شنبه ۱۵ آبان ۱۴۰۰ - ۱۲:۲۱
چرا فضای دیجیتال نیاز به ناخدایی دارد؟/ گول کتابهای بیش از حد ساده را نخورید

در هفتمین هفته از سری جدید برنامه چراغ مطالعه کتاب «ناخدایی دیجیتال» نوشته شادی ایران‌دوست، فراز نبیی، مهدی شامی‌زنجانی مورد نقد و بررسی قرار گرفت. میهمان این بخش از برنامه مهدی شامی‌زنجانی یکی از نویسندگان این اثر بود.

به گزارش خبرگزاری کتاب ایران(ایبنا) به نقل از روابط عمومی‌برنامه چراغ مطالعه، در هفتمین هفته از سری جدید برنامه چراغ مطالعه کتاب «ناخدایی دیجیتال» نوشته شادی ایران‌دوست، فراز نبیی، مهدی شامی‌زنجانی مورد نقد و بررسی قرار گرفت. میهمان این بخش از برنامه مهدی شامی‌زنجانی یکی از نویسندگان این اثر بود.

نجفی در ابتدای برنامه از این مترجم پرسید که چرا ناخدایی دیجیتال؟

شامی‌زنجانی پاسخ داد: ما امروز در عصر دیجیتال زندگی میکنیم که با اعصار گذشته خیلی فرق کرده است. به عنوان مثال اگر در گذشته از افراد می‌خواستیم که نام چند شرکت را بگویند، نام شرکتهای نفت و گازی را می‌گفتند ولی اگر امروز همین سوال را بپرسیم، اغلب مردم نام شرکتهای دیجیتال را می‌گویند. معنای این مثال این است که مردم کوچه و بازار هم متوجه شدند که این عصر تغییر کرده و این تغییر را فقط مردم خاصی حس نکردند.

وی افزود: در چنین فضایی که انواع و اقسام تحولات وجود دارد، کشتی کشور، سازمان، خانواده و این سیاره خاکی می‌خواهد به سرمنزل مقصود و یک ساحل امن برسد اما بدون ناخدایی کردن این رسیدن اتفاق نمی‌افتد پس این سکان را باید به درستی به دست بگیریم تا بتوانیم از خطراتی که وجود دارد جان سالم به در ببریم و لذت رسیدن به ساحل هم بچشیم.
این مترجم با اشاره به اینکه این فضا را به دریا و طوفان تعبیر کرده بیان کرد: یکی از قابلیت‌های دنیای امروز، بحثِ داده و تحلیل داده است چون در زندگی امروز ما داده‌ها ازصبح تا شب مورد استفاده قرار می‌گیرند. مثلا ما امروز وقتی می‌رویم واکسن می‌زنیم کسی از ما نمی‌پرسد که خوبیم بدیم یا چه علائمی‌داریم ولی در خارج از کشور اپلیکیشن‌هایی هست که وضعیتمان را رصد می‌کند. اینها مواردی است که برای ما داده فراهم کرده و ما باید براساس آن تصمیم بگیریم. مثال دیگر اینکه انواع و اقسام پیشنهادات در عصر دیجیتال برای ما وجود دارد و شناخت اپلیکیشن‌ها از ما انقدر زیاد شده که می‌تواند به ما توصیه کند که در کنار خریدمان چه چیزهای دیگری می‌توانیم بخریم و این توصیه‌ها هم کاملا درست است چون شناختش از من درست است. البته این ماجرا خیلی شبیه بند بازی است. من دوست دارم شما به من پیشنهاد شخصی سازی شده بدهید ولی در عین حال از اینکه درزندگی من سرک بکشید هم نگرانم.
 
این نویسنده و پژوهشگر ادامه داد: مراحل هوش مصنوعی را اگر نگاه کنید می‌بینید که ما محصولاتی داریم که قرار نیست خودشان بتوانند آفریننده موجودیت بالاتر از خودشان باشند. تا الان به نظر می‌آید که هنوز با آن نقطه ای که ما نگران آن هستیم فاصله داریم و زیاد صحبت کردن درباره بدی‌های فناوری باعث می‌شود از آن زده شویم و استفاده درست از آن نکنیم. در دنیای قبل از دیجیتال آدم‌ها به هم متصل بودند بعد از یک مدتی اشیاء هم به بازی آمدند واشیا هوشمند شدند در واقع به جای آدم‌ها اشیاء به ما متصل شدند پس فرایند به جای کالا پول ساز شد مثلا امروز شرکت‌های دارویی به سمتی رفتند که به جای فروش دارو، درمان بفروشند.

نجفی سپس پرسید آیا این خوب است که همه امورمان را به هوش مصنوعی واگذار کنیم؟

شامی‌زنجانی گفت: ماجرا را باید فراتر از هوش مصنوعی دید و این سوال را بپرسیم که آیا خوب است که ما انقدر فناوری را در همه عرصه‌های زندگی مان بیاوریم؟ همانطور که بارها گفته شده، فناوری شمشیر دولبه است و به همین دلیل هم ناخدایی معنی داردو نه تسلیم محض ما را در برابرش به نتیجه می‌رساند نه گارد رفتن محض. پیش از هرچیز باید سواد جامعه بالا برود. منظور از سواد هم، هم سواد عمومی‌و هم سواد تخصصی و آکادمیک است. ما باید ملاک تشخیص و استفاده را بدانیم و اینکه بدانیم ما چقدر می‌خواهیم مدیریت زندگی خودمان را به دست بگیریم. فناوری گاهی بشر را به سمت سرخوشی سوق داده و گاهی هم به سمت سلطه. بنابراین کلماتی مثل ناخدایی می‌خواهد به ما بگوید که نسبت به این پدیده باید عاقلانه و با احتیاط باید رفتار کرد.

مجری برنامه چراغ مطالعه در ادامه به مولفه‌های عصر دیجیتال که در کتاب به آن اشاره شده پرداخت و از شامی‌زنجانی خواست راجع به آن مولفه‌ها کمی‌صحبت کند.

شامی‌زنجانی توضیح داد: فناوری و در راس آنها شبکه‌های اجتماعی به نظر می‌آید که تا اندازه ای عمق را از ما گرفتند. شبکه‌های اجتماعی گاهی با خودش یک فرهنگ می‌آورد. ببینید مثلا در توئیتر ما محدودیت کلمه داریم. نوشتن و گفتن‌های چند خطی و چند کلمه ای قرار نیست به ما عمق ببخشد ولی به ما توهم دانستن می‌دهد. بنده به عنوان کسی که در این حوزه کار میکنم فکر میکنم وقتی داریم درباره این حوزه صحبت میکنیم، حداقل داریم درباره۷۰ الی ۷۵ درصد اتفاقات مثبت صحبت می‌کنیم و از آن ۲۵ درصد نباید سو استفاده شود.

وی افزود: در دنیای دیجیتال ما از خودمان رد پا به جا می‌گذاریم. می‌گویند در آینده نزدیک دیگر لازم نیست ما رزومه درست کنیم چون خود آن سازمان می‌داند من چه کاره ام، از کجا آمده م و چه کسی هستم. حالا همین رد پا هم، هم نکات مثبت دارد هم نکات منفی.

نجفی در پایان پرسید، به نظر شما آینده دیجیتال ما را به کجا می‌برد؟

استاد دانشگاه تهران گفت: سوال شما را قبل از بنده، یکی ازاساتید آینده پژوهی فناوری دانشگاه بوستون پاسخ داده و گفته است: اتفاقاتی که در سالهایی ۲۰۱۵ تا ۲۰۲۵ می‌افتد به اندازه اتفاقاتی است که تا قبل از ۲۰۱۵ در دنیا افتاده است. یعنی دنیا تا سال ۲۰۱۵ از لحاظ فناوری، تحولات در زندگی و تکنولوژی در یک کفه ترازو و ۲۰۱۵ تا ۲۰۲۵ در یک کفه دیگر ترازو. او درباره سال ۲۰۲۵ اما می‌گوید: نمی‌دانم. بنابراین نمی‌دانیم چه اتفاقاتی در راه است ولی می‌دانیم اتفاقات بزرگی در راه است. در ایران دیجیتال و ایران هوشمند هم بهترین دستاورد را زمانی می‌توانیم داشته باشیم که بتوانیم مسائل کشور را به وسیله همین هوشمندی حل کنیم. ایران دیجیتال می‌تواند مرهمی‌بر زخم‌هایی باشد که دهه‌ها و یا حتی سده‌ها داشته است. مقاومت در برابر دنیای دیجیتال و فناوری راه حل نیست باید آنها را بپذیریم و سوادمان را بالا ببریم.

وی در پایان اضافه کرد: ما می‌توانیم شبکه ملی داشته باشیم اما اینترنت ملی نداریم. مگر می‌شود یک موضوعی بین المللی ِ ملی باشد؟! یکی از ویژگی‌های عصر دیجیتال بدون مرز بودن است.
در بخش تفکر انتقادی اما محمد ملاعباسی به روال هر هفته درباره یکی از مهارت‌های کتابخوانی سخن گفت.

وی در برنامه اینهفته درباره فرایند ساده سازی بیش از حد مفاهیم توسط نویسنده کتابهای تفکر انتقادی یا کتابهای خودیاری توضیح داد و گفت: خیلی از نویسندگان بزرگ، خوانندگان بزری هم بودند و درباره تجربه‌های خواندنشان هم نوشتند. مثلا والتر بنیامین در کتاب «خیابان یکطرفه» می‌گوید گاهی اوقات وقتی غرق یک کتاب می‌شوم، سرم را که بالا می‌آورم احساس می‌کنم که برف سنگینی باریده و همه جا سفید شده است. معنی این جمله‌ها این است که معماها حل می‌شوند و ما معنی چیزی که نمی‌فهمیدیم را فهمیدیم و به یک معنی همه کتابها می‌خواهند مسئله ای که دغدغه ماست و نمی‌دانیم را توضیح دهند. این اتفاق حس خیلی خوبی به ما می‌دهد اما دقیقا همان لحظه ای که حس میکنیم مسئله ساده شد یک خطری هم ما را تهدید می‌کند و آن هم اینکه کتاب برای شما چیزی را ساده کند که واقعا ساده نیست و یا راه حلی را بدهد که کامل نیست و فریب‌هایی در مسئله وجود داشته باشد. بنابراین به عنوان یک توصیه کلی این را در نظر داشته باشید که هروقت احساس کردید یک کتابی خیلی شما را جذب و قانع کرد کمی‌صبر کنید و عقب بکشید و به این فکر کنید که چرا دارید استدلال نویسنده را می‌پذیرید. نویسنده خوب تلاش میکند در فرایند نوشتن کتابش مسئله پیچیده را ساده کند و این سادگی لذتبخش است اما متوجه باشید که خواننده خوب باید فرایند ساده شدن کتاب را برای خودش پیچیده کند.
 

نظر شما

شما در حال پاسخ به نظر «» هستید.

برگزیده

پربازدیدترین

تازه‌ها