گفتوگو با حجتالاسلام علیرضا بشیری درباره «مطالعات شیعهشناسی؛ فرصتها و چالشها»
مطالعات شیعهشناسی کمتر به سوی جامعهشناسی رفته است
نویسنده کتاب «شاخصههای ارتباطات اجتماعی در جامعه اسلامی» گفت: مطالعات و بررسیها درباره شیعهشناسی کمتر به سمت و سویی رفته که بتوان این آثار را اثری جامعهشناسانه و یا با ابعاد روانشناسی اجتماعی دانست و در پس آن بر اساس جامعهشناسی شیعه نتیجهگیری کرد و یا اینکه در این سطور بهدنبال ویژگیهایی برای جامعه شیعه گشت.
منظور از شیعهشناسی به معنی واقعی کلمه چیست؟
شیعهشناسی یک رشته علمی مطالعاتی است که کلمه و مقوله شیعه را از چندین منظر مورد مطالعه و مداقه قرار میدهد. شیعه از منظر نقل، تفسیر و حتی هرمنوتیک، از منظر روشهای تحلیلی، از منظر آمار و حتی با نگاه مشاهدهای و حضور در میدان در جایجایی که مقوله شیعه قابل بررسی و مشاهده علمی است. البته مطالعه در باب شیعه و به قول معروف شیعهشناسی به تازگی و پس از تصویب و ایجاد کرسی شیعهشناسی در دانشگاهها رونق نگرفته و شیعه و شیعهشناسی چه توسط خود شیعیان و چه توسط اهل سنت و یا شرقشناسان به وفور مطالعه شده و مورد بحث و بررسیهای مختلف علمی و پژوهشی قرار گرفته است. اما باید اذعان کرد که این مطالعات و بررسیها کمتر به سمت و سویی رفته که بتوان این آثار را اثری جامعهشناسانه و یا با ابعاد روانشناسی اجتماعی دانست و در پس آن بر اساس جامعهشناسی شیعه نتیجهگیری کرد و یا اینکه در این سطور بهدنبال ویژگیهایی برای جامعه شیعه گشت.
آیا تفاوت بین شیعهشناسی و تشیعشناسی صرفاً یک تفنن و ذوق است یا نتایج علمی یا عملی هم دارد؟
اجازه بدهید ابتدا تفاوت میان دو واژه شیعه و تشیع را خدمت شما عرض کنم. شیعه به معنای یار و یا همان پیرو آمده و به شخصی اطلاق میشود که پیرو مکتبی است که اعتقاد بنیادین آن امامت است و اولین امام ایشان حضرت امیرالمؤمنین علیبن ابیطالب(ع) است. اما تشیع نه ویژگی یک فرد بلکه نام مذهبی است که چنین اعتقادی جزء اندیشههای اساسی آن است. هرچند گاهی این دو کلمه به جای یکدیگر بهکار میرود اما بررسی بیشتر در باب این دو کلمه این دو مفهوم متفاوت را به دست میدهد که بهطور طبیعی همان تفاوت میان دو علم شیعهشناسی و تشیعشناسی خواهد بود.
بر همین اساس اگر پژوهشی در خصوص مکتب حقه تشیع و اندیشههای تشیع از منظر مکتب در حال مداقه است، این پژوهش، پژوهشی تشیعشناسانه تلقی میشود اما اگر تحقیق در زمینه بازشناسی و مطالعه پیروان این مکتب به صورت فردی، گروهی و حتی یک ملت است، این تحقیق در زمره شیعهشناسی قرار خواهد گرفت.
در شیعهشناسی، صرفاً مطالعه زندگی شیعیان دوازده امامی مد نظر است یا فرقههای دیگر شیعه هم مورد بررسی قرار میگیرد؟
شیعه و شیعیان دارای اقسام زیادی هستند، ولی همگی نام شیعه را بر خود دارند. امروز بیشتر شیعیان را شیعیان دوازده امامی (اثنی عشری) تشکیل میدهند. مهمترین مذاهب دیگری که از شیعه منشعب شدهاند، عبارتاند از اسماعیلیان، زیدیه، فضلیه، کیسانیه، واقفیه و فطحیه. همگی این مذاهب شیعه و از شاخههای شیعه تلقی میشوند. تمامی این مذاهب با اینکه بعضاً تفاوتهایی در اعتقاد و فقه دارند، اما همگی در مسأله «ضرورت امامت» اشتراک نظر دارند. هرچند که معنای امام و مصداق آن نزد هریک توضیحات خاص به خود را داراست.
مفاتیحالعلوم شیعیان را به شش زیرگروه بخش میکند، اثنیعشری معتقد به دوازده امام، زیدیه که پیروان زیدبن علی هستند، کیسانیه که پیروان کیسان غلام علیبن ابیطالب هستند، عباسیه که منسوب به آل عباسبن عبدالمطلب، همچنین غالیه و امامیه. وی امامیه یعنی این مذهب آخر را به ۷ تیره تقسیم میکند، ناووسیه که منسوب به عبدالله بن ناووس هستند، مفضلیه که منسوب به سیدابن طاووس هستند، قطعیه که وفات موسیبن جعفر را تأیید کردهاند، شمطیه که منسوب به یحییبن اشمط هستند، واقفیه که در امامت موسیبن جعفر متوقف شدهاند و وی را زنده میدانند، ممطوره، و احمدیه که منسوب به احمدبن موسیبن جعفر که وی را امام هشتم خود میدانند. البته این تقسیمبندی در طول چهارده قرن گذشته بوده و در حال حاضر تنها شیعیان دوازده امامی، شیعیان زیدی و همچنین شیعیان اسماعیلی وجود دارند.
آیا میتوان فقدان زیرساختهای آموزشی و پژوهشی را عامل اصلی عدمشکوفایی این رشته علمی دانست؟
شیعهشناسی دارای گرایشهای متفاوتی است، اعتقادات شیعی، کلام و تاریخ و جامعهشناسی گرایشهای این رشته بهشمار میروند. هرچند زیرساخت دانش در ایران بهطور کلی و از بنیاد هم دارای کمبودهای بسیار زیادی است و همچنین همین زیرساخت معیوب و ناقص به گونهای ناعادلانه بین رشتهها تقسیم شده است؛ اما بنده عامل اصلی عدم شکوفایی این رشته را تنها در ضعف زیرساختی نمیبینم و طبیعتاً چندین عامل دراین باره دست به دست هم دادهاند تا آنچنان که شایسته است این رشته نتواند خود را در میان سایر رشتههای علوم انسانی بنمایاند و متون رسای تولیدی به میزان کافی در این زمینه تولید و حتی برای در دسترس عموم قرار گرفتن ترجمه شود. اجازه بدهید این مسایل را به صورت نیاز عرض کنم. اول نیاز به تربیت بیشتر اساتید مجرب و فعال هم در امر تولید و تدوین متن و هم در زمینه تربیت دانشجویان و طلاب مستعد و تشنه در این باره است. دوم نیاز به تولید و تدوین متون جامعتر و کاملتر برای این رشته است. سوم نیاز به بازنگری در برخی سرفصلها در امر آموزش این رشته است و چهارم نیاز به ورود بهتر مراکز دانشگاهی و حوزوی برای تأمین زیرساختهای لازم در این زمینه است.
نظر شما