کتاب «جغرافیای تاریخی دریاچه ارومیه» نوشته امیر چهرهگشا با تاکید بر سفرنامهها و تاریخچه کشتیرانی و با تکیه بر اسناد آرشیوی دوره قاجار و پهلوی از سوی نشر تاریخ ایران منتشر شد.
در فصل نخست موقعیت جغرافیایی و اقتصادی دریاچه را شرح داده است، از جمله هیدرولوژی دریاچه، علل شوری آب و مواد معدنی آن، هنچنین به مسائل مربوط به کشاورزی، اقتصادی، گردشگری و غیره نیز پرداختهاند. در همین فصل به بنادر دریاچه مانند بندر گلمانخانه، دانالو، رحمانلو و شرفخانه که نقش مهمی در تردد کالا و انتقال مسافر دارند نیز پرداخته است. یکی از نکات بااهمیتی که نویسنده پیش میکشد آسیبی است که به دلایل مختلف از جمله قطع اشجار برای سوخت، به طبیعت و محیطزیست این منطقه وارد آمده است.
در فصل دوم تعداد سی سفرنامه و خاطرات سیاحان، جهانگردان و سیاستمداران عرب، ایرانی و اروپایی را بررسی کرده است. وی درباره سیاحان و جهانگردان اروپایی به درستی مینویسد که آثارشان با هر انگیزهای که به ایران میآمدند، حاوی نکارت ارزشمند تاریخی، اجتماعی و فرهنگی است. البته اهمیت اطلاعات اجتماعی و فهنگی این سفرنامهها از جنبه تاریخی آنها بیشتر است زیرا در زمینه گزارشهای تاریخی به جهت عدم آگاهی آنها از حوادث تاریخی چندان قابل اعتماد نیست نوشتههای پژوهشگران تاریخ و جغرافیا و همچنین سیاحان درباره دریاچه ارومیه بیشتر به توصیف وضعیت عمومی دریاچه و سواحل آن اهمیت استراتژیک این پهنه آبی در ارتباط دریایی مردمان شرق و غرب آن و مباحث کشتیرانی در دریاچه ارومیه اختصاص دارد.
در فصل سوم کتاب نویسنده تاریخچه کشتیرانی و در نهایت اغتشاش در درون حکومت در ارتباط با دریاچه ارومیه پرداخت است که حاوی نکات جالب توجه و تازهای است به طوری که چهرهگشا مینویسد کشتیرانی در این دریاچه وسیله ارتباط، حمل و نقل، اتصال آبادترین نقاط آذربایجان با دیگر نقاط است صرفنظر از منابع نظامی و سیاسی از لحاظ تجارتی و ثروت داخلی و خارجی بی نهایت مهم است.
ماجرای کشتیرانی در دریاچه ارومیه علاوه بربیان نکاتی کتاب که تا کنون بهطور مدون و جامع در جای دیگری مطرح نشده دربرگیرنده نحوه رقابت بین رجال برای گرفتن امتیاز، کارشکنیها و ناکارآمدی دولت در صدماتی که به اقتصاد کشور میخورد را توضیح میدهد که از جمله مزایای کتاب است. نقشههای قدیمی که ضمیمه کتاب شده جالب توجه است به ویژه تصاویری که فراز و نشیب سرنوشت این دریاچه مهم را نشان میدهد خاطرهانگیز است.
در بخشی از کتاب میخوانیم: «مسعودی در قرن چهارم ارومیه را «کبودان» نامیدهاند. اصطخری آن را دریاچه «ارمیه» نوشته و در جای دیگر آن را دریاچه «شرات» یعنی دریاچه مخالفان نامیدهاند. مستوفی اغلب آن را چیچست نامیده و ارامنه به این دریاچه «کاپوتان» میگفتند. از بین نامهای این دریاچه «چیچست» در طول دورههای متاخر بیشتر استفاده میشد. فرهوشی بر این باور است که «شیز» یکی از نامهایی است که ماخوذ از نام چیچست این دریاچه است. منابع تاریخی قدیم درباره محل آتشکده آذرگشنسب با یکدیگر موافقت ندارند، برخی بهویژه کتابهای پهلوی آن را در کنار دریاچه چیچست در شیز میدانند ولی منابع دیگر از جمله مورخان و جغرافیدانان دوران اسلامی آن را در شیز در محل تخت سلیمان کنونی میدانند که در حدود 150 کیلومتر از دریاچه چیچست فاصله دارد.
شیز نامی ماخوذ از دریاچه است و منطقی است که نام اطراف دریاچه در دوران قدیم به نام شیز معروف باشد و از این رو نمیبایستی در دوران کهن تاریخی در جای معینی از اطراف دریاچه به دنبال شیز گشت. ناحیه شیز قدیم جای گستردهای بوده است که شامل کرانههای دریاچه میشده است و گویا بعدها در دوره ساسانیان به مناسبت آتشکده معروف آذرگشنسب، نام شیز به جای معینی در جنوبشرقی دریاچه اطلاق شده است و کم کم محدوده معینی را شامل شده است.»
کتاب «جغرافیای تاریخی دریاچه ارومیه» نوشته امیر چهرهگشا در 286 صفحه، شمارگان یکهزار نسخه و بهای 65 هزار تومان از سوی نشر تاریخ ایران منتشر شده است.
نظر شما