سه‌شنبه ۱۱ آبان ۱۴۰۰ - ۰۹:۳۳
مردی که نه تعطیلی داشت و نه خستگی می‌شناخت

نویسنده کتاب «مردی که تعطیلی نداشت»، گفت: افرادی که مثل مرحوم حسین فرج‌نژاد روحیه جهادی دارند، در جامعه کم نیستند و حداقل کار ما به‌عنوان اهالی فرهنگ و رسانه این است که این افراد را در قالب‌های مختلف مثل کتاب، ساخت مستند و کلیپ به جامعه معرفی کنیم.

به گزارش خبرگزاری کتاب ایران(ایبنا)، «مردی که تعطیلی نداشت»، نوشته محسن مؤمنی، درباره زندگی زنده‌یاد حسین فرج‌نژاد به‌تازگی و همزمان با فرارسیدن چهلمین روز درگذشت وی از سوی انتشارات شهید کاظمی راهی بازار نشر شد.
 
محمدحسین فرج‌نژاد، طلبه مجاهد و اندیشمند خستگی‌ناپذیر 29 تیر1400 همزمان با شب عید قربان همراه با خانواده‌اش در یک سانحه رانندگی درگذشت. نویسنده کتاب می‌گوید که عشق به سربازی امام زمان(عج)، فرج‌نژاد را بر آن داشت تا در نوجوانی، مدرسه تیزهوشان یزد را رها کرده و عازم حوزه علمیه قم شود و از همان ‌روزهای اول علاوه بر دروس حوزه، دشمن‌شناسی و رسانه را نیز با جدیت پیگیری کند.
 
زنده‌یاد فرج‌نژاد، برگزاری دوره‌های متعدد و اردوهای دانش‌آموزی، طلبگی و دانشجویی را از همان سال‌های اول طلبگی آغاز کرد. خودش اهل قلم بود و اصرار داشت شاگردانش نیز دست به قلم شوند. او فعالیت‌های خود را محدود در قم یا یزد نکرده بود، از سیستان و بلوچستان گرفته تا سوریه و یمن، به فکر محرومین و مستضعفان و جهان اسلام بود. ساعت‌ها مطالعه و تدریس در زمینه‌ یهودیت، صهیونیسم و رسانه شامه‌اش را قوی کرده بود. تکه کلام وی به دوستان و نزدیکانش از این‌قرار بود: «بچه‌ها بجنبید! وقت کمه. خیلی کار داریم».
 
با محسن مؤمنی، نویسنده کتاب «مردی که تعطیلی نداشت» به گفت‌وگو پرداخته‌ایم که شرح آن را در ادامه می‌خوانید.
 
چطور شد تصمیم گرفتید درباره زنده‌یاد حسین فرج‌نژاد بنویسید؟
بعد از این‌که ایشان در اثر سانحه تصادف در شب عید قربان از دنیا رفتند، پیام‌ها و نقل قول‌هایی از مرحوم فرج‌نژاد در فضای مجازی مطرح می‌شد، به ذهنم رسید در کانالی که در پیام‌رسان ایتا فعالیت می‌کردم، خاطرات خودم را از 18 سال رفاقت با ایشان مکتوب کنم، تا هم قبل از فراموشی این خاطرات در جایی ثبت و ضبط شود و هم روایت درستی از زندگی ایشان در فضای مجازی ارائه شود. بنابراین در کانالی با عنوان «اسلام سیاسی» شروع به نوشتن خاطراتم کردم. بازخوردهای خوبی را دریافت کردم و مورد استقبال قرار گرفت، به مرور تعداد خاطرات زیاد شد تا این که برخی دوستان پیشنهاد دادند که این خاطرات چاپ شود. در ابتدا تصمیم به چاپ خاطرات نداشتم، اما در نهایت دیدم حجم خوبی از خاطرات در اختیار دارم و اقدام به چاپ آن‌ها کردم.
 
کار نوشتن کتاب چه مدت به طول انجامید؟
نوشتن کتاب حدود یک‌ماه طول کشید و بعد از اینکه قرار شد خاطرات در قالب کتاب چاپ شود تصمیم گرفتم خاطرات افراد دیگر نیز در کتاب آورده شود تا از زوایای مختلف توسط افراد گوناگون به زندگی ایشان پرداخته شده باشد. وقت مفصلی گذاشتم با سایر دوستان مصاحبه کردم و از آن‌ها خواستم خاطراتشان را ضبط کنند و در فضای مجازی گوش می‌دادم و پیاده می‌کردم. حدودا یک ماه شد که مجموعه خاطرات خودم و دیگر دوستان که تقریبا 12 نفر بودند، جمع‌آوری کردم و همه تلاش خود را به‌کار گرفتم تا کتاب برای مراسم چهلم زنده‌یاد فرج‌نژاد آماده شود.


اگر ممکن است از ویژگی‌ها و فعالیت‌های این جهادگر آسمانی برای ما تعریف کنید.
با مطالعه کتاب متوجه می‌شوید که روی برخی ابعاد شخصیت ایشان بیشتر مانور داده شده است. زنده‌یاد فرج‌نژاد در چند حوزه فعال بودند. اول اینکه یک فرد به تمام معنا عالم بودند و رفقا و شاگردانشان را با کتاب آشنا می‌کردند. در منزلشان چند هزار جلد کتاب داشتند و در حوزه‌های تخصصی، مثل دشمن‌شناسی، سینما، هنر و رسانه به صورت تخصصی مطالعه می‌کردند. تمام زندگی ایشان سراسر کار علمی بود و واقعا ایشان تعطیلی نداشتند و در راه شاگردپروری فعالیت می‌کردند. صرفا کتاب را نمی‌خواندند که به علم خودشان اضافه شود، بلکه شاگردپروری را به‌صورت علمی دنبال می‌کردند و حلقه‌های مباحثاتی، دوره‌های سیاسی و اردوهای نخبگانی برگزار می‌کردند که ثمرات و برکات آن‌ها این شد که تعداد زیادی از شاگردانشان در حوزه رسانه، فیلم‌نامه‌نویسی، دشمن‌شناسی و تاریخ معاصر فعال و اهل قلم هستند.
 
ویژگی دیگر ایشان این است که دوستان خود را در وادی نوشتن تشویق می‌کردند که قلم به دست بگیرند و مطالب خود را مکتوب کنند و زمینه‌های مختلف را فراهم کرده بودند که اقشار مختلف در نشریه‌های مختلف بتوانند قلم بزنند و کتاب چاپ کنند. از فعالیت‌های سیاسی و اجتماعی هم غافل نبودند. در انتخابات و ایام خاص بسیار فعال بودند. برای دانش‌آموزان و دانشجویان بسیار وقت می‌گذاشتند و یکی از کارهایی که اواخر پی‌گیر بودند و دنبال می کردند، بحث محرومیت‌زدایی بود سفرهایی به سمت زاهدان می‌کردند و برای محرومان کمک‌های مالی جمع‌آوری می‌کردند. آخرین سفر ایشان نیز عید نوروز 1400 به زاهدان بود که رفته بودند کار اقتصادی برای آن‌ها راه بیاندازند. مثلاً برای خانم‌ها کارگاه چرخ خیاطی راه انداخته بودند تا بتوانند امرار معاش داشته باشند. برای مردان زمینه شغل فراهم کردند. حتی از حساب شخصی خودشان هرماه مبلغی را به حساب آن‌ها واریز می‌کردند و در اوج اخلاص و گم‌نامی بحث محرومیت‌زدایی را در قم، یزد و سیستان و بلوچستان پی‌گیری می‌کردند.
 
جهادگران فداکاری‌ها و کارهای بزرگی انجام دادند، اما متأسفانه کمتر به آن‌ها پرداخته شده، دلیل این موضوع را چه می‌دانید و راهکار شما در این رابطه چیست؟
افرادی که روحیه جهادی دارند، امثال فرج‌نژاد در جامعه کم نیستند که با همان اخلاص و گمنامی در جامعه کار می‌کنند. حداقل کاری که ما به عنوان اهالی فرهنگ و رسانه می‌توانیم انجام دهیم این است که این‌افراد را در قالب‌های مختلف مثل کتاب، ساخت مستند و کلیپ به جامعه معرفی کنیم. به هرگونه باید فرهنگ جهادگری را با معرفی این چهره‌ها در جامعه زنده نگه داریم. فعالیت جهادی آقای فرج‌نژاد به‌عنوان یک جهادگر این‌گونه نبوده که در شهرهای مختلف برای مردم خانه بسازد یا جاده درست کند، بلکه به دنبال جهاد فرهنگی و علمی بوده‌اند و این اواخر که کشور درگیر جنگ اقتصادی شده در حوزه جهاد اقتصادی فعالیت می‌‌کردند. این شخصیت باید به جامعه معرفی شود تا جوانان ما با همچین فردی که با سه بچه در یک آپارتمان در قم زندگی می‎کند و درآمد چندانی ندارد، اما دغدغه‌اش کسب علم و علم‌آموزی است، آشنا شوند.
 
 

از نظر شما مهم‌ترین نکته‌ای که «مردی که تعطیلی نداشت» با مخاطب در میان می‌گذارد چیست؟
به‌نظرم مهم‌ترین ویژگی زنده‌یاد فرج‌نژاد، زمان‌شناسی ایشان بود. او دقیقا می‌دانست در چه زمانی دارد زندگی می‌کند، بنابراین متوجه شد که جوان امروز به مباحث علمی نیاز دارد. در حوزه کسب علم خیلی سرمایه گذاشت و در رشته‌های مختلف علمی چه به‌صورت رسمی و اخذ مدرک و چه به‌صورت غیر رسمی کسب علم کرد. در طب سنتی صاحب‌نظر بود. در رشته دشمن‌شناسی و تاریخ معاصر مطالعات گسترده داشت. او در حالی که می‌توانست مثل هم‌سن‌ و سال‌های خودش یک مدرکی بگیرد، در دانشگاهی مشغول به فعالیت شود و خود را به زحمت نیاندازد، اما بی‌قرار بود و شب و روز برایش معنا نداشت و در هر ساعت از شب و روز هر جا از ایشان دعوت می‌شد برای سخنرانی شرکت می‌کرد.
 
به نقاط مختلف کشور سفرهای مختلف داشت و چون این دغدغه را در درون خود احساس می‌کرد که باید مرد زمانه بود و مطابق با نیاز زمان حرکت کرد، به خاطر همین تمام وقت، زندگی و جوانی خود را گذاشت تا به هم‌سن و سال‎های خودش و همه جوانان ثابت کند که نیاز به جهاد علمی داریم. زمان ما زمانه جهاد فرهنگی است. اگرچه ما دوران دفاع مقدس نبودیم، اما الان در جهاد فرهنگی هستیم که بالاتر از جهاد نظامی است. امروز موقع جهاد اقتصادی و علمی است.
 
مرحوم فرج‌نژاد خیلی به علم، فرهنگ و اقتصاد اهمیت می‌دادند و پروژه محرومیت‌زدایی را در دستور کار خود قرار داده بودند و همین نشان می‌داد این فرد چقدر زمانه خود را می‌شناسد. ایشان اگر به سمت سینما رفت به خاطر این بود که فهمید امروز سینما مهم‌ترین ابزار فرهنگ‌سازی در جامعه است.

برچسب‌ها

نظر شما

شما در حال پاسخ به نظر «» هستید.

برگزیده

پربازدیدترین

تازه‌ها