گفتوگوی اختصاصی ایبنا با پروفسور «شیرین هانتر» عضو شورای روابط خارجی آمریکا؛
«نگاه تاریخی» عامل مهمی در روابط میان ایران و اعراب است/ چگونگی ماهیت روابط ایران و اعراب در 70 سال گذشته
پروفسور «شیرین هانتر» استاد دانشگاه جورج تاون آمریکا معتقد است در روابط میان ایران و اعراب نمیتوان از نوع نگاه تاریخی آنها نسبت به یکدیگر غافل بود چرا که تجربه تاریخی کشورها تا حد زیادی دیدگاه آنها در مورد همسایگان و سایر بازیگران را تعیین میکند.
پروفسور «شیرین هانتر» در کتاب اخیر خود با عنوان «روابط ایران و اعراب در طول تاریخ و در زمان حاضر: عوامل اختلاف و سازش» به بررسی روابط ایران و اعراب پرداخته و مشکله این روابط را واکاوی کرده است. هانتر در این اثر برای فهم و درک بهتر تاثیرات رقابتهای فرهنگی، مدرنیزاسیون(نوگرایی)، اختلافات قومی و مذهبی، دولتسازی، نقش قدرتهای بزرگ و سیستم سیاسی بینالمللی بر روابط ایرانیان و اعراب طی هفت دهه گذشته تلاش کرده است.
شیرین طهماسب هانتر (۱۹۴۵ در تبریز) استاد ایرانی-آمریکایی در دانشگاه جورج تاون است که در زمینه مقالات سیاسی به فعالیت مشغول است. او متخصص مسائل سیاسی ایران، خاورمیانه و اسلام سیاسی است. وی به زبانهای فارسی، انگلیسی، فرانسه و ترکی صحبت میکند و همچنین عضو شورای روابط خارجی امریکاست. از جمله آثار هانتر میتوان به کتابهای «خدا در کنار ماست: دین و امور بینالملل»، «سیاست خارجی ایران در دوران بعد از شوروی»، «ایران متفرق: ریشههای تاریخی مناظرات ایرانیان درباره هویت »، «فرهنگ و حکومت در قرن بیست و یکم»، «اسلام در روسیه؛ سیاست هویت و امنیت»، «آینده اسلام و غرب؛ برخورد تمدنها یا همزیستی مسالمت آمیز»، «صدای اسلام از جناح اصلاح طلب»، «اسلام و حقوق بشر»، «مدرنیزاسیون، دموکراسی و اسلام» و «اسلام: دین دوم اروپا» اشاره کرد. درباره کتاب «روابط ایران و اعراب در طول تاریخ و در زمان حاضر: عوامل اختلاف و سازش» با وی گفتوگوی انجام دادهایم که در ادامه میخوانید:
کتاب اخیر شما با عنوان «روابط ایران و اعراب در طول تاریخ و در زمان حاضر: عوامل اختلاف و سازش» منتشر شده است. توضیحاتی درباره این کتاب بفرمایید و اینکه از سوی کدام ناشر منتشر شده است؟
این کتاب تحت عنوان «روابط ایران و اعراب در طول تاریخ و در زمان حاضر: عوامل اختلاف و سازش» و توسط انتشارات Rowman and Littlefield منتشر شده است. هدف اصلی کتاب نگاه به عواملی است که بیش از هر چیز ماهیت روابط ایران و اعراب را به خصوص در 70 سال گذشته تعیین کرده است. تز اصلی کتاب این است که سوابق تاریخی ارتباط ایران با اعراب، اختلافات نژادی، زبانی و مذهبی همیشه مقداری تشنج در روابط آنها را به همراه داشته است. اما داشتن تشابهات ایدئولوژیک و منافع سیاسی و امنیتی ایجاب کرده تا ایران و اعراب همکاری مجدد و مقطعی با یکدیگر داشته باشند. به طور مثال احساس خطر مشترک از طرف اتحاد جماهیر شوروی و چپهای انحرافی در دنیای عرب باعث همکاری بین ایران قبل از انقلاب و کشورهای محافظه کار عرب شد. بعد از انقلاب هم ایران با دولتهای عرب ضد غرب روابط بهتری داشت.
رویکرد کتاب شما تاریخی است. این موضوع همواره مطرح است که رویکرد تاریخی ممکن است به یک دیترمینیسم در مطالعات روابط بینالملل منجر شود. یعنی بر اساس تاریخ بگوییم این موضوع همواره چنین است. ارزیابی شما چیست؟
رویکرد کتاب به هیچ وجه صرفا تاریخی نیست بلکه عوامل دیگر نظیر سیستم سیاسی ایران و اعراب، ایدئولوژیهای متفاوت، ماهیت سیستم بین اعراب و همچنین تأثیر ماهیت سیستم بینالمللی و سیاست دولتهای بزرگ در شکلگیری ماهیت روابط ایران و اعراب مورد بررسی قرار گرفته است. اما باید توجه داشت که تجربه تاریخی کشورها تا حد زیادی دیدگاه آنها در مورد همسایگان و سایر بازیگران را تعیین میکند. مثلا هنوز هم روابط فرانسه و انگلیس و همچنین فرانسه و آلمان تا حد زیادی رقابتی است. از اینروست که در چند سال اخیر بسیاری از اعراب گاه و بیگاه صحبت از امپراتوری فارس میکنند و اخطار میدهند که دنیای خسروها به سر رسیده است. این در حالی است که بعد از انقلاب 1979، اسلامگرایان در ایران تا حد زیادی سعی کردهاند بر تاریخ و سنتهای ایران باستان تاکید نداشته باشند. واقعیت این است همانطور که گفتهاند «تاریخ گذشته مقدمه است.»
چرا روابط با اعراب برای ایران همواره چالش برانگیز بوده است؟
عوامل مختلفی در این زمینه اثر داشتهاند. اما اختلاف نژادی و مذهبی و رقابت اعراب با ایران در شکلگیری تمدن اسلامی اثر داشته است. اعراب متاسفانه ایران را دشمن تاریخی خود میدانند. در حالیکه این نظر را نسبت به ترکها ندارند. مثلا ترکیه با اسرائیل روابط بهتری داشته است تا ایران قبل از انقلاب. اما هیچگاه مورد حمله اعراب تندرو نبوده است. رقابت اعراب و ترکیه از نوع رقابت سنتی بین دولتهاست اما با ایران از این فراتر میرود. شاهد این امر این است که علیرغم سیاستهای اسلامی جمهوری ایران، این موضوع منجر به دوستی با اعراب بجز سوریه نشده است.
برخی هویت مذهبی را از دلایل تأثیر گذار بر روابط ایران با اعراب میدانند ولی شما در مطالعات خود اهمیت اصلی را به مسائل ژئوپلیتیک میدهید تا عامل دین و مذهب. آیا اختلافات مذهبی خود نمیتواند متغیر مستقلی در این بحث باشد؟
مطالعات شخصی من این نتیجه را داده است که مسلماً نزدیکیهای مذهبی میتوانند در بعضی مواقع عامل نزدیکی دولتها و ملتها شود. اما به تنهایی قادر به تضمین دوستی و همکاری بین آنها نیست. تجربه کشورهای اسلامی که همیشه درگیر اختلاف و جنگ بودهاند، خود شاهدی بر این واقعیت است. تجربه کشورهای مسیحی در طول تاریخ نیز چنین بوده است.
طیف اصلی مخاطبان این کتاب کیست؟
به نظر من هر کسی میخواهد از سابقه روابط ایران و اعراب و عواملی که باعث تشنج در روابط آنها و یا سبب همکاری شده است از مطالعه این کتاب بهره خواهند برد. اما بیشتر دانشجویان و پژوهشگران مسائل منطقه ی و خاومیانه از این کتاب استفاده خواهند کرد.
نظر شما