داستان کودک «دیو باکلاه دیو بیکلاه» نوشته نقی سلیمانی از سوی نشر پیدایش راهی کتابفروشیها شد.
هوا که مهتابی باشد، دیوها بهتر میتوانند توی خواب آدمها شیرجه بزنند. در این کتاب که برای کودکان گروه سنی «ج» نوشته شده، یک شب که هوا مهتابی بود، بچه دیو قدبلند از بالای کوه شیرجه زد توی خواب بهروز و از همان جا لیز خورد و رفت توی خواب پونه و ماجراها شروع شد.
این کتاب دارای سه داستان با عنوانهای «دیو باکلاه، دیو بیکلاه»، «عمو شکلاتی» و «خلبازیهای خلبان اتوبوس هوایی» است.
در بخشی از داستان «دیو باکلاه، دیو بیکلاه» میخوانیم: «بچهدیو، قد بلندی داشت و همه دیوها خیال میکردند او یک دیو جوان و کامل است؛ مخصوصا با آن سبیل سهخط زیر دماغ؛ اما او میخندید و میگفت: "من 425 سالم بیشتر نیست، من یک بچه دیو هستم." خب این توی جهان دیوها چیزی نیست و مثل پول خرد میماند؛ چون وقتی 20میلیون سالشان میشود، تازه دم درآوردهاند با یک سبیل سهخط مثل سبیل گربه که از کنار سرشان بیرون میزند.»
نشر پیدایش، کتاب «دیو باکلاه دیو بیکلاه» را در 84 صفحه با شمارگان هزار نسخه و قیمت 21 هزار تومان منتشر کرده است.
نظر شما