سه‌شنبه ۴ آبان ۱۴۰۰ - ۱۱:۱۶
چارلی چاپلین زیر بار دیالوگ در سینما نرفت تا جهانی‌بودن طنزش از بین نرود

«بهروز محمودی بختیاری» استاد زبان‌شناسی دانشگاه تهران، در سومین نشست تخصصی جشنواره «خندستان» در اصفهان، ضمن معرفی گونه‌های مختلف رواج طنز در کلام و گفتار و بیان این نکته که زبان طنزِ کلامی، جهانی نیست، گفت: چارلی چاپلین زیر بار دیالوگ در سینما نرفت تا جهانی‌بودن طنزش از بین نرود.

به گزارش خبرنگار خبرگزاری کتاب ایران (ایبنا) در اصفهان، «ویژگی‌های زبانشناختی طنز کلامی در متون نمایشی» عنوان گفت‌وگویی است که در حاشیه سومین جایزه سراسری نمایشنامه‌نویسی کمدی خندستان به میزبانی محسن رهنما نویسنده و پژوهشگر با «بهروز محمودی بختیاری» محقق و مترجم، دانشیار دانشگاه تهران و معاون پژوهشی و تحصیلات تکمیلی دانشکده هنرهای نمایشی و موسیقی و عضو شورای تخصصی معماری و هنر انتشارات این دانشگاه انجام شد.

در این گفت‌وگو، محمودی بختیاری دکتری زبان‌شناسی، به معرفی گونه‌های مختلف رواج طنز در کلام و گفتار پرداخت و بیان کرد: تمامی رفتارهای ما به‌نوعی به زبان مرتبط است و نمی‌توان رفتاری را خالی از زبان پیدا کرد. در تئاتر نیز استفاده زیادی از زبان می‌شود؛ بنابراین این رشته هنری به دستاوردهای زبان‌شناسی نیازمند است.

معاون پژوهشی و تحصیلات تکمیلی دانشکده هنرهای نمایشی دانشگاه تهران، برای درک بهتر ویژگی‌های زبانشناختی طنز کلامی در متون نمایشی، مخاطبان را به کتابی از «دانلد ریچی» ارجاع داد که طنز کلامی را در دو ساحت معناشناسی و کاربردشناسی زبان بررسی می‌کند.

بختیاری گفت: در معنای اول به زبان در ساحت معنا پرداخته می‌شود و در معنای دوم به کاربرد معنا در بافتی که از آن استفاده می‌شود؛ ماجرا این است که در طنز کلامی برای خندیدن باید اتفاقی رخ بدهد. ریچی می‌گوید وقتی ما غافلگیر می‌شویم، یا می‌ترسیم و یا می‌خندیم. یعنی در زمان غافلگیری یا خودمان می‌ترسیم و دیگران می‌خندند و یا خودمان می‌خندیم و دیگران هم با ما می‌خندند. پس غافلگیر شدن موجب ایجاد هیجان ترس یا خنده می‌شود. آنچه اهمیت دارد این است که چطور با طنز کلامی افراد را غافلگیر کنیم.

او با بیان اینکه نظریه‌های مختلفی در زبان‌شناسی برای تحلیل طنز کلامی وجود دارد، شرح داد: این نظریه‌ها شامل برتری یا تحقیر، ناهمخوانی، رهایی از تنش و رهایی از قید و بند است که در این میان ناهمخوانی از همه بهتر و به طنز کلامی نزدیکتر است. سایر این نظریه‌ها نیز به طنز موقعیت نزدیک‌تر هستند.

به گفته او، کلیدواژه اصلی نظریه ناهمخوانی، غافلگیری است و می‌توان از اینجا شروع کرد که اولین ویژگی متون طنز، داشتن ابهام است. وقتی ابهام یا معنای دوگانه‌ای ارائه می‌شود، متن به سمت طنز گرایش پیدا می‌کند.

مترجم نمایشنامه «شایعات» در تعریف ابهام اظهار کرد: وقتی ابهام ایجاد می‌شود که یک جمله بیش از یک معنا داشته باشد، مثل واژه شانه یا شیر که چند معنا دارند و ایجاد ابهام می‌کنند. ابهام می‌تواند در سطوح مختلفی خود را نشان دهد: در سطح آواها که به آن ابهام واجی گفته می‌شود، ابهام صرفی، ابهام واژگانی و ابهام نحوی. ابهام واجی بیشتر سطح طنز را نشان می‌دهد، مثل دو واژه «از آن» و «اذان».


او اضافه کرد: نوع دیگری از ابهام وقتی است که ساختار کلمات را تغییر می‌دهیم، مثل دو واژه «اسمت؟» و «عصمت» که ایجاد ابهام می‌کنند. در دهه هفتاد طنز ساختار کلمات در شوخی‌های جوانان رواج داشت. گاهی هم می‌شود مرز کلمات را تغییر داد که این هم جزو ابزارهای واژگانی مفید برای طنز است.

این استاد دانشگاه الگوی دیگر در ساختار واجی را الگویی دانست که شخص کلمات را درست نشنود و کلمه دیگری به جای آنها بگوید که منجر به ایجاد طنز شود. استفاده از این روش در نمایش‌های روحوضی و تخت‌حوضی ما هم رایج بوده است. توجه کنید زمانی که کلمه‌ای را می‌گوییم که از حوزه ادب فاصله می‌گیرد، افراد را شوکه می‌کند و به نظرشان خنده‌دار می‌آید.

او افزود: در الگوی آوایی هم پدیده اسپونر را داریم که کلمات در آن جابه‌جا ادا می‌شوند و جای حروف‌شان تغییر می‌کند و این نیز موجب خنده می‌شود.

او ابهام بعدی را ابهام در حوزه خط دانست و ادامه داد: با ورود از حوزه آوا به حوزه نوشتار گاهی تغییر حروف ایجاد ابهام طنزآمیز می‌کند. گاهی هم قلب رخ می‌دهد، یعنی دو واج همجوار جابه‌جا می‌شوند: مانند قفل و قلف یا عسک و عکس. این ممکن است در دوره‌های زمانی و جغرافیایی تغییر کند. اگر هوشمندانه از این تکنیک استفاده شود مثل سفره و سرفه، آن وقت خنده‌دار می‌شود.

مترجم کتاب «انتخاب آقای هابسن» یادآور شد: گاهی مرز کلمات در جمله عوض می‌شود، مثلا: «بخشش لازم نیست، اعدامش کنید» یا «بخشش، لازم نیست اعدامش کنید» اینها ویژگی‌های ابهام است.

محمودی بختیاری درباره ورود به مبحث صرف یا ساختمان واژه نیز گفت: عده‌ای با سرواژه‌ها شوخی می‌کنند. سرواژه‌ها به کلماتی گفته می‌شود که از کنار هم گذاشتن حروف اول یک کلمه ساخته شده است. مثلا ساواک از حروف اول سازمان امنیت و اطلاعات کشور ساخته شده بود. اگر سرواژه‌هایی به شوخی ساخته شوند، این می‌شود طنز. طرح «کاد» که تلفیق کار و دانش است می‌تواند به «کار اجباری دانش آموزان» تبدیل و خنده‌دار شود.

این مدرس دانشگاه ادامه داد: گاهی هم در حوزه صرف با ساختارهای صرفی متفاوت شوخی می‌کنیم. مثلا «جا» در جاکفشی یعنی جای کفش ولی در جاهل «جا» جداشدنی نیست و نمی‌شود گفت جای «هل» است. ولی گاهی به نیت طنز از این ابزار در متون استفاده می‌شود. گاهی هم می‌توان در صرف از کلمات هم شکل استفاده کرد. مثلا به جای پیک نیک بگوییم پینگ پنگ.

بختیاری نوع دیگری از طنز را طنز ناشی از همان‌گویی دانست و گفت: مثلا می‌گوییم: مربی این تیم را کاملا متحول کرده و شرایط 360 درجه عوض شده است! پس یعنی شرایط اصلا عوض نشده است. گاهی هم طنز ناشی از اغراق است. مثلا می‌گوییم: انگلیسی‌ها اگر زیر چرخ بروند از چرخ عذرخواهی می‌کنند. جالب است که در پژوهش‌هایمان در آثار نمایشی مرحوم ارحام صدر دریافتیم که او از این داده‌ها استفاده مفصلی کرده است. کاربرد بعدی استفاده از واژه‌های تشبیهی است. چنانکه مرحوم محمدعلی جمالزاده از تشبیه برای طنز استفاده می‌کرد و مثلا یک نفر را با یک جمله طولانی تشبیه می‌کرد. مثلا او می‌نویسد: فلانی مثل اخ و تف چسبیده به دیوار دستشویی است! اینها تشبیه تفصیلی در صنابع ادبی است.

او رویکرد دیگر طنز را ناشی از استفاده از قافیه دانست و بیان کرد: در نمایش‌های سنتی ایرانی فراوان از این تکنیک استفاده می‌شود. ترجمه چنین متونی بسیار دشوار است. گاهی در متون از کلمات ساختگی استفاده می‌شود و چون افراد شناختی از این واژه‌ها ندارند، به آنها می‌خندند. مانند واژه وویگولنزج و... در مجموعه شب‌های برره که با ایجاد غافلگیری خنده‌آور بود.
 
مترجم کتاب «خنده در طبقه بیست و سوم» در ادامه درباره حوزه کاربردشناسی گفت: معتقدیم زبان در بافت خودش پدید می‌آید. در این شرایط ذهن و خاطرات ما شروع به فعال شدن می‌کند. مثلا به محض اینکه می‌گوییم «یه روز یه اهوازی...»، این واژه پرونده‌ای را در ذهن ما باز می‌کند. یعنی بر اساس آنچه از کودکی در ذهن ما ثبت شده، جمله‌ای باز می‌شود که ما توقع داریم بر اساس این اطلاعات جمله ادامه پیدا کند. بنابراین در کاربردشناسی بر اساس این باور که افراد چگونه به موضوع نگاه می‌کنند، ایجاد موقعیت می‌کنیم. مثلا اگر ندانید اسکاتلندی‌ها خسیس هستند هیج جُکی درباره آنها برایتان خنده‌دار نیست. برای همین است که زبان طنز کلامی جهانی نیست و چارلی چاپلین زیر بار دیالوگ در سینما نرفت تا جهانی‌بودن طنزش از بین نرود.

او با اشاره به چهار قاعده‌ای که گرایس استاد فلسفه برای یک گفتگوی موثر به نام قواعد همکاری معرفی کرده، توضیح داد: او چهار قاعده را برای یک دیالوگ موثر ارائه کرد که عبارتند از اصل کیفیت (در گفتگو دروغ نگوییم)، اصل کمیت (به اندازه حرف بزنیم)، اصل شیوه (شفاف حرف بزنیم) و اصل اندازه (مفید حرف بزنیم و حاشیه نرویم) که اگر این اصل‌ها به هم بریزند، طنز ایجاد می‌شود.

بختیاری ادامه داد: یک مورد دیگر در این زمینه استفاده از زبان آمیخته است. در فیلم «دیکتاتور بزرگ» چارلی چاپلین که متاثر از شخصیت هیلتر است به زبانی حرف می‌زند که نه فرانسوی است و نه آلمانی. در جایی که قرار است قرارداد صلح را امضا کند و خودکار پیدا نمی‌کند، قرارداد را پاره می‌کند و به جنگ ادامه می‌دهند. این زبان‌های آمیخته با نام پیجین در زبان‌شناسی شناخته می‌شوند. چنانکه وقتی استعمار رایج بود در بسیاری از کشورهای آمریکای لاتین از این نوع زبان استفاده می‌شد. صادق هدایت از اولین کسانی بود که از پیجین استفاده کرد و در رمان ماشالله خان در بارگاه‌ هارون‌الرشید نوشته ایرج پزشکزاد هم نمونه بارز این ابزار مشاهده می‌شود.

یادآوری می‌شود، جشنواره سراسری نمایشنامه نویسی خندستان به همت تالار هنر وابسته به سازمان فرهنگی اجتماعی ورزشی شهرداری اصفهان و حوزه هنری استان اصفهان در دو محور نمایشنامه نویسی کمدی و پژوهش در حال برگزاری است.

برچسب‌ها

نظر شما

شما در حال پاسخ به نظر «» هستید.

برگزیده

پربازدیدترین

تازه‌ها