کتاب «گفتوگو با مفتون امینی» که بهتازگی از سوی نشر مروارید راهی بازار کتاب شده، حاصل گفتوگوی طولانی مهدی مظفریساوجی با مفتون امینی درباره زندگی و اشعار این شاعر در آستانه 100 سالگیاش است.
مفتون امینی از شاعران شاخص امروز است که امسال 97 ساله شد. از معدود شاعران در قید حیات است که حضور نیما را از نزدیک درک کرده است. سرودن شعر را از دهه 30 آغاز کرد و در جوار شاعرانی نظیر احمد شاملو، فروغ فرخزاد، مهدی اخوانثالث، یدالله رویایی، احمدرضا احمدی، بیژن جلالی، رضا براهنی، نصرت رحمانی و منوچهر آتشی همواره آثار قابل توجهی در قالب کتاب به دوستداران شعر و ادبیات معاصر فارسی ارائه کرده است.
در گفتوگو با ایبنا مفتون گفته بود: «من در آن زمان رابطه بسیار خوبی با فریدون مشیری داشتم. مشیری مرد نازنینی بود و همه او را دوست داشتند. از طرفی رابطهام با فریدون کار نیز بسیار دوستانه و خوب بود. یادم هست که به واسطه فریدون کار پیش افراد درجه یک شعر مانند نیما رفته بودم. خاطره دیدار با نیما کاملا در ذهنم است. یک روز به همراه فریدون کار به منزل او رفتیم و مفصل به حرف زدن با او پرداختیم. شاید جالب باشد که بدانید در این جلسه هیچ کدام از ما شعری نخواندیم و فقط صحبت کردیم. در آن جلسه نیما به بیان حکایتهای و داستانهایی میپرداخت که من و فریدون دوست نداشتیم با خواندن شعری، خودمان را از شنیدن این موارد آموزشی محروم کنیم. به هر حال رفتن به خانه نیما خودش داستان مفصلی است و این اتفاق به سادگی رخ نداد.»
درباره فروغ نیز اینگونه میگوید که «در انتهای خیابان فردوسی دو سه تا روزنامه و مجله بود که پاتوق فروغ آنجا بود و او را اکثرا در آنجا میدیدم. به یاد دارم که در آن کوچه مجله «خواندنیها» و «سپید و سیاه» دفتر داشتند و چقدر روزهای خوبی را در آنجا گذراندیم. از طرفی فریدون کار همسری ایرانی با چهره جذاب اروپایی داشت که دوست نزدیک فروغ بود به همین دلیل وقتی به منزل فریدون کار میرفتم، فروغ را هم میدیدم. قرار گرفتن فروغ در کنار همسر فریدون کار و دوستی این دو نفر نیز داستان جالبی بود؛ چراکه بر خلاف چهره اروپایی همسر فریدون کار، فروغ چهره لاغر و سیاهی داشت و این چهره معمولی در کنار آن چهره اروپایی، کمی جلب توجه میکرد. بهخاطر دارم که در آن زمان فروغ هنوز معروف نشده بود؛ اما وقتی شعر میخواند، مطمئن بودم که او جایگاه خوبی در شعر برای خودش دستوپا میکند و همین طور هم شد.»
مفتون از دوستان شهریار هم بوده و این گونه نقل میکند: «آن زمان شعر جنوب را با منوچهر آتشی و شعر آذربایجان را با مفتون میشناختند و اگر قرار بود از شاعران دموکرات شهرستانی نامی ببرند، نام ما دو نفر را میبردند. بعد از ما هم منصور اوجی آمد و اسمی دست و پا کرد و نامش سرزبانها افتاد. من در بین شاعران آذری با شهریار رابطه خوبی داشتم؛ اما ذهنیت ما بسیار با هم متفاوت بود. او شعرهایی میگفت که در زمان خودش مورد اعتراض برخی بود. برای مثال یک بار ساواک من را خواست و به من گفت که تو با شهریار دوستی و رابطه نزدیکی داری؛ از او بخواه که دست از گفتن این اشعار بردارد؛ چراکه مردم مذهبی هستند و به این شعرها واکنش نشان میدهند و ناراحت میشوند.»
این شاعر پیشکسوت کشورمان معتقد است که شعر خوب گفتن فایدهای ندارد و در دنیای امروز برای مطرح شدن باید خلاقیت ویژهای به خرج داد تا به یک شاعر مهم تبدیل شد. او میگوید شاعران به سه دسته شاعر خوب، شاعر بزرگ و شاعر مهم تقسیم میشوند که فقط از شاعران مهم نامی باقی میماند.
مفتون تاکید دارد، شعر خوب این روزها بسیار زیاد است اما شعر خوب فایده ندارد و ما به خلاقیت نیاز داریم. شاید در میان شاعران حاضر این خلاقیت را بتوان در شعرهای شمس لنگرودی و حافظ موسوی پیدا کرد. به نظرم اگر شخصی بتواند ترکیب این دو شاعر باشد، میتواند بعد از نیما و شاملو نامی برای خود دست و پا کند.
مهدی مظفری ساوجی، در کتاب «گفتوگو با مفتون امینی» به گفتوگو درباره زندگی و اشعار مفتون امینی پرداخته و دیدگاههای این شاعر را، در آستانه 100 سالگی، با مخاطبان شعر و ادبیات امروز در میان نهاده است.
این کتاب با سه شعر از محمدحسین شهریار، احمد شاملو و محمدرضا شفیعی کدکنی که به مفتون امینی تقدیم کردهاند آغاز میشود.
احمد شاملو در پیوند با شعر مفتون امینی میگوید: «کاش میشد شعرهای رنگی نوشت، تجربهای که آقای مفتون امینی کرده است».
محمود دولتآبادی مینویسد: «در سینه آن مرد نیرومند، قلب کبوتری انگار میتپد... اما فقط شعر مفتون نبود که در من بسیار اثر گذاشت، که با شعر او، شخصیت مفتون بوده و هست که همواره احترامبرانگیز بوده است، با آن وقار خود ویژه مفتون، وقاری که بهانگاشت من نوعی استغنا را در پس پشت خود دارد که باز بهانگارمن، ناشی میشود از وحدت شخصیتی انسانی که مفتون امینی است.»
سیمین بهبهانی نیز میگوید: «شعر مفتون، گنجینه نقشهای رنگین و عواطفِ دلنشینی است که از عشق و عرفان و تفکّر، گرانسنگی میگیرد. هرگز بیقرارِ آوازه و غوغا نبوده و نیست و دوستدارانِ شعرش همچند ستارگانند. فروتن و باوقار، ایستا و شکیبا به کار ارزشمند خود ادامه میدهد و هرچه از سیاهی مویش کاسته به سپیدی شعرش افزوده است و اکنون، این سپیدموی سپیدگوی آذری، شعری جوان و پرشور دارد».
«گفتوگو با مفتون امینی» در ۴۹۶ صفحه و با قیمت ۱۳۵ هزار تومان به تازگی از سوی نشر مروارید راهی بازار کتاب شده است.
نظر شما