اشرف زاده سخنرانی خود را تحت عنوان اندیشههای عطار در مختارنامه خیام نیشابوری آغاز کرد. او در ابتدا با رجوع به تاریخ ادبیات، یادآوری کرد که همانطور که دوبیتی قالب شعری مردم عامی مناطق مرکزی ایران است، رباعی را میتوان قالب شعری مردم عامی ناحیهی خراسان دانست. هر چند که در دیوان سایر شعرا رباعیات خوبی میتوان یافت اما، وطن این قالب شعری، خراسان بوده است و بحث ما در مورد دوتن از رباعی سرایان خراسان است. یکی مردی فیلسوف و دل آگاه است و دیگری عارفیست دل سوخته. یکی دائما عالَم افلاک را نظر میکند و دیگری پشت پا به افلاک زده است، یکی مسائل ریاضی را حل میکند و دیگری با ریاضت و خودسازی در حقیقت شیطان نفس را سرکوب میکند. سخن از این دو بزرگ است... خیام نیشابوری و عطار نیشابوری.
اشرف زاده خودشناسی، نگاه به مرگ و فلسفه خوشباشی را جزو موضوعات مشترک بین رباعیات خیام و مختارنامه عطار دانسته و پس از خواندن ابیاتی از هر دو شاعر بزرگ نیشابوری و توجهدادن حضار به این قرابت در دو اثر ذکر شده، سخن خود را به پایان رساند و تریبون ارائه را در اختیار رجبعلی لباف خانیکی، باستان شناس مطرح و مولف حدود بیست کتاب و صد و پنجاه مقاله علمی قرار دادند.
موضوع این قسمت از برنامه، نیشابور در روزگار عطار نیشابوری بود و سخنرانی خانیکی حول این موضوع انجام گرفت. طبق سخنان ایشان، نیشابور تقریبا از حدود پنج هزار سال پیش در عرصهی تاریخ حضور چشمگیر داشته است اما، عصر عطار برای نیشابور بسیار تعیین کننده بود. از شوربختی عطار، احوال مردم نیشابور در روزگار تولد آن بزرگ مرد با سختی عجین شده بود. قحطی، فتنه، زلزله، آشوب و بلوا مشکلاتی بودند که درطول زندگی عطار و از کودکی او فضای نیشابور را دچار التهاب کرده بود. پس از این اتفاقات، نیشابور کمی سامان گرفت و به قول یاقوت حموی، احمر بلاد شد اما، اندکی پس از این قرار و آرامش، مغولان پس از حدود شش ماه مقاومت مردم محصور نیشابور به آنجا یورش بردند و بعد از سه روز شهر را تسخیر کردند و یک میلیون و هفتصد و چهل و هفت هزار نفر از مردم نیشابور را قتل عام کردند. نیشابور که دارالعلم جهان اسلام بود به زانو درآمد و عطار خود از جمله شهدایی بود که به دست خون خواران مغول به شهادت رسید. در پایان برنامه و پس از پرسش و پاسخ حضار، ضمن اعلام برنامه نشست دوم از تمامی دوستداران ادب فارسی برای شرکت در نشستهای آتی دعوت به عمل آمد.
نظر شما