مظفر نامدار؛ سردبیر فصلنامه 15 خرداد، در گفتوگو با خبرنگار ایبنا، ضمن اشاره به دلایل مغفول ماندن برخی زوایای قیام، همچنین وجود کلیشهها در پژوهشها و مکتوبات این حوزه، با برشمردن برخی ویژگیهای منحصربهفرد نهضت به تبیین نقش امام خمینی (ره) در خلق و هدایت جنبش، پرداخت. عضویت در هیأت علمی پژوهشگاه علوم انسانی و مطالعات فرهنگی، ریاست گروه علوم سیاسی شورای بررسی متون و کتب علوم انسانی، عضویت در شورای علمی پروژه ملی اسلام و جهانی شدن و عضویت در کمیته تخصصی اندیشه سیاسی اسلام در دانشکده حقوق و علوم سیاسی دانشگاه تهران، برخی از سوابق علمی این نویسنده و تاریخپژوه است.
- بسیاری بر این عقیده هستند که با وجود انتشار صدها عنوان کتاب درباره قیام 15 خرداد، هنوز ابعاد ناگفته فراوانی باقی مانده و بسیاری از زوایای جنبش مغفول ماندهاند؟ به نظر شما این امر ناشی از چیست؟
مهمترین دلیل این است که فضای تهدید، بگیر و ببند، خفقان، سانسور و استبداد بعد از قیام 15 خرداد آنقدر شدید بود که شاهدان اصلی این قیام بزرگ نتوانستند در همان سالهای اولیه وقوع قیام، ابعاد آنرا ثبت و ضبط کنند. تا پیروزی انقلاب اسلامی این خفقان ادامه داشت و حتی مردم از ترس ساواک بسیاری از اسناد را مخفی و یا منهدم کردند و اجازه نداشتند که از مجروحان و شهدای این واقعه اسم ببرند. به مرور زمان بعضی از شاهدان حادثه نیز یا گرفتار نسیان شدند یا فوت کردند و یا میلی به ذکر این مصائب نداشتند.
دلیل دیگر آن است که رژیم پهلوی اجازه انتشار هیچ متنی درباره 15 خرداد را نمیداد و تا 15 سال بعد یعنی تا پیروزی انقلاب اسلامی، پژوهشگران نتوانستند این واقعه را مستندا پژوهش کنند. حتی دهه اول انقلاب که بستر مناسبی برای پژوهش این واقعه بود و هنوز بازماندگان زیادی از آن زنده بودند، بهخاطر مشکلات متنوع و نفسگیر کشور مثل درگیریهای گروهکها در داخل و متعاقب آن جنگ تحمیلی و دهها مسأله دیگر، ذهن پژوهشگران متوجه این واقعه نشد . بسیاری از پژوهشها و منابع منتشرشده درباره قیام 15 خرداد، مربوط به دهه 80 به بعد است.
- یکی از نکات بسیار مهم در روند تدوین مکتوبات مرتبط با قیام 15 خرداد، کلیشهای بودن تعداد زیادی از موضوعات و نحوه پردازش کتابهاست؟ چرا با وجود پژوهشگران خبره و موسسات معتبر پژوهشی در این حوزه، با این کلیشهها روبهرو هستیم؟
بهنظر من بیشتر پژوهشگران ایران در حوزه تاریخ، حتی آنهایی که تمایلات مذهبی دارند، شیوه پژوهشهای آنها تحتتأثیر روشهای غربی است. در روشهای غربی آنگونه که در 200 سال اخیر در کشور ما و در دانشگاهها القا میشود، تاریخ با ارزشها و جعبههای سیاهی که پشت رخدادها وجود دارد و میتواند علت وقوع رخداد را تفسیر و تبیین کند، غیرعلمی خوانده میشود و همین برچسب غیرعلمی بودن، بیشتر پژوهشگران را به سمت و سوی ثبت وقایع صرف، کشانده است و ثبت وقایع هم شبیه بههم هستند و عموما گشودگیهای جدید در ثبت رخداد نداریم. درحالیکه در باورهای ما ایرانیها، تاریخ فهم زبان زمان هست و همین فهم باعث میشود که مورخ ساحتهای متفاوت پشت رخدادها را درک کند. ولی بیشتر تاریخپژوهیها در ایران، بهدلیل سیطره الگوهای غربی، فقط به یک ساحت از تاریخ یعنی «تاریخ بهمثابه خاطره» توجه دارند و عموما از دو ساحت بسیار مهم دیگر تاریخ یعنی «تاریخ بهمثابه پیوستگی» و «تاریخ بهمثابه شناخت» غفلت میکنند.
درک تاریخی وقتی کامل و جامع و درعینحال جذاب و موثر و متفاوت است که به هر سه ساحت تاریخی توجه شود، زیرا تاریخ بهمثابه خاطره ما را فقط با واقعیت و مکانیزم وقوع رخداد آشنا میکند. مورخان در این مکانیزم اختلاف عمیقی ندارند و روایتهایشان شبیه بههم است، درحالیکه تاریخ بهمثابه پیوستگی ما را با هویتها و تاریخ بهمثابه شناخت ما را با حقیقت وقوع رخدادها آشنا میکند. نوآوریها و گشودگیهای جدید عموما در ساحت اول اتفاق نمیافتد، بلکه در دو ساحت بعدی اتفاق میافتد.
- در مکتوبات و تاریخنگاریهای این حوزه چقدر به نقش مردم، نهادهایی همچون بازار و حضور زنان، پرداخته شده است؟
اخیرا آثار خوبی در این رابطه تولید شده که به ما کمک میکند بعضی از ابعاد متفاوت رخدادها ازجمله قیام 15 خرداد را بیشتر درک کنیم. همه رخدادها تبدیل به تاریخ نمیشود. شاید 15 خرداد در میان رخدادهای تاریخ معاصر ایران ازجمله رخدادهایی است که تبدیل به تاریخ شد. بنابراین برای فهم این تاریخ باید به هر سه ساحتی که عرض کردم، توجه شود. فعلا در این حوزه در تاریخنگاری ضعیف هستیم . وقتی میتوانیم به همه ساحتهای تاریخی توجه کنیم که از سیطره تاریخنگاری غربی که عموما ناظر به ساحت خاطرهنگاری است، خارج شویم.
- نقش امام خمینی (ره) در رویداد 15 خرداد، خلق جنبش و هدایت آن و مواجهه امام با جنبشها و جریانهای فعال در آن برهه را چگونه ارزیابی میکنید؟
15 خرداد، اگرچه برای امام خمینی و بهنام امام به وقوع پیوست، ولی تنها نهضتی است که هیچ فردی و هیچ گروهی در سازماندهی و رهبری آن دست نداشت. فرمان شروع نهضت را هیچ شخصیتی صادر نکرد. 15 خرداد یک نهضت به تمام معنا مردمی و خودجوش بود که ملت ایران به عشق امام (حتی بدون دستور امام) به صحنه آمدند و آن حماسه عظیم، ولی درعینحال رنجآور را رقم زدند.
15 خرداد نقطه عزیمت است . وقتی واقعهای نقطه عزیمت میشود، یعنی خودش آغاز یک راه جدید است و وقایع قبل یا حتی وقایع جاری و تحرکات سیاسی جریانهای موجود در آن تأثیری ندارند. برای همین بود که هیچ گروهی و جریانی نهتنها در قیام 15 خرداد حضور نداشت، بلکه حتی این قیام را بر نمیتابیدند. چون قیام 15 خرداد که یک قیام خودجوش بود، مرجعیت رهبری این گروهها را ابطال کرده بود و امام را در رأس نهضت مردم نشانده بود، درحالیکه گروههای سیاسی این جابجایی رهبری را قبول نداشتند.
- درباره بسترهای شکلگیری، زمینههای نهضت و روند شکلگیری قیام، چه دیدگاهی دارید؟
از وقایع بسیار مهمی که نهضت 15 خرداد را از دیگر حرکتهای اجتماعی متمایز میکند این است که این واقعه دقیقا در زمانی اتفاق افتاد که نهتنها شاه، بلکه حتی گروههای سیاسی به ظاهر مخالف هم مست نمایشهای اصلاحات ارضی و انقلاب سفید بودند و کسی تصور نمیکرد در چنین شرایطی که اصلاحات رژیم پهلوی که ظاهرا به نفع مردم روستاها بود، چنین قیامی را در داخل محیط روستایی ایران دامن بزند و شعاع آن به شهرها هم کشیده شود. همه این وقایع نشان میدهد که جنبش 15 خرداد از دل مناسبات به ظاهر اجتماعی بیرون نیامد، بلکه از دل اعتقادات و باورهای اسلامی جوشید. معروفترین شعار این قیام «یا مرگ یا خمینی» بود. هیچ فرد و گروهی نیز این شعار را به مردم القاء نکرد، بلکه مردم از عمق اعتقادات خود به این شعار رسیدند.
- قیام 15 خرداد در میان جنبشهای اجتماعی معاصر ایران، چه جایگاهی دارد؟
نهضت 15 خرداد نقطه عزیمت تحولات سیاسی دوران معاصر است که از دل آن انقلاب اسلامی جوشش کرد. تنها جنبشی است که هیچ گروه سیاسی در آن حضور ندارد و به تمام معنی مردمی است. هیچ جنبشی در ایران نقطه عزیمت تاریخ که منجر به تأسیس یک نظام سیاسی مستقل، آزاد و فراگیر شود، نیست؛ این نقش بیبدیل فقط به 15 خرداد تعلق دارد. حتی جنبش مشروطه هم چنین نقشی ندارد. نظام مشروطه سلطنتی که از دل جنبش مشروطه استخراج شد، نظام بیبدیلی نبود، یک الگوی بسیار مشوش و مغشوشی از مشروطه اروپاییها بود، درحالیکه جمهوری اسلامی که نقطه عزیمت آن قیام 15 خرداد است، یک نظام بیبدیل است.
- پژوهشهای مرتبط با نهضت امام، بهویژه در سالهای اخیر ازنظر کمی و کیفی چه وضعیتی دارند؟
البته پژوهشهای قابلقبولی در سالهای اخیر انجام شده که هرکدام میتوانند سهمی در فهم انقلاب کبیر اسلامی داشته باشد، لیکن متأسفانه جامع نیستند و بیشتر آنها نتوانستند خودشان را از سیطره گفتمانهای تاریخنگاری غربی خلاص کنند. ای کاش پژوهشگران قبل از آغاز کار به آن نامه معروف امام خمینی که در اواخر عمر شریف خود به حجتالاسلام والمسلمین سید حمید روحانی نوشتند و بهنظرم منشور (مانیفست) تاریخپژوهی و تاریخنگاری انقلاب اسلامی است، توجه کنند، این منشور ناظر به هر سه ساحتی است که عرض کردم در تاریخنگاری اسلامی-ایرانی در متون و ادبیات تاریخی ما وجود دارد. این منشور، راهنمای مهمی در تاریخپژوهی و تاریخنگاری انقلاب اسلامی است.
نظر شما