«زمینههای ایجاد دولت مدرن قبل از مشروطه در ایران» منتشر شد
خست و لئامت فتحعلیشاه در برابر اصلاحات عباسمیرزا/ ایجاد دولت مدرن در ایران پیش از مشروطه
کتاب «زمینههای ایجاد دولت مدرن قبل از مشروطه در ایران» این پرسش را مطرح میکند که مهمترین زمینههای ایجاد دولت مدرن در ایران پیش از مشروطه کدامند؟
کتاب در چهار فصل «تعریف»، «ساختار دولت در ایران پیش از مشروطه»، «تحول در ساخت دولت در عصر قاجار و اصلاحگران» و «نتیجهگیری و پیشنهادها» تدوین شده است.
ارادت آلبویه به میراث کهن
نویسنده در فصل نخست به تشریح اصلاحاتی چون «استبداد، حکومت، مدرنیته، مشروطیت، حاکمیت، سلطنت، جامعه، جماعت، دولت» میرود و در این میان به تعریف انواع دولت میپردازد: «واژه دولت مطلقه در میان سدههای هفدهم، هجدهم و نوزدهم در اروپا رایج شد و منظور دقیق از آن نوع حکومتی بود که در انتقال جامعه از فئودالیته به سرمایهداری نقش اساسی داشت و به این منظور اصلاحات اقتصادی، اداری، دیوانی و مالی قابل ملاحظهای انجام داد و تمرکزی در منابع قدرت سیاسی و اداری ایجاد کرد.» (ص 26)
«کلمه شاه موروث دوره هخامنشی است. پیش از این کلماتی مانند «کوی» و «دکی» برای بیان مفهوم شاه به کار میرفته است. در زمان هخامنشی شاه معنی عام و و مطلقی در زبان پارسی داشت و بر هر حکمران و امیری اطلاق میشد. در شاهنامه پادشاهی، شاهی، شاهنشاهی و امثال آنها به معنی سلطنت و گاه به مفهوم حکومت یک پادشاه آمده است. عنوان پادشاهی بعد از زوال دو بت ساسانیان مدتها متروک ماند و استعمال نمیشد و اولین سلسلهای که بعد از متروک شدن عنوان پادشاه دوباره آن را احیاء ساخت، سلسله آلبویه بود، که آنها نسبت خودشان را به بهرام گور و نیز اردشیر بابکان میرساندند.» (ص43) این سطور پاراگرافی از فصل دوم با عنوان «ساختار دولت در ایران پیش از مشروطه» است که به بحث درباره شاه و سلطنت در ایران، نهاد وزارت و دیوانسالاری کهن ایران باستان پرداخته است.
هزینههای شخصی عباسمیرزا برای اصلاحات
فصل سوم «تحول در ساخت دولت در عصر قاجار و اصلاحگران» به عباس میرزا، قائممقام، امیرکبیر و میرزاحسین خان سپهسالار به عنوان اصلاحگران در عصر قاجار اختصاص دارد، درباره اقدامات ولیعهد فتحعلیشاه با استناد به مکتوبات یکی از مستشاران روس به نام یرملوف میخوانیم: «پسر دوم شاه، عباس میرزا که به مقام ولایتعهد برگزیده شده است، با موفقیت کامل به کمک انگلیسیها اصلاحات دامنهدار چشمگیری را در کلیه شئون مملکت به عمل میآورد. او واحدهای نظامی منظم را بر اساس پایههای استوار سازمان میدهد. توپخانه در وضع بسیار رضابتبخشی است و تعداد آن سریعا افزایش مییابد... دست و پای عباسمیرزا تا حدی بر اثر خست و لئامت پدرش که پول بسیار کمی در اختیار وی میگذارد، بسته است ولی او با صرفهجویی در هزینههای شخصی سعی میکند اصلاحات را به پیش ببرد.» (ص 73)
در همین فصل درباره کارآمدی اصلاحات امیرکبیر آمده است: «آنچه چشم امیرکبیر و دیگر ایرانیان منورالفکر را خیره کرد، نه بنیادهای تمدن غرب بلکه مظاهر و تجلیات آن بود. البته این درست است که به ناچار باید از تمدن و فرهنگ غرب وام میگرفتیم، همان طور که آنها در جریان جنگهای صلیبی از تمدن شکوفای اسلام بهره جستند، اما این امر نیازمند شناسایی دقیق و همه جانبه بنیادهای مدنیت غرب بود. آنها باید زیرساخت تمدن غرب و عوامل ترقی آنان را میشناخت. کاری که امیر بدان دست یافت و نه معماران بعدی اصلاحات در ایران و لذا به جای ساختن بنیانهای جدید به کار نقش ایوان مشغول شدند...» (ص 102)
«یکی از مهمترین زمینههایی که میتوان آن را زیشه مشروطیت و عمیقتر از آن تغییر در ساخت دولت دانست، تجدیدنظر در رابطه میان وزیر و شاه بود و چندان که آمد این در عمل رخ میداد، چون هیچ نوشته خاصی و هیچ قانون مدونی در این زمینه وجود نداشت که شاه و وزیر چگونه با هم تعامل کنند...» (ص 136)
کتاب «زمینههای ایجاد دولت مدرن قبل از مشروطه در ایران» به قلم بهاره حاجیپور در شمارگان یکهزار نسخه و به بهای 70 هزار تومان از سوی نشر شهر یاس به چاپ رسیده است.
نظر شما