حجت الاسلام مهراب صادقنیا استاد دانشگاه ادیان و مذاهب در این برنامه با بیان اینکه نهاد عزاداری، تساهلگراست و به همین دلیل علاقهمندان بیشتری دارد، گفت: کسانی که در عزاداری شرکت میکنند احساس میکنند با اشکریختن و گریه میتوانند بهشت را برای خود تضمین کنند؛ درحالیکه اگر بخواهند از طریق نهاد دین به بهشت برسند باید خون دل بخورند و عمری ورع و پرهیزکاری داشته باشند.
او در ادامه به بررسی رابطه نهاد دین با نهاد سوگواری محرم پرداخت و گفت: سوگواری برای امام حسین(ع) در طول تاریخ فراز و نشیب داشته است؛ شیعیان بهصورت کلی گروهی با هویت سیاسی بوند، یعنی پیش از آنکه هویت متفاوت فقهی و کلامی متمایز از سایر گروه های اسلامی داشته باشند، از نظر سیاسی معترض به حکومت ها بودند.
او افزود: سوگواری یکی از مولفههای هویتی است که در دوران حکومت آل بویه در سال ۳۵۰ هجری قمری با عزاداری آغاز شد؛ پس از یک قرن در حکومت سلجوقیان ممنوع شد تا اینکه پس از ۳۰۰ سال در دوران حکومت مغول، مجددا عزاداری برقرار گردید و در این ۳۰۰ سال، سوگواری از آشکار به پنهان و از مسجد به خانقاهها و حسینیهها منتقل میشود و ماهیت اعتراضی آن به عرفانی تغییر میکند.
به گفته این استاد دانشگاه، در دوران صفویه بین نهاد دین و سیاست، درآمیختگی ایجاد میشود و سوگواری در این دوره از ارزشگرایی به هنجارگرایی تغییر میکند.
صادقنیا هنجار را متفاوت با ارزش خواند و توضیح داد: هنجار یک امر عرفی است و حکومتها از آن حمایت می کنند؛ چون انسجام جامعه را افزایش می دهد و قدرت را تثبیت می کند؛ اما ارزش، یک امر آرمانی است مانند عدالت، آزادی یا صداقت؛ ممکن است بین هنجار و ارزش شکاف ایجاد شود و در این شرایط ارزشگرایی مورد پسند حکومتها نیست. سوگواری امام حسین یک پدیده ارزشگرا بود؛ چون شخص اباعبدالله یک شخصیت آرمانگراست؛ اما در دوره صفویه، سوگواری از ارزشگرایی به هنجارگرایی تغییر می کند و نوعی حمایت از حکومت در آن دیده می شود.
او افزود: اتفاق دیگر در آن زمان، این بود که مراسم عزاداری خیلی ابزارمند شد و سنج و علم و کتل در آن به کار گرفته شد؛ این ابزارها نمادهایی از رخدادهای عاشورا بودند یا از باورداشتهای مردم نسبت به این رخدادها تصویر شده و به کار گرفته میشدند. در روزگار قاجار هم این روند تشدید شد؛ در دوره پهلوی اول با شعار خرافهزدایی رضاخان و اینکه به دنبال تئوریهای توسعه برگرفته از غرب بود، سعی کرد عزاداری را محدود کند؛ گرچه باز مردم بهصورت پنهانی عزاداری داشتند. در دوره پهلوی دوم، سوگواری آزادتر شد؛ ضمن اینکه حیثیت ارزشیتر پیدا کرد.
استاد دانشگاه ادیان و مذاهب اضافه کرد: در سالهای نزدیک به انقلاب، کسانی مانند شهید مطهری و دکتر شریعتی، قرائتی از عزاداری برای امام حسین(ع) مطرح کردند که از دل آن شورش و اعتراض به حکومت بیرون میآمد و حتی مارکسیستها و چهرهای نظیر گلسرخی هم با استناد به امام حسین(ع) به مبارزه میپرداختند؛ مطهری از شمر زمان سخن میگوید و حکومت به چالش کشیده میشود و شریعتی هم به نحو دیگری حرکتهای اجتماعی ضد حکومت ایجاد میکند.
او با بیان اینکه گفتمان سوگواری و عزاداری در جامعه شیعی مشخصاتی دارد، افزود: این گفتمان سوگواری همواره در ذیل کنش دینی تعریف شده است، یعنی عزاداران آن را به عنوان یک کنش مذهبی انجام میدهند و تلاش میکنند تا با عزاداری خود را به خدا و مفاهیم قدسی، آخرت، رهایی از گناه و ... نزدیک کنند؛ لذا سوگواران احساس میکنند هر کاری اعم از قمهزنی و سینهزنی و نخلگردانی و حتی دادن چای، یک کنش دینی است. این سوگواران معتقدند حضرت آدم و حضرت نوح وقتی گرفتار مشکلات شدند، برای رفع مشکل به امام حسین(ع) متوسل شدند؛ یونس از شکم ماهی با توسل به امام حسین(ع) بیرون آمد؛ و حتی امام زمان(عج) هم منتقم خون حسین(ع) است؛ لذا همه انبیاء در عزاداری برای امام حسین(ع) سهیم هستند.
استاد دانشگاه ادیان و مذاهب اضافه کرد: دراین مراسم به لحاظ سن، هم از کودک شیرخواره -که تمثیلی از حضرت علی اصغر(ع) است- تا پیرمردی -که تمثیل حبیب بن مظاهر است- حضور دارند؛ در اینجا دین و نژاد و مذهب معنا ندارد و مسیحی و یهودی و شیعه و سنی مطرح نیست و همه دنبال داشتن تجربه قدسی هستند؛ همه عزاداران به سبُکی روح میرسند و از این کار خود احساس خودرضایتی دارند. احساس میکنند توسط خدا بخشیده شده و مورد رحمت الهی قرار گرفتهاند و آنقدر این کنش را مذهبی میدانند که حتی آن را بالاتر از نماز و روزه میدانند.
وی افزود: بنده بارها و بارها با افرادی روبرو شدم که حجاب ندارند و روزه نمیگیرند و نماز نمیخوانند؛ ولی در این ایام در مراسم حضور دارند و نذری میدهند و آن را نشانه مسلمانی میدانند. بسیاری از سوگواران حسینی(ع) حتی حاضر نیستند هیچ نسبتی با تاریخ و فلسفه و منطق برقرار کرده و آن را با پرسشی فقهی و غیر آن به چالش بکشند و حتی وقتی قمهزنی میکنند، اگر به آنها گفته شود که موجب اضرار به بدن و حرام است، حاضر به پذیرش آن نیستند.
وی با اشاره به رابطه نهاد دین و عزاداری، افزود: واقعیت این است که نهاد دین در بحث عزاداری نقش چندانی نداشته است؛ برای اولین بار آل بویه در پی آزادکردن عزاداری و توسعه کمی و کیفی آن برآمد؛ هیئت تشکیل داد و عزاداری را آزاد کردند و در دوره مغول هم متصوفه این کار را کردند؛ در دوره صفویه و الان هم حکومتها عمدتا نقش توسعهای و حمایتی داشتند؛ یعنی دستکم نهاد دین در این سنت نقش تاسیسی نداشته، گرچه در آن بازیگر و نقشآفرین بوده و سفارش و توصیه کرده است.
وی اضافه کرد: ما در نهاد دین ادبیات فربهای در باب سوگواری نداریم؛ در حالی که در مورد طهارت و نجاست و نماز و روزه صدها و هزاران مسئله و روایت و ... داریم؛ وقتی به عزاداری میرسیم، ادبیاتی کاملا نحیف و لاغر وجود دارد. فقها هم معمولا احتیاط کرده و نظر چندانی ندادهاند؛ همچنین اموری مانند کلام و فقه -که نهاد دین متولی آن است- سعی کرده کاملا با احتیاط با کنش عزاداری مواجه شوند.
صادقنیا گفت: الان اشعار غلوآمیزی مانند اینکه حسین خود خداست، در مجالس بیان میشود؛ ولی چند نفر متکلم میبینیم که با آن معارضه کنند و بگوید این تعابیر شرک است و حتی حد دارد؛ بدتر اینکه در مواردی آن را توجیه کلامی هم میکنند که مثلا اهل بیت(ع) نور هستند و وجود نوری دارند. یا برخی مردان در مراسم تعزیهخوانی، لباس زنانه میپوشند و نقش زینب(س) را بازی میکنند ولی کمتر فقیهی وارد صدور حکم برای این کار شده است؛ سیدمحسن امین وقتی قمهزنی را در دوره خود حرام کرد، چه مواضعی که علیه او نگرفتند. به تعبیر فرد بزرگواری، شهید مطهری هم شانس آورد که شهید شد، اگر شهید نشده بود، امروز معلوم نبود به چه چیزی متهم شود.
استاد دانشگاه ادیان و مذاهب با اشاره به تفاوت میان نهاد دین و سوگواری تصریح کرد: نهاد دین، تکلیفگراست و بایدها و نبایدها را تعیین میکند؛ ولی نهاد سوگواری تا اندازه زیادی تساهلگراست، در مورد سوگواری احادیثی نقل می شود که بهشت را با یک گریه و گریاندن بر افراد واجب و تضمین میکند. مثلا در کامل الزیارات از امام صادق(ع) نقل شده است که اگر کسی یک بیت شعر در مورد امام حسین(ع) بگوید و خودش گریه کند و دیگران را بگریاند، بهشت بر او واجب میشود؛ یا اگر کسی یک بیت شعر بگوید، گریه کند و حتی خودش را به گریه بزند، بهشت بر او واجب میشود. این روایت را مقایسه کنید با کسی که از طریق نهاد فقه و انجام واجبات و ترک محرمات و تحمل سختیها دنبال بهشت است؛ زیرا بر این اساس کسی که طمع بهشت دارد باید عمری ورع و پرهیزکاری داشته باشد و مقید به واجبات و محرمات باشد و خون دل بخورد و رنج ببرد.
صادقنیا اضافه کرد: از پیامبر(ص) نقل شده است که همه چشمها در روز قیامت گریان هستند؛ مگر چشمی که برای مصیبت امام حسین(ع) گریان باشد. در سنت دینی ما هم چنین مطالبی داریم؛ مثلا منبریها مطلب شیخ جعفر شوشتری را به عنوان روایت میخوانند، درحالیکه گفته خود اوست؛ او گفته درست است که همه ائمه(ع) سفینه نجات و باب بهشت هستند، ولی کشتی حسین(ع) سریعتر انسان را به نجات میرساند و باب حسین(ع) برای ورود به بهشت اوسع است.
صادقنیا با تاکید بر اینکه تساهل در این ادبیات قابل مقایسه با سختگیری در فقه نیست، افزود: در فقه گفته میشود اگر کسی روزه را عمدا افطار کند، باید کفاره جمع بدهد و ۶۰ روز روزه بگیرد و ۶۰ مسکین را اطعام کند؛ اگر کسی حج را نیمهکاره رها کند، فلان مجازات را دارد؛ ولی کسانی که در نهاد سوگواری شریک هستند، وقتی ببیند که با یک اشکریختن وارد بهشت خواهند شد، ترجیح میدهند از این طریق عمل کنند.
صادقنیا بیان کرد: در ایران بین نهاد دین و سیاست رابطه وجود دارد، این اتفاق در هیئات عزاداری ممکن است بیشتر به چشم بیاید و چالشبرانگیزتر هم باشد. مداحیهایی میبینیم که گاهی به رپ نزدیک است که در دو سه دهه قبل باب نبود. مداحیها در این دوره مبتنی بر عشق و ارادت توصیف میشوند و عشق هم مبتنی بر هیچ قاعده اعتقادی نیست و بیانگر رابطه سوگوار و امام خود است. لذا این مؤلفه سبب میشود حکومتی که نُرمگراست، نتواند با این سوگواری همراه باشد و باید منتظر باشیم که از دل این نوع عزاداری صورتهایی بیرون بیاید که مورد انتقاد نهاد دین و حتی حکومت قرار بگیرد.
وی همچنین در مورد تاثیر سخنان بزرگان کشور در اصلاح برخی رفتارها مانند قمهزنی و کمترشدن برهنگی در سینهزنیها اضافه کرد: با توجه به حکومتیترشدن عزاداری در چند دهه اخیر، آینده این شیوه را مثبت نمیبینم؛ این هنجارمندی -که از ناحیه حکومت اعمال میشود- میتواند شکاف میان نهاد دین و سوگواری را ستیزهجویانهتر کند.
نظر شما