اوایل دورهی عباسیان رواج و روایی بسیار گرفت و جزو زمینههای دانشنامهنویسی قرار گرفت. این موارد در مقالهی مستوفایی در «دانشنامهی جهان اسلام» منعکس شده است.
او افزود: در این مقاله دانشنامهنگاری عصربندی شده است. دورهی اول، عصر شکوفایی، از حدود سدهی سوم تا سدهی دهم هجری را در سرتاسر جهان اسلامی در برمیگیرد. در این مقاله دانشنامههای عصر شکوفایی را به دانشنامههای تکدانشی و چنددانشی تقسیم کردهاند. دانشنامههای تکدانشی فقط به یک امر توجه کردند. مانند کتاب «الحیوان» جاحظ که با اینکه بهشدت تحت تأثیر کتاب ارسطو است، کتابی ابتدایی و فاقد هرگونه نظامی است و از نظر طرح ساختی آشفتگی دارد. اما در ادامه مثلاً در قرن هشتم «حیات الحیوان» دمیری ارتقا پیدا میکند و هم ترتیب الفبایی دارد و نظام ارجاع دارد و همه مباحث را راجع به حیوانات مطرح میکند و شباهتهای زیادی به دانشنامههای امروزی دارد. ولی مطالب اضافی کم ندارد.
رودگر توضیح داد: این دانشنامههای تکدانشی زمینه دانشنامههای چنددانشی را فراهم کردند که اینها خودشان به دو سه دسته تقسیم میشوند. دانشنامههای فاقد طبقهبندی علوم؛ دانشنامههای ناظر به طبقهبندی علوم که از بهترین آنها میتوان از ابنسینا نام برد که در دانشنامهاش میتوان نظام طبقهبندی یونانی و ارسطویی را دید و علوم را به چهار دستهی علوم منطقی و علوم ریاضی و الهیات و طبیعیات تقسیم میکند؛ دانشنامههای بینابین که دارای نوعی از نظام طبقهبندی هستند اما نویسندگانشان نخواستند علوم را طبقهبندی کنند. بعدازاین دوره، به دورهی تکرار و تقلید میرسیم که تقریباً قلمرو صفویان و عثمانیان و هند اسلامی را از قرن دهم به بعد دربرمیگیرد و در این دوره هم دانشنامههای زیادی پدید آمده است. مثلاً در هند اسلامی اقلاً پنجاه دانشنامه پدید آمده است. منتها این دانشنامهها عموماً نو و ابتکاری نیستند. ویژگیها و مزیتهای همهی اینها در این مقاله ذکر شده است. بعد از اینها نوبت به دانشنامهنگاری در عصر جدید میرسد که گرچه ادامه دانشنامهنگاری پیشین است، کاملاً متأثر از روشهای تحقیقی در اروپا است که «دائرهالمعارف بستانی» اولین آنهاست و کاملاً از امریکانا الهام گرفته است و بسیاری از مقالات این دانشنامه را ترجمه کرده و در ترکیه، پاکستان و ایران این روند ادامه پیدا کرده است. در این مقاله سعی شده دانشنامهنگاری در عصر جدید در سه حوزهی زبان عربی، زبان ترکی و زبان فارسی پیگیری و معرفی شود.
او در پایان گفت: در مقالهی دانشنامهنگاری بهطورکلی سیر دانشنامهنویسی در جهان اسلام از نقطههای آغازین تا سال ۹۰ و ۹۱ دنبال شده است و هم جهان اسلام، جهان ایران و جهان خارج از ایران را پوشش داده است. به لحاظ زمانی هم تا دورهی جدید را کاملاً پوشانده است. فکر میکنم خواندن این مقاله و مطالعه و نقد آن کمک میکند به اینکه نمای کلی از سیر و صیرورت دانشنامهنگاری در جهان اسلام داشته باشیم.
وحدت رویه در ارجاع
محمود حقیقی ضمن بیان اینکه شرح مبسوط فعالیتهای بخش ویرایش استنادی بنیاد دائرهالمعارف اسلامی در کتاب «دانشنامهنگاری: تاریخچه، روشها و نمونهها» درج شده است، در بخشی از سخنان خود اظهار داشت: دائرهالمعارفهای تخصصی که بناست سالیانسال بارآور بوده و محل مراجعه و استفاده باشند، از جمله منابع اطلاعاتی به شمار میروند که انتظار میرود مطالب آنها با تتبع و تفحص و مراجعه به اسناد و مدارک معتبر، به اتقانی تمام تدوین شده باشند و در تألیف آنها حد اعلای دقت و وجدان علمی رعایت شده باشد.
او افزود: در سال ۱۳۶۷ از من دعوت شد تا در بخش اطلاعات علمی آنوقت بنیاد، به ساماندهی وضع ارجاعات موجود در متن و تنظیم اطلاعات کتابشناختی مقالات دانشنامه بپردازم. مقالات متعددی از حرف ب در اختیارم قرار گرفت. پس از تفکیک مقالاتی که در ترتیب الفبایی تقدم داشتند، به بررسی ارجاعات و چگونگی عرضهی اطلاعات کتابشناختی منابع پرداختم. مقالات را نویسندگان مختلفی نوشته بودند و در آنها شیوههای گوناگون در نحوهی ارجاعدهی و ضبط اطلاعات کتابشناختی منابع بهکاررفته بود. پیشتر در مورد تنظیم اطلاعات کتابشناختی برخی مقالات کوششهایی صورت گرفته بود، اما این اطلاعات غالباً ناقص و غیرمستند بودند. ناگزیر اختیار شیوهای واحد در ارجاعدهی و اقدام به تکمیل اطلاعات کتابشناختی ناقص و اِعمال اصلاحاتِ موردنیاز در توصیف منابع، در اولویت قرار گرفت. یکیدوسالی قسمت اعظم وقت و همّ خود را صرف این امور کردم، اما مسائل فراوان بود و پیشرفت کار بهکندی صورت میگرفت. ناگزیر از چندین تن از دانشآموختگان مقطع کارشناسیارشد کتابداری بهصورت پارهوقت کمک گرفتیم. این تدبیر هم در عمل چنانکه باید کارساز واقع نشد. در سال ۱۳۷۱ همکاران تماموقت، جایگزین همکاران پارهوقت شدند و واحدِ ویرایش استنادی شکل گرفت که بعداً به بخش ویرایش استنادی تغییر نام یافت.
حقیقی در ادامه به برخی کاستیهای موجود در بعضی ارجاعات این مقالات اشاره کرد و اظهار داشت: رفع مشکلات ارجاعات از یکسو و از سوی دیگر گسترش فعالیت گروههای علمی، و فزونی گرفتن امر تولید مقالات، به گستردگی وظایف بخش ویرایش استنادی انجامید. بهویژه ازاینرو که این واحد در جریان کار خود ناگزیر از پرداختن به مسائل جدیدی نیز شده بود. ازجمله بررسی درصدی از استنادهای مقالات «دانشنامه» بهمنظور احراز درستی آنها، مراقبت از کاربرد منابع اصیل و معتبر، جایگزینی اصل منابع بهجای ترجمه آنها، بهکارگیری استنادها در مواضع مناسب مقاله و ساماندهی شبکه ارجاعی. اجرایی شدن این وظایف مستلزم تعیین هدفها و وظایف نیروهای موجود در بخش و تعیین مراحل کار بر روی مقالات بهصورت مکتوب بود که شرح مبسوط آنها در این کتاب آمده است.
او بیان داشت: در جهت دستیابی به قواعد و ضوابط موردنیاز برای عملیاتی شدنِ روشمندِ وظایفِ موردنظر و کسب تجربه لازم، چند اقدام اساسی صورت گرفت که بعضاً عبارت بودند از: برگزاری دورههای کوتاهمدت آموزشی و آموزش شیوههای ویرایش استنادی در گروههای علمی در سال ۱۳۸۰؛ مشارکت در مجامع علمی مرتبط همراه با عرضهی مقاله؛ تهیه ضوابط مربوط به ویرایش استنادی بهمنظور ایجاد هماهنگی در تدوین مقالات «دانشنامهی جهان اسلام» با بهرهگیری از تجارب دائرهالمعارفهای تخصصی، قواعد معتبر و ضوابط شیوهنامههای مدوّن مراجع علمی؛ تدوین دو پایاننامه در مقطع کارشناسیارشد رشتهی کتابداری و اطلاعرسانی دانشگاه تهران در زمینهی استفاده از منابع و دانشنامهنگاری؛ تألیف کتاب «درآمدی به آیین استناد در نگارشهای علمی» در ۱۳۹۸.
او توضیح داد: کتاب «درآمدی به آیین استناد در نگارشهای علمی» در سه دفتر تنظیم شده است. دفتر اول سه گفتار در کاربرد استناد و ارجاع نام دارد؛ دفتر دوم حاوی همان ۱۱۰ نکته مذکور در ذکر استنادها و ارجاعات و تنظیم اطلاعات کتابشناختی منابع مقالات است که در این اثر هم درج شده است؛ دفتر سوم معرفی دو شیوهنامهی APA و MLA در استناددهی در علوم اجتماعی و علوم انسانی نام دارد.
او در پایان گفت: اقدامات یادشده در جهت دستیابی به ضوابطی مدوّن به منظور حل مشکلات موجود و حفظ یکدستی و وحدت رویه در نگارش مقالاتِ «دانشنامهی جهان اسلام» به عمل آمده است.
نقشه خوشنمای دانش
مهدی صفری در بخشی از سخنان خود اظهار داشت: دانشنامه را میتوان بازنماییِ نقشهگونه و دانششمول دانش است. بازنمایی دانش؛ یعنی شکستن یا تقسیم دانش به قطعات قابلمدیریت و قابلپردازش و برقراری ارتباط میان این واحدها بهنحویکه کلیتی یکپارچه، معنادار و هدفمند ارائه بدهد. این ویژگی در همهی نظامهای سازماندهی دانش تقریباً مشترک است. واحد دانش در دانشنامه مدخل نام دارد. نقشهگونگی نیز اشاره به وجه کارکردمدار و هدفگرای دانشنامه دارد. چنانکه هر نقشه نقشونمای معینی از واقعیت را به تصویر میکشد، مجموعه مدخلهای هر دانشنامه و روابط معنایی و مفهومی بین آنها در کل نمایانندهی حوزههای موضوعی آن دانشنامهاند.
او ادامه داد: دانششمولی دانشنامه هم بدین معناست که دانشنامهها علاوه بر بازنمایی واحدهای دانش مدخلها، در حوزههای موضوعی گوناگون، خود دانش را هم ارائه میدهند. پس، نقطه عزیمت دانشنامهنگاری مدخلگزینی است. در «دانشنامهی جهان اسلام» هم کار مدخلگزینی از بدو تأسیس بنیاد دائرهالمعارف اسلامی شروع شده است. مدخلگزینی به ترتیب از طریق مراجعه به اهم منابع دائرهالمعارفی، منابع تخصصی شبهدائرهالمعارف و منابع تخصصی در رشتههای علمی گوناگون بوده است. نتیجهی کار مدخلگزینی دانشنامهی جهان اسلام امروز بیش از ۳۷۰۰۰ مدخل اصلی است که از این تعداد حدود ۱۹۰۰۰ مدخل مصوب شدهاند و نزدیک به ۷۰۰۰ مدخل ارجاعی خوانندهها را به مدخل اصلی ارجاع میدهند.
او افزود: کار مدخلگزینی در «دانشنامهی جهان اسلام» از همان ابتدا بر اساس ردههای موضوعی آن صورت گرفت. بخش مدخل از یک طرحوارهی ردهبندی موضوعی شامل هفتاد ردهی اصلی و زیرردههای متعدد بهره برده است. این به مدیریت پراکندگی مدخلها در حوزههای موضوعی مختلف و اطمینان از پوشش داده شدن تمامی حوزههای مرتبط با این دانشنامه کمک میکند. بعد از گزینش یک مدخل، بحث ضبط صحیح عنوان آن مدخل برای درج در دانشنامه مطرح میشود. بخش مدخل از شیوهنامهای جامع بهره میگیرد که تمامی قوانین و قواعد ضبط مدخل، تعیین شناسه یا معرف برای مدخلها، شیوهی ارجاع به مدخلهای دیگر در این شیوهنامه بهتفصیل و با مثال آمده است. در نهایت، شاید مهمترین مرحله در مدیریت مدخل، سنجش و ارزیابی مدخلها باشد.
صفری ضمن بیان اینکه سنجش و ارزیابی مدخلها در تصمیمگیری درباره تصویب، رد، ادغام یا ارجاع به دیگر مدخلها، رتبهبندی مدخلها براساس میزان اهمیت، تعیین تعداد کلمات هر مدخل کمک میکند، توضیح داد: بین رتبهی مدخل و تعداد کلمات اختصاصیافته برای نگارش آن مدخل ارتباط مستقیمی وجود دارد. اما یک تبصره وجود دارد. مقالات دانشنامه دو ویژگی دارند: موجزگویی و موجزنویسی و دوری و پرهیز از اطناب؛ نقش راهنمایی و هدایتکنندگی خواننده به اهم منابع و مراجع مرتبط با مقالهی دانشنامه. هر چه رتبه و اهمیت مدخل بیشتر باشد، تعداد کلمات اختصاصیافته به آن هم بیشتر خواهد بود. اما برای برخی از مدخلهای قدر اول یا رتبهیک در حوزه خاص موضوعی آنقدر ادبیات مکتوب و تکنگاری و پژوهش مستقل وجود دارد که تمامی جوانب آن مدخل را هم پوشش دادهاند که نگارش یک کتاب جدید و ادغام آن در دل دانشنامه فقط به خاطر اینکه مدخل درجهیک است، چندان قابلتوجیه نیست. سیاست دانشنامه در مورد این مدخلها حفظ اصل موجزگویی و موجزنویسی با تأکید بر نقش هدایتکنندگی و راهنمایی خواننده به اهم منابع و مراجع مرتبط با آن مدخل است. اما برای تعدادی از مدخلهای خاص مطالبی وجود ندارد که یکجا به جوانب آن پرداخته شده باشد. سیاست «دانشنامهی جهان اسلام» در مورد این مدخلها این است که برای نخستین بار محتوایی خلق کند که یکجا به تمامی جوانب آن موضوع بپردازد و بر اصل هدایتکنندگی و راهنمایی خواننده به منابع و مراجع دیگر برای کسب اطلاعات بیشتر تأکید دارد.
او افزود: در ادامه، ارتباط هر مدخل با دیگر مدخلهای همموضوع مشخص میشود؛ یعنی مدخل در ساختار و بافتاری معنایی قرار میگیرد و ربط معنایی و مفهومی آن با مدخلها مشخص میشود. این ارتباط در مرحله نگارش مقاله بسیار کمککننده است و از همپوشیهای احتمالی در مرحلهی نگارش و ارزیابی حدود علمی مقاله جلوگیری میکند. در مرحله سازماندهی مدخلها هم ردهی موضوعی و گروه علمی مدخل ثبت میشود. در هر گروه علمی شاخههای موضوعی تعریف شدهاند و هر فرد مسئول یک شاخهی موضوعی است و از این طریق کار نگارش مقالات و ارزیابی آنها بهطور تخصصی پیگیری میشود. تعداد کلمات هر مدخل پیگیری و ثبت میشود. در تعداد کلمات هر مدخل به جز رتبهی مدخل، تعداد کلمات همین مدخل در دیگر دائرهالمعارفها هم تعیینکننده است. شکل انگلیسی و عربی مدخلها هم ثبت میشود.
صفری بیان داشت: بعد از نگارش و ارزیابیهای تخصصی مقاله در گروهها، دوباره بخش مدخل آن را از حیث ارتباط معنایی و مفهومی با مقالات قبلی و مقالات و مدخلهای مجلدات آینده میسنجد. در متن مقالات موضوعات دارای مدخل مستقل از طریق نشانهگذاریهای قراردادی مشخص میشود تا خواننده بداند که کدام موضوع در قالب مدخلی مستقل چاپ شده یا چاپ خواهد شد. علاوه بر این، دربارهی همپوشیهای این مقاله با مقالات دیگر تا حدی که به انسجام و ساختار مقاله لطمه نزند و باعث هدر رفت اطلاع در آن مقاله نشود، بسیار مراقبت میشود. در مرحلهی آخر هم خود محتوای مقالات نگاشته شده بهعنوان منبعی برای استخراج مدخلهای جدید برای این بخش کاربرد دارد.
او در پایان گفت: بخش قابلتوجهی از مدخلها از طریق محتوای مقالات خود دانشنامه استخراج و ارزیابی و تصویب شدند. بهطور خلاصه باید بگویم کار مدیریت مدخل در «دانشنامهی جهان اسلام» بهصورت کاملاً تخصصی پیش میرود. برای تمامی مراحل فعالیتهای مدخلگزینی، سازماندهی مدخلها و دیگر امور مدخلها، دستنامهها، قواعد، قوانین و شاخصههای مربوط به خودشان تدوین شده است و این شاخصها مدام در حال ویرایش و حذف و اضافهاند و میشود گفت که مجموعه مدخلهای «دانشنامهی جهان اسلام» آیینهای شفاف از موضوعات مرتبط با مطالعات اسلامی و مطالعات جهان اسلامی است و در این مجموعه یک نقشهی خوشنما از این مطالعات فراهم کرده است.
فرایند ویرایش
مژگان صادقی در بخشی از سخنان خود اظهار داشت: ویرایش یکی از بخشهای مهم روند نشر مقاله، کتاب، فرهنگ، دانشنامه و هر گونهی نوشتاری دیگر است. در تدوین دائرهالمعارفها با شماری از مقالات نویسندگان متعدد و شیوههای نگارش متفاوت روبهروییم. پس برای هماهنگسازی الگو و زبان این مقالات و ایجاد سبکی واحد متناسب با شیوه معیار زبان فارسی به گروهی از ویراستاران نیاز داریم تا مقالات را براساس شیوهنامهی خاص آن دائرهالمعارف ویرایش کنند. بر این اساس، با توجه به شمار بسیار مقالات و تنوع کار ویرایش بر روی آنها، این وظیفهی مهم در «دانشنامهی جهان اسلام» که بنیاد دائرهالمعارف بزرگ اسلامی تألیف، گردآوری و نشر آن را بر عهده دارد، در سه بخش ویرایش، کتابشناسی و تصحیح انجام میشود. در این میان، ویرایش محتوای متنی در بخش ویرایش از صورت میگیرد که بهطور مفصل به معرفی آن و شیوه کار در آن میپردازم.
او ضمن مرور پیشینه بخش ویرایش بنیاد دائرهالمعارف اسلامی، توضیح داد که از سال ۱۳۸۲ واحدهای علمی ویرایش، اعلام و تقویم مستقل شدند، اما از سال ۱۳۸۹ تاکنون بار دیگر این بخشها در هم ادغام شدند و واحد نمونهخوانی هم در زیرمجموعهی بخش ویرایش قرار گرفت و ادامه داد: ویراستاران این مجموعه علاوه بر وظایف ویراستاری، بررسی ضبط صحیح نامهای خاص را نیز بر عهده دارند. درحالحاضر، بخش ویرایش بنیاد دائرهالمعارف اسلامی، با احتساب مدیر بخش و یک نمونهخوان، متشکل از هشت ویراستار است. وظایف و مسئولیتهای ویراستاران عبارت است از ویرایش ساختاری و محتوایی، ویرایش زبانی یا ادبی، ویرایش فنی و بررسی اعلام. در ویرایش ساختاری مقالات با الگوهای موجود در شیوهنامه تطبیق داده میشود و ناهماهنگیها برطرف میشود تا مقالات برحسب موضوع یکدست و هماهنگ باشند. اموری مانند قواعد مربوط به نوشتن اجزای اصلی مقاله؛ یعنی مدخل، شناسه و بدنه مطابق شیوهنامه و رعایت اصول پارگرافبندی نیز جز خدمات ویرایش ساختاریاند. آنچه ویراستاران در ویرایش محتوایی به آن میپردازند شامل بررسی درستی مطالب، اصلاح مطالب دارای ایهام و تناقض، تلخیص و حذف مطالب غیرضروری و زائد، اضافه کردن مطالب ضروری، بررسی ارجاعات درونمتنی و ارجاع به مقالات مرتبط دیگر است.
او ادامه داد: در ویرایش زبانی ویراستار موظف است زبان مقاله را بر مبنای زبان معیار نوشتاری بررسی کند و در صورت نیاز آن را تغییر دهد. مهمترین ویژگی زبان دانشنامه که آن را از مقالات روزنامه و مجله، مقالات ادبی و فرهنگی، رمان و غیر از اینها متمایز میکند، سادگی انشا و سبک است. ویراستار باید دقت کند نثر مقالات واضح و روشن و ساده باشد و پیچیدگیها و تفننهای ادبی و واژههای عامیانه در آن بهکار نرود تا مطالب جامع و مفید و مختصر در اختیار خواننده قرار گیرد. بر این اساس، ویراستار باید متن را از واژگان عامیانه و ادبی تاریخی و اصطلاحات پیچیده و نامتداول و واژههای بیگانه و نامصطلح پاک کند. غلطهای املایی و واژهها و عبارات و جملات حشو را شناسایی و برطرف کند. علاوه بر اینها، جملات را از نظر دستوری بررسی کند و غلطهایی که تحت تأثیر ترجمه از زبانهای بیگانه و سبک ژورنالیستی وارد زبان فارسی شده است اصلاح کند.
صادقی افزود: در ویرایش فنی هم بهمنظور نظم بخشیدن به ظاهر اثر و نیز راحتتر و سریعتر خواندن متن کارهایی ازایندست انجام میشود: استفاده از نشانههای سجاوندی و تغییر و جابهجایی نشانههای موجود در مقاله، بهکارگیری دستور خط معیار، بررسی و رعایت فاصلهی بینواژهای و میانواژهای، استفادهی بهجا از اختصارات و نشانهها، بررسی صحت تاریخها، پیدا کردن معادل دقیق برای آنها، نوشتن زیرنویس برای نامها و اصطلاحات غیرفارسی، نام کتابها، دانشگاهها، کتابخانهها و موزههای غیرایرانی. علاوه بر اینها، بررسی نامهای خاص فارسی و غیرفارسی و انتخاب ضبط صحیح و پربسامد نامها نیز جزو ویرایش فنی است.
او در پایان گفت: ویرایش مقالات در «دانشنامهی جهان اسلام» در دو مرحله انجام میشود. پس از گذر مقالات از بخشهای کتابشناسی، مدخل و تصحیح، در مرحلهی نگاه آخر مدیر بخش ویرایش مقالات را مطالعه و بر اقدامات ویراستاران نظارت میکند تا از اعمال دقیق نکات ویرایشی مطمئن شود. بخش ویرایش بنیاد دائرهالمعارف اسلامی با پیشینه و پشتوانهی علمی حاصل از حضور و فعالیت بزرگان و صاحبنظران این فن برای روزآمد شدن و پویایی بیشتر، گاه به برگزاری کارگاههای آموزشی، چه برای آموزش اعضای خود چه برای انتقال تجارب اعضا به دیگران، پرداخته و جزوههایی برای آگاهی بیشتر و دقیقتر اعضای بنیاد تهیه کرده است. همچنین بانک اعلام که در نرمافزار دریچه در دسترس اعضا قرار دارد، حاصل تلاش اعضای این بخش بوده است.
اقبال و ادبار خوانندگان
حسین خندقآبادی در بخشی از سخنان خود اظهار داشت: در طول تاریخ دانشنامهنگاری برخی آثار نسبتاً کشکولوار فراهمآمدند که حاکی از فهم نویسنده باشند. برخی دیگر آثاری بودند حاصل مشارکت جمعی برای نشان دادن موقعیت خود در تاریخ علم و معرفت بودند و برخی برآمده از انباشت اطلاعات در موضوعی خاص بودند تا گزارشی از تحولات فکری در آن موضوع به دست دهند. برخی سندی برای نشان دادن هویت تاریخی یک کشور قلمداد شدند و برخی دیگر به آثاری مرجع برای رفع نیاز فوری خواننده تبدیل شدند. هرکدام از این انگیزهها با تصورات ذهنی هر دوره، سفارشدهندگان و نظام مالی تأمینکنندهی هزینههای تهیهی آثار، نحوه و میزان جلب تشریکمساعی دیگران، اقتضائات زمانه و نیز اقبال و ادبار خوانندگان روابط چندسویهای داشته است. بیشوکم همهی این انگیزهها اکنون نیز در کارند، اما با گسترش هرچه بیشتر فضاهای مجازی عرضهی مطالب به سریعتر و آسانترین راه به خوانندگان در قالب انواع درگاههای اینترنتی آغاز و بهسرعت به روندی فراگیر تبدیل شد و گذشته از آرمانهای صوری، امید دستیابی به برخی از آرمانهای فکری و ذهنی نیز در این قالب جدید مجازی بیش از گذشته فراهم آمده است. مهمترین آنها عقبنشینی از دستیابی به علم و معرفت نهایی، مطلق و کامل؛ شکسته شدن انحصار در عرصهی اطلاعات؛ امکان به گوش رسیدن صداها و نظرهای دیگر؛ در معرض نقد و نظر آمدن آرا و افکار؛ فراهم آمدن عرصهی تقریباً برابر برای هر فرد و گروه و مرام و مسلک فکری و عقیدتی است.
او ادامه داد: در ایران کوششهای مختلفی برای دانشنامهنویسی به شیوهی نوین صورت گرفته است. موفقترین آن «دائرهالمعارف فارسی» به سرپرستی غلامحسین مصاحب بود که الگویی برای «دانشنامهی دانشگستر» شد. اگر یک معیار برای نزدیک شدن به شیوههای نوین دانشنامهنویسی را تناسب حجم و زمانبندی مناسب پایان کار در نظر بگیریم گذشته از دائرهالمعارفهای عمومی دانشنامههای ادبی در ایران از اقبال بیشتری برخوردار بودند. اما دانشنامههای مرتبط با تفکر اسلامی، شیعی و تفکر دینی عرصه خطیرتری را برای خود در نظر گرفتند. گذشته از «دائرهالمعارف تشیع» که بهزودی جلد شانزدهم و پایانی آن منتشر میشود دو دائرهالمعارف مهم در این زمینه همچنان مشغول فعالیتاند: «دانشنامهی جهان اسلام» و «دائرهالمعارف بزرگ اسلامی».
او توضیح داد: پس از گذشت نزدیک به سی سال از آغاز فعالیت این دو مجموعه تقریباً میتوان گفت که هر دو به نیمه رسیدهاند. بنابراین، با تقریب کلی اگر وضع به همین منوال پیش برود، همین اندازه زمان نیاز است تا هر دو به پایان برسند. نباید این زمان طولانی را ناشی از سهلانگاری یا کمکاری در به ثمر رساندن این مجموعههای عظیم دانست. فشارهای ناشی از تصورات حاصل از بیانصافیهای برآمده از جهل و اغراض سلطهجویانهی جریان غالب استشراق در قرنهای هجدهم و نوزدهم میلادی، واکنشهای گوناگون در قالب جستوجوی هویت اصیل خویشتن و توجه به خودداشتهها در مقابل تلقی جهانسومانگاری در قرن بیستم، در کنار آرمان عدالتخواهی و دفاع از حق و حقیقتِ دستیافته سبب شده در آثاری مانند «دانشنامهی جهان اسلام» که جلوهگاه آرمان هویت اسلامی ایرانی ایرانیان در نظر گرفته میشود هرگونه محدودیت ناشی از حجم و زمان ارائهی مقالات، فرع بر اثبات و نشان دادن درستی منظری دانسته شود که به نظر گردانندگان این مجموعه درست و منصفانه تلقی میشود. هرچند شرایط زمانه به لحاظ زمان و حجم امور مالی تغییرهایی میکند تا جای ممکن کوشش میشود ارائهی مطالب درست و صحیح، پاسخ به مطالب نادرست و اشتباه، جبران ضعفها و کاستیهای مطالب دیگران تحتالشعاع قرار نگیرد.
او افزود: وجود سابقهی قبلی تألیف دانشنامهی معروف و مرجع غربیان راجع به اسلام سبب شده است که بودونبود برخی مطالب مستقیم یا غیرمستقیم واکنشی به کاستیها و ضعفهای آن باشد. حجم گستردهی ارجاعات بهمنظور استناد هرچه بیشتر به متون اسلامی، بهخصوص متون شیعی که در تحقیقات غربی کمتر به آن توجه میشود، از جمله نتایج همین گرایش است. چرخهای از ارزیابیها و بازبینیها و ویرایشهای گسترده تعریف شده تا مبادا مطلب مهمی جا بماند، خطایی فاحش راه یابد، لحنی نامناسب بهکار رود و به منبعی نامعتبر مستند شود. این چرخه ناگزیر به تولید حجم گستردهای از شیوهها و دستورالعملها بوده است که اعمال آن نیازمند شمار قابلتوجهی نیروی انسانی آموزش دیده و باتجربه و نیز شکلگیری سازمانی اداری-مالی برای سازماندهی آن بوده است. همین امر باعث شده که دایرهی نویسندگان چندان به فراتر از مرزها گسترش نیابد و اگر هم مقالهای از بیرون این تشکیلات دریافت میشود مورد انواع بررسیها و تغییرات و کاستنها و افزودنهای اعضای علمی این مرکز قرار گیرد. ازاینرو، رد و نشان قلم و نظر شخصی نویسندگان در برابر انواع دستورالعملهای لازمالاجرا بهمنظور یکسانسازی شیوهی عرضهی مطالب که نمادی از اتقان کار تلقی میشود عملاً رنگ میبازد. اعضای علمی نیز برای اینکه به بهترین نحو از عهده اجرای وظایف خود بر آیند، ناگزیرند گاه برای نخستین بار پژوهشی از نو در مورد موضوع مورد بحث انجام دهند تا بر همه ابعاد موضوع مسلط شوند. این الگو راه و روش کار را به پیشنمونهای مهم و اولیه دانشنامهنگاری غربی نزدیک میکند. بنابراین، اگر حجمی افزوده میشود و زمان به درازا کشیده میشود، بیش از آنکه اثر مخاطبمحور و کاربرپسند باشد، به محتوا و شکل آن بها داده میشود و برای دستیابی به قابل دفاعترین مطلب و کاملترین شکل آن است. به دلیل همین ذهنیت کمالگرا در این شیوه اتکای چندانی به عرضه سریعتر مطالب به امید تکمیل و اصلاح آن در ویرایش بعدی نیست، چه در رقابت با نمونههای بیگانه امتیاز اول این شیوه ارائه مطالبی هرچه متقنتر است.
خندقآبادی در پایان اظهار امیدواری کرد که مراکز پژوهشی، دانشجویان و مخاطبان دانشنامههای مراکز پژوهشی پرکار و معتبری مثل بنیاد دائرهالمعارف اسلامی را بیشتر به رسمیت بشناسند و ارج بدانند.
نظر شما