دوشنبه ۴ مرداد ۱۴۰۰ - ۱۰:۳۱
بازگشت به تغزل در مجموعه شعر «به او بگویید دوستش دارم»

کیوان زارعی، نویسنده، شاعر و منتقد ادبی در شیراز در یادداشتی برای «ایبنا» درباره مجموعه‌ غزل «به او بگویید دوستش دارم» سروده حسین خلفی، نوشت: در برخی از غزل‌های این مجموعه، به عینه صنعت «رد مطلع» را می‌توان مشاهده کرد.

خبرگزاری کتاب ایران (ایبنا) در فارس - کیوان زارعی: «به او بگو دوستش دارم» نام مجموعه غزلی است که حسین خلفی سراییده و انتشارات گنجور آن را در ۹۴ صفحه چاپ و منتشر کرده است. این مجموعه شامل ۵۴ غزل است که خلفی سعی کرده در آنها از تم اصلی غزل که همان «عشق» است، فارغ نشود و تمام محتوای اشعار کتاب را حول محور عشق و تناسبات معنایی و لفظی آن بگرداند.
 
حسین خلفی که خود پژوهنده‌ای در زمینه غزل معاصر است و این مدعا را با تألیف کتاب «سنت و نوآوری در غزل دهه شصت» و بررسی چشم‌اندازهای غزل معاصر فارسی در کارهای پژوهشی خود به اثبات رسانده، در مجموعه «به او بگویید دوستش دارم» بنای کار خود را بر معنای اصلی غزل در شعر یعنی عشق، سخن عاشقانه و دوست داشتن گذاشته است و در ۵۴ شعر ارائه شده این مجموعه، از این دایره معنایی پا را فراتر نهاده است.
 
در قسمتی از مقدمه کتاب به قلم خلفی آمده است: «در نگاهی دیگر عشق، عاشق و معشوق، تجلی وحدت وجود، تجلی خورشید و ماه، آسمان و زمین، فریاد و سکوت، تجلی همه رنگ‌ها در مقیاس بی‌رنگی، تجلی خاکستری تصویر پاییز، در افق تابستان که تمام تجلی‌ها به یک نقطه ختم می‌شوند. و نقطه، گستره بی‌کران فیض اقدس است درباره خط عشق، و چقدر این عشق زیبا و خردمندانه است.»
 
«به او بگویید دوستش دارم» با غزل «عشق» آغاز می‌شود، غزلی نسبتاً بلند با ۱۳ بیت، غزلی مردف با مطلع «عشق از دامن معشوق عیان می‌ریزد / گاه می‌افتد و گاهی هیجان می‌ریزد» و اینگونه است که «به او بگویید دوستش دارم» را با عشق می‌آغازد و هم‌چنان در سیر و توالی غزل‌های این مجموعه، از این نقطه نظر دست برنمی‌دارد و دومین غزل را با عنوان «دل‌نگران» به دید خوانندگان می‌رساند.
 
«نگرانم نگران باشی و پرپر بشوی / بال بال غم احساس کبوتر بشوی» و هم‌چنین با ساده‌ترین واژه‌ها زبان را با لفظ و نشانه‌های عشق پیوند می‌دهد. در غزل سوم با عنوان «حضرت معشوق» باز گفت‌وگویی از مهر با معشوق با «سلام حضرت معشوق غزل‌هایم» آغاز می‌شود، با رد مطلعی به «سلام حضرت معشوق غزل‌هایم» خاتمه می‌یابد. و هم‌چنین است دیگر غزل‌ها و به کلی تمامی غزل‌های این مجموعه که از هر زاویه و سمتی به آن پرداخته شود، به عشق ختم می‌شود و دوست داشتن.
 
در مجموعه شعری حاضر آنچه سخن خلافی را به عنوان شعری خواندنی و تاثیرگذار نمایان می‌کند، سادگی بیش از حد واژه‌ها و مفاهیم شعری است که بی هیچ‌گونه تعقید لفظی و معنوی در کنار هم نشسته‌اند و با انتخاب اوزان عروضی مناسب، برای تم‌های انتخاب شده، تناسبی دل‌نشین بین صورت و معنای اشعار به وجود آورده است. «دوباره آمده و طراوت بهار آورده است / چه اتفاق بزرگی به بار آورده است /  تمام وسعت زیبایی تو را انگار / خدا به قاب دل بی‌قرار آورده است».
 

از دیگر نکاتی که در این مجموعه حائز اهمیت است، این است که خلفی اغلب غزل‌های مجموعه خود را به رغم غزل‌های رایج، اسیر تک‌بیت‌ها و مفاهیم جداگانه نکرده است و وقتی خلفی در مطلع غزل، بابی را برای سرایش باز می‌کند، تا پایان غزل تمام الفاظ و ابیات حول محور همان مصرع و بیت اول می‌گردد و هیچ‌گونه گسست معنایی را در آن نمی‌توان مشاهده کرد. آن‌گونه که از اشعار خلفی برمی‌آید، وی در این کتاب به کلیت غزل اهمیت ویژه‌ای داده است و به همین جهت است که در برخی از غزل‌های او به عینه صنعت «رد مطلع» را می‌توان مشاهده کرد.
 
«جانی و جهان نشسته در چشمانت / یک آه دل شکسته در چشمانت / معنای تمام ناتمام همه چیز / یک پنجره باز و بسته در چشمانت / اوضاع جهان و جان ما را بنگر / یک عاشق خرد و خسته در چشمانت /  دلگیر و دلی شکسته دارم بی تو / ای دل غم دسته دسته در چشمانت / ای ناز ترین سلام و موسیقی صبح / پژواک صدا گسسته در چشمانت / یک بار بیا همیشه تصویرم کن / ای جان جهان نشسته در چشمانم»
 
با خوانش غزل فوق، علاوه بر نکات یادآوری شده در بالا، به راحتی می‌توان به تناسب‌های آوایی و معنایی سخن خلفی نیز بین ببرد، مراعات نظیرهایی که در اغلب اشعار او خودنمایی می‌کنند. همچنین استفاده از ترادف‌ها و تضادهای معناآفرین که باعث زیبایی و دلکش سخن می‌شود، در جای جای این غزل‌ها به چشم می‌خورد. استفاده از نغمه‌های حروف از دیگر نکاتی است که خلفی توانسته است برای زیبایی لفظ از آن‌ها استفاده کند و در القای معنی و بار عاطفی، غزل‌هایی تاثیرگذار را به گوش شنونده و چشم خواننده‌های خود هدیه نماید.
 
«من خواب می‌بینم تو می‌آیی، در لحظه‌های ناب رویایی / بارانی از اردیبهشتی تو، پاییز در چشمت تماشایی / پایان خوب و دلنشینی تو، بغض تماشاآفرینی تو / می‌بینمت در خواب و در رویا، تنهاتر از تنهای تنهایی / بی من مرو در خاک می‌افتی، از دیده  افلاک می‌افتی / دل‌گیر و سینه چاک می‌افتی در حسرت دیدار رویای / زیر درخت ناز می‌آیی با عشوه و طناز می‌آیی / لبخندی از اعجاز می‌آیی، دل می‌فریبی و شکوفایی»
 
 و این چنین است که «به او بگویید دوستش دارم» مجموعه تغزلی می‌شود که دل می‌فریبد و شکوفا است.

برچسب‌ها

نظر شما

شما در حال پاسخ به نظر «» هستید.

برگزیده

پربازدیدترین

تازه‌ها