یکشنبه ۱۴ شهریور ۱۴۰۰ - ۰۸:۳۰
کنکاشی فکری پیرامون دیدگاه برخی از مهم‌ترین روشنفکران ایرانی درباره مدرنیته

کتاب «تقریرهای رقیب درباره مدرنیته ایرانی: اعتراض و وفاداری»، کنکاشی فکری پیرامون دیدگاه برخی از مهم‌ترین روشنفکران ایرانی از حدود دهه 1340 خورشیدی تا دوران پساانقلابی نسبت به مدرنیته غربی و تجلیات آن در جامعه ایرانی است.

به گزارش خبرگزاری کتاب ایران(ایبنا) اثر حاضر با عنوان «تقریرهای رقیب درباره مدرنیته ایرانی: اعتراض و وفاداری»، کنکاشی فکری پیرامون دیدگاه برخی از مهم‌ترین روشنفکران ایرانی از حدود دهه 1340 خورشیدی تا دوران پساانقلابی نسبت به مدرنیته غربی و تجلیات آن در جامعه ایرانی است.

در طول تاریخِ تحولات ایران، روشنفکران بیش از دیگر صنف­‌ها و گروه­‌های اجتماعی نسبت به مدرنیته غربی و امکان یا امتناع گسترش آن در جامعه ایرانی واکنش نشان داده‌­اند. این اثر طبق برخی معیارها بر دیدگاه‌‏های سیداحمد فردید، سیدحسین نصر، رضا داوری‏ اردکانی، داریوش شایگان، عبدالکریم سروش و فرهنگ رجایی تمرکز دارد. نویسنده واکنش‌‏های این طیف از روشنفکران را ذیل دو روایت «اعتراض» و «وفاداری» به مدرنیته تجزیه و تحلیل کرده است؛ با این باور که جدال اصلی جامعه امروز ایران همچنان جدال «سنت و مدرنیته» است و تأمل در بحران‏‌های موجود در حوزه‏‌های دوگانه «سیاست داخلی» و «سیاست خارجی» در جامعه سیاسی ایران نشانگر چنین وضعیتی است.

در این شرایط ضرورت تلاش روشنفکران و اهل اندیشه برای حل و فصل منطقی و معقول چنین جدالی پررنگ‌تر می‌شود. از نظر نویسنده تعارض میان مدرنیته و پُست‏ مدرنیسم برای ما ایرانیان، به‌ عنوان جامعه‏‌ای در حال گذار، مسئله‏‌ای فرعی و کم ‏اهمیت به شمار می‏‌آید. همان‌طور که می‏‌دانیم، برخی از روشنفکران معاصر ایرانی منتقدان رادیکال مدرنیته غربی‌اند و از آن عبور کرده یا حداقل در مقامِ نظر چنین ادعایی دارند. آنها از اندیشه‏‌های «پسا» و به‏ خصوص اندیشه پسامدرن بسیار تأثیر پذیرفته‌‏اند و در نقد مدرنیته از برنامه‏‌های پژوهشی و دستورکارهای فکری متفکرانی مانند دریدا، فوکو، لیوتار، بودریار، بدیو، رانسیر و... بهره جسته‏‌اند. طرفداران این گرایش با ترجمه و تألیف و نشر چنین آثاری تلاش دارند تفکر پُست‏ مدرن را در فضای فرهنگی و روشنفکری جامعه ایرانی گسترش دهند. علی‌رغم تلاش‏‌های ارزشمند این طیف از روشنفکران در معرفی آثار و ادبیات این حوزه به جامعه روشنفکری، به نظر می‏‌رسد اندیشه پُست‌مدرن بیش از آنکه مسئله محوری جامعه ایرانی باشد، صورت‌بندی جوامع معاصر غربی و پساصنعتی در دوره سرمایه‏داری متأخر است و دامن زدن به این نوع مباحث ما را از آگاهی نسبت به مُشکله اصلی، یعنی «جدال سنت و مدرنیته»، و تلاش برای گسترش مدرنیته در جامعه ایرانی که امروزه بیش از هر دوره‌­ای بدان احساس نیاز می‌شود، باز می‌‏دارد.

در بخشی از پیشگفتار کتاب آمده است: «داریوش آشوری، روشنفکر و زبان‏شناس معاصر، در نقد گسترش تفکر پُست ‏مدرن در ایران می‏گوید: «نمی‌‏‌توانیم با بحث پُست­ مدرنیته مسئله خودمان را بفهمیم، چرا که پُست­ مدرنیته را نمی‌‏‌توانیم مطرح کنیم، مگر اینکه مدرنیته را بشناسیم. ما مدرنیته را هنوز نمی‌‏‌شناسیم و نمی‌‏توانیم هر دو را هم‏زمان بشناسیم؛ یعنی هم بخواهیم دستاوردهای مدرنیته را بشناسیم و به اجرا بگذاریم و هم هم‏زمان آن را نقد کنیم. ما هنوز به اینجا نرسیده‌‏ایم و نمی‌‏توانیم بدون دست‏یابی به دستاوردهای مدرنیته از روی آن جهش کرد.» (آشوری، 299:1375) رامین جهانبگلو نیز در نقد رویکرد پسامدرنیسم ایرانی می‌‏نویسد: «لغزش روشنفکران ایرانی به پسامدرنیسم را نباید به­‏ عنوان پیشرفت در اندیشه مدرن قلمداد کرد. شرایط پسامدرن را باید به‏عنوان پیامد فروپاشی عقلانیت انتقادی در میان اکثریت روشنفکران ایرانی دانست.» (جهانبگلو،ب، 84:1384-82). در دیدگاه جهانبگلو ما نمی‌‏توانیم از روی دره‌ای که دره مدرنیته نام دارد، پرش کرده و وارد عصر پُست‌مدرن شویم؛ زیرا احتمال سقوط به قعر دره وجود دارد. در چنین شرایطی، نویسنده این سطور نیز معتقد است که ایجاد میان‏بُر از یک جامعه سنتی و مدرن ‏نشده، مانند جامعه ایران، به سمت پُست‏ مدرنیسم بیشتر نوعی «توهمِ شناختی» است. به تعبیر دیگر، استفاده از مفهوم یا «وضعیت پُست‏ مدرن» در متن کنونی جامعه ایران معنای چندانی ندارد. زیرا ویژگی اصلی اندیشه پست‌مدرن در قرائت بسیاری از متفکران آن، نوعی خصم شدید علیه عقلانیت، سوژه‏گی، کارگزاری و فاعل‏شناسای مدرن است؛ خصمی که جامعه امروز ما به آن نیاز چندانی ندارد. بر عکس، جامعه امروز ما بیش از هر زمانی نیازمند عقلانیت، سوژه‏گی و کنشگریِ آگاهانه کارگزاران انسانی در مقابل ساختارهای سلطه و قدرت است.»

به هر ترتیب، اهمیت مدرنیته به مثابه الگویی همچنان مطلوب، و مدرن‏سازی ساختارهای سیاسی، اجتماعی، اقتصادی و فرهنگی جهت حل و فصل معضلات امروز جامعه ایران در عرصه‌­های داخلی و بین‏‌المللی، نویسنده را وادار ساخته تا صرفاً به دو روایت اعتراضی و وفادارانه پیرامون جدال سنت و مدرنیته بپردازد. برای بررسی چنین دیدگاه­‌های متعارضی بر جنبه­های «روش ­شناختی» و «معرفت­‌شناختی» موضوع، به‌ طور هم‌زمان، تأکید شده است. از حیث روش‌شناسی بر رویکردهایی مانند «هرمنوتیک متن‏ محورِ» در روایت پل ریکور و «جامعه‌­شناسی تاریخی» در روایت متفکرانی مانند تدا اسکاچپول، دنیس اسمیت و... تمرکز شده است.

از حیث معرفت‏شناسی نیز سه دیدگاه فلسفی معاصر، از مارتین هایدگر، کارل پوپر و چارلز تیلور که به ترتیب و طبق تعاریف رایج به مکاتبی مانند پدیدارشناسی، لیبرالیسم و جماعت‏گرایی/ اجتماع‏گرایی تعلق دارند، به ‌­عنوان چهارچوب نظری بحث به‌کار گرفته شده است. به نظر می‏‌رسد ترکیب چنین رهیافت‌­ها و اندیشه­‌هایی از موضوعات بدیع اثر حاضر است. نویسنده تلاش کرده تا حد امکان اثری روشمند در این حوزه تولید کند و مطالب تازه­ای به ادبیات این حوزه بااهمیت بیفزاید. پرداختن به اندیشه چارلز تیلور، فیلسوفِ اجتماع­گرای معاصر، برای فهم فضای فکری روشنفکران معاصر ایرانی، گامی در جهت عبور از دوگانه هایدگر- پوپریِ رایج در جامعه روشنفکری ایران است که در این اثر برای نخستین بار مطرح شده است. به نظر می­‌رسد کاربستِ اندیشه تیلور، در کسوتِ متفکری کاتولیک، متعهد به اصول دینی و البته تجددخواه در عین توجه به پلشتی­‌های آن، برای مطالعه روشنفکری معاصر بصیرت‌­های جدیدی را در اختیار ما قرار می­‌دهد. به هر صورت، با ابتنای بر چنین مباحث و رویکردهایی نویسنده به بررسی دیدگاه‌­های روشنفکران ایرانی مذکور در مواجهه با مدرنیته غربی و ابعاد مختلف آن پرداخته است.

یافته‏‌های این بررسی نشانگر آن است که نگرش روشنفکران موردنظر را می‏‌توان در قالب دو روایت اعتراضی و وفادارانه نسبت به مدرنیته و تجلیات آن در جامعه ایران دسته‏ بندی کرد. روایت اعتراضی به مدرنیته که از طرف روشنفکرانی مانند فردید، نصر و داوری‏اردکانی ظهور و بروز یافته است، منجر به ایجاد موانع فکری و سد راه فرایند مدرن‏سازی در جامعه ایرانی شده است. در مقابل روایت وفادارانه روشنفکرانی چون شایگان، سروش و رجایی، بی­آنکه در چاه ویل غرب‌زدگی بیفتند، زمینه‏‌های گسترش مدرنیته ایرانی را فراهم ساخته است. به سخن دیگر، اگر روشنفکران معترض با نگاه انتقادی و رادیکال خود نسبت به دنیای مدرن مانع از شکل‏ گیری پویایی‏‌های سیاسی و اجتماعی در سطح جامعه و سبب تقویت و گسترش حکومت محافظه‏کار و اقتدارگرا شده‌‏اند، روشنفکرانِ وفادار با اخذ رویکردی انتقادی نسبت به مدرنیته غربی ضمن توجه به اهمیت تحولات و پویایی‏‌های سیاسی و اجتماعی، سعی در گسترش دموکراسی و فرایندهای دموکراتیک در جامعه ایرانی دارند. به‏ طور کلی، این اثر موضوع خطیر و نام‏ آشنایی چون مدرنیته و اهمیت و ضرورت پرداختن به آن را در اندیشه معاصر ایران به بحث و بررسی گذاشته است. به زعم نویسنده، اگرچه بیش از یک قرن از طرح مسئله سنت و مدرنیته در ایران می‏‌گذرد، اما به جهت سیطره روندهای ناکارآمد و فرسوده در ایرانِ امروز هنوز می‌‏توان به طرح و پردازش این نوع موضوعات و تولید آثار و ادبیات جدید در حوزه مدرنیته ایرانی اقدام ورزید. پرداختن به چنین مباحثی باعث خواهد شد تا از یک‌سو با طرح دیدگاه‌­ها و مباحث جدید بتوان به تعمیق و گسترش مدرنیته و مدرن­ سازی در جامعه ایران پرداخت و از سوی دیگر، به شناخت موانع و محدودیت‌­ها در این حوزه همت گماشت. امیدواری نویسنده این است که اثر حاضر اولاً سهم ناچیزی در بازنویسی تاریخ تفکر مدرنیته ایرانی و ثانیاً در حل و فصل بحران­های موجود در جامعه امروز داشته باشد.
 
در بخش دیگری از این کتاب آمده است: «لازم به ذکر است که نویسنده در اثر تألیفی دیگری، با عنوان «سه تقریر رقیب درباره مدرنیته: خروج، اعتراض، وفاداری»، به بررسی دیدگاه‏های شش متفکر برجسته دنیای معاصر غرب، یعنی میشل فوکو و ژان فرانسوا لیوتار (خروج از مدرنیته)، لئو اشتراوس و السدیر مک‏اینتایر (اعتراض به مدرنیته)، یورگن هابرماس و جان راولز (وفاداری به مدرنیته)، نسبت به مدرنیته و صورت‌بندی فلسفی، سیاسی و اخلاقی آن پرداخته است. جرقه اصلی نگارش اثر حاضر در نتیجه مباحث مطروحه در آن اثر پدید آمد. در پژوهش مذکور و در پرتو اهمیت مدرنیته برای جوامع غیرغربی، مانند ایران، که در طول بیش از یک قرن اخیر از هجوم سیل ‏آسای آن در امان نبوده است، نویسنده همواره این پرسش را در ذهن داشت: اکنون که شرحی از مدرنیته و گله‏‌مندان و مخالفان آن در ساحت فلسفه معاصر غربی ارائه شده است، روشنفکران ایرانی چه نوع واکنش‏هایی نسبت به مدرنیته غربی داشته‌اند و در طول دهه‏‌های اخیر این واکنش‏ها چه سمت‏وسوهایی به خود گرفته است؟ برای درک چنین موضوعی، در مؤخره کتاب مذکور سعی شد هم‏زبانی و ناهم‌زبانی روشنفکران ایرانی با متفکران انتقادی معاصر غرب شناسایی و مطرح شود. حاصل آن پژوهش به این بحث ختم شد که می‏‌توان حول مواجهه روشنفکران معاصر ایرانی با مدرنیته غربی نیز از سه روایت خروج، اعتراض و وفادارای صحبت به میان آورد و روشنفکران ایرانی را در این روایت‏‌ها دسته ‏بندی کرد. با این اوصاف، در اثر حاضر به ‌طور آگاهانه‏‌ای بر دو روایت اعتراض و وفاداری نسبت به مدرنیته تمرکز شده و از پرداختن به روایت «خروج» از مدرنیته و توجه به «وضعیت پُست ‏مدرن» که از جانب برخی از روشنفکران امروزی دنبال شده خودداری شده است.»

کتاب «تقریرهای رقیب درباره مدرنیته ایرانی: اعتراض و وفاداری» نوشته مختار نوری با شمارگان 500 نسخه در 418 صفحه به بهای 90 هزار تومان از سوی انتشارات قصیده‌سرا منتشر شده است.

نظر شما

شما در حال پاسخ به نظر «» هستید.

برگزیده

پربازدیدترین

تازه‌ها