عصر 16 آذر با حضور مسئولان و چهرههای فرهنگی و ادبی کشور از هفت کتاب انتشارات علمی و فرهنگی و سه رویداد این انتشارات رونمایی شد.
ثبت موزه انتشارات علمی و فرهنگی در سازمان میراث فرهنگی
نادره رضایی مدیرعامل انتشارات علمی و فرهنگی در ابتدای این مراسم ضمن گرامیداشت روز دانشجو و تبریک روز پرستار در آستانه ولادت حضرت معصومه(س) عنوان کرد: مایهی مباهات من است ایستادن در این جایگاه و صحبت کردن مقابل بزرگانی که در این جمع حضور دارند. از ۱۴ دی ۱۳۹۸ که به عنوان مدیرعامل انتشارات فعالیت میکنم، بعد از قریب به ۲ سال میخواهم از این فرصت پیشآمده برای تشکر و قدردانی استفاده کنم.
او ادامه داد: از تمامی بزرگان این جمع و پیشینیان ما که در این قریب به هفتدهه میراثدار آنها در این انتشارات بودهایم، تشکر میکنم. سپاسگزار و قدردان تمامی همکارانم هستم که در این دوسال با توجه به وضعیت سخت کرونایی و دشواری اقتصادی کشور و خاصه شرایط نشر کشور که تحت تأثیرش قرار داشتیم همواره من را همراهی کردند. بهویژه در شرایط ویژه انتشارات و پایانیافتن بیش از دو دهه مأموریت چاپ دفترچههای تأمین اجتماعی که منابع قابلتوجهی را به ما تزریق میکرد و شاید این منابع فراوان ما را اندکی از هدف و مأموریت اصلی خود غافل کرده بود.
این مدیر فرهنگی در ادامه عنوان کرد: از مدیرعامل و هیئت مدیرهی سازمان تأمین اجتماعی، از هیئت مدیره انتشارات، از شورای علمی و سیاستگذاری و شورای کودک انتشارات و از تمامی پدیدآورندگان آثار در خانواده عظیم علمی و فرهنگی که ما را همراهی کردند بسیار سپاسگزارم.
مدیرعامل انتشارات علمی و فرهنگی با اشاره به نامگذاری خیابانی به نام این انتشارات اظهار کرد: ابتدا دوست داشتم این خیابان به نام همایون صنعتیزاده نامگذاری میشد، اما اکنون با توجه به برداشتن نام چهارتن از نویسندگان کودک و نوجوان از روی خیابانهای تهران خوشحالم که این امر محقق نشد، زیرا بیم این داشتم که اگر همایون صنعتی زاده بود، شاید ماندگاری اش بر تابلوی خیابان دیری نمیپایید. هرچند نام این بزرگان فرهنگ و ادب در دلهای مردم است و اگر نام آنها را بر خیابانها بگذاریم زینت شهر ما خواهند بود و ما با این حقشناسیها خود را به مردم نزدیکتر و اعتماد فروکاسته فیمابین را ترمیم میکنیم. امیدوارم آن اسامی بازگردند و امیدوارم مصوبه شورای شهر تهران مبنی بر نامگذاری پنج زن نامدار و اثرگذار روی خیابانها معطل نماند و عملی شود. از اعضای شورای شهر و سازمان زیباسازی شهرداری و شهرداری منطقه ۳ بابت همراهیشان در نامگذاری خیابان انتشارات علمی و فرهنگی سپاسگزارم.
رضایی دربارهی ثبت ملی موزه و مرکز اسناد انتشارات علمی و فرهنگی بیان کرد: دوست داشتیم با وجود تمامی دشواری ها و ناملایمات با رواداری، تاب آوری و مدارا و با تکیه بر تلاش و همدلی و بهره گیری از امکاناتی که در اختیار داریم کارهای نوآورانه و در شأن این نشر معظم و با سابقه انجام دهیم؛ از جمله پروژهی تاریخ شفاهی سازمان تأمین اجتماعی(یک سده بیمهگری) که خوشحالم امروز از این پروژه رونمایی میکنیم. باید تأکید کنم که آنچه گذشته را مهم میکند و در حوزه فرهنگ ما را از انزوا بیزار میکند تعامل و ارتباط است. با ارتباط و تعامل است که فرهنگ جان می گیرد. با این وصف كنترل فرهنگ همان قدر سادهانگارانه است كه عزم به نابودي فرهنگ. با همین رویکرد ما از دل اسناد بجامانده در یک استخر اولین موزه و مرکز اسناد نشر کشور را ایجاد کردیم. تشکیل مرکز اسناد انتشارات گامی است مهم و بلند برای تبدیلِ نوآوریها و تجربهها به علم و سنت. وقتی موزه و مرکز اسنادی شکل میگیرد برای نسل جدید و نسلهای بعدی، اسنادی متقن به نمایش گذاشته میشود که بیانگر پیشینه و هویت این نسلهاست. کسی که پیشینه و اصالت و هویت خود را بشناسد حتماً و قطعاً در راه بهتر شدنِ آن هویت قدم بر میدارد. و این اقدام در شرایط دشوار کرونایی و با همت همکارانم به انجام رسید، اما توسعه و ادامه این موزه از افتتاح آن مهمتر و سختتر است و برای تثبیت این کار با تلاشهای بسیار موزه انتشارات را در مقام اولین موزهی نشر کشور در سازمان میراث فرهنگی به عنوان موزه ملی ثبت کردیم.
او در پایان با اشاره به ثبت مجموعه اسناد انتشارات در حافظهی ملی کمیسیون ملی یونسکو گفت: امیدوارم آنچه در این مدت با کمک هم به دست آوردیم از این به بعد نیز درخور شأن این انتشارات ادامه پیدا کند و امیدوارانه شک ندارم که با توجه به تأکیدات و دغدغهی مدیرعامل جدید سازمان تأمین اجتماعی، حمایت ها از این مجموعه و بهرهگیری از این نهاد فرهنگی ملی با ظرفیت کم نظیرش بیش از گذشته در گام دوم انقلاب با وزیر و مدیران جوان و نسل سوم انقلاب در وزارت تعاون، کار و رفاه اجتماعی میسر خواهد شد.
در پایان ضمن سپاسگزاری از شما بزرگان فرهنگ و ادب امیدوارم توانسته باشم اثری بگذارم و به عنوان اولین زن مدیرعامل این نشر در این قریب به هفت دهه، نماینده خوبی برای زنان و جوانان هم نسلم باشم.
باید قدر استعدادهای کشور را بدانیم
حجتالاسلام والمسلمین سیدمحمود دعایی در جایگاه دومین سخنران عنوان کرد: مقام معظم رهبری در سفری که به کرمان داشتند و به دلیل دعوت حاج قاسم سلیمانی اقامت ایشان طولانی هم شده بود، با زندهیاد همایون صنعتیزاده دیدار و صحبت کردند. مرحوم صنعتیزاده در آن دیدار صحبتهای زیبایی مطلک کرد و از پدر خود که ناشنوا بود، یاد کرد و گفت: «آقاپدر من همیشه خدا را شکر میکرد و میگفت که کر شدم اما خر نشدم! و درست انتخاب و اداره کردم.» این حرف او بسیار به دل رهبر نشست. شهید حاجقاسم سلیمانی هم بسیار به صنعتیزاده احترام میگذاشت و خیلی چیزها از او آموخته بود.
دعایی در ادامه با تأکید بر اهمیت توجه به استعدادها به مسئولان کشور یادآوری کرد: بنیانی که صنعتیزاده به جا گذاشت، به دلیل عشق او به وطن و علاقه برای پیشرفت و تعالی فرهنگ بود. من اکنون بابت شعارهای انقلابیگری و جوانگرایی مسئولان نگرانم و میترسم که وضعیتی مشابه وضعیت اوایل انقلاب رخ دهد. من شاهد بودم که روزهای بعد از پیروزی انقلاب اسلامی مسئلهی دانشگاهها مطرح بود و شهید مرتضی مطهری در جلسات اصرار داشت که از سیدحسین نصر دعوت کنید و اجازه دهید او حضور داشته باشد، اما مقاومت کردند و این پیشنهاد را نپذیرفتند تا اینکه او از ایران رفت.
سرپرست مؤسسه اطلاعات افزود: ناشری در آمریکا اصرار داشت کتاب ادیان را با نثری زیبا ترجمه و عرضه کند. برای ترجمهی قرآن کریم سراغ نصر آمده بود و او ابتدا به دلیل مشکلاتی این پیشنهاد را قبول نکرده بود، اما به گفتهی خودش ناگهان به خود آمده که «این عمل اولبار در تاریخ به تو سپرده شده و باید به بهترین نحو ممکن آن را انجام دهی». پس بازمیگردد و به ناشر میگوید که این پروژه را میپذیرد و اکنون یکی از نفیسترین ترجمهها و تفسیرهای قرآن اثر اوست.
او در پایان با ذکر مثالی دیگر تصریح کرد: مانند سخنرانیهای استاد حسینعلی راشد که بعد از انقلاب اجازه ندادند سخنرانیهای او از صداوسیما پخش شود، سکانداران و انقلابیون امروز جامعه ما باید قدر استعدادهای کشور را بدانند و نگذارند برخی از وضعیتهای اوایل انقلاب تکرار شود و کشورمان را از ذوق، استعداد، توان و قابلیت این افراد تهی کنند.
ما باید دنیای جدید را بشناسیم
در ادامه فرهنگ رجایی مترجم کتاب «تمدن و سرمایهداری» نوشتهی فرنان برودل تشریح کرد: من اینجا میخواهم به 2 پرسش پاسخ دهم؛ پرسش اول اینکه چرا به برگردان این کتاب پرداختم با اینکه خود را مترجم حرفهای نمیدانم و اگر ضرورتی برای این کار میدانم برگردان مفهومی متنهای مهم و مربوط برای «ایران»خانم ماست. پرسش دوم اینکه چرا ترجیح دادم انتشارات علمی و فرهنگی را برای چاپ کتاب انتخاب کنم؟
او ادامه داد: جذابیت و توجه من به برودل به اوایل دههی ۱۳۷۰ برمیگردد که برای فهم بهتر تحولات عرصهی تولید و توزیع زندگی مادی برپایهی تجدد و به تبع آن غرب، او را همسخنی مهم یافتم. با علیرضا فرهمند دربارهی این اثر و دیگر کتابهای بردول گفتگو داشتم، اما همسخنی نظامیافته برای من از ۱۳۷۸ آغاز شد که درسی به نام «امر سیاسی، تجدد و خیر عام» را ایجاد و تدریس کردم که هنوز هم ادامه دارد.
وی خاطرنشان کرد: به نظر من بهترین تعبیرها را حکمت عامیانه دارد. به طور مثال در روستای ما به جای محترم میگفتند روستایی که آب و آبادانی و بانگ مسلمانی در آن بلند است. جوامع درحال توسعه مثل ایران صفوی، هخامنشی و غرب امروز برعکس جوامع جهانگیر آنهایی هستند که آب و آبادانی و بانگ مسلمانی خودشان را دارند و این ارزشهای مادی و معنوی را نمیتوان از هم جدا کرد.
این مترجم عنوان کرد: در این زمینه با آثار ۲ اندیشمند به نام کارل پولانی و فرناند برودل همسخن شدم و خوشحالم جلد اول کتاب «تمدن و سرمایهداری» معرفی شده است و ۲ جلد دیگر هم در دست انتشار است. آثار هر دو دانشور بسیار اساسی هستند، اما کتاب برودل برای فهم جامعی از وجه اقتصادی تمدن برآمده از تجدد هم مفصلتر و هم جهانشمولتر است. البته به نظر من بردول در بحث گاهی به سمت اغراق رفته و گاهی مسائل پیچیدهتری هم در آن دیده میشود، مثلاً مسئلهی تمایز بین سرمایهداری و سوداگری. در غرب معروف است که علم اقتصاد حزنانگیز است و تاریخ هم کسلکننده و تکراری است، درنتیجه وقتی کسی اقدام به ترکیب این دو علم کند ظاهراً کتابی رنجآور و خسته کننده عرضه كرده است، اما این کتاب همواره تازه و جذاب است.
رجایی دربارهی اهمیت شناخت دنیای جدید گفت: چه بخواهیم و چه نخواهیم ما با غرب و تمدن جدید سروکار داریم چه بخواهیم با آنها سازش کنیم. حتی برای دشمنی هم به شناخت لازم داریم. آنکس که دشمن را نمیشناسد خود را نمیشناسد و برای من کمال تأسف است که ما هنوز جهان جدید را نمیشناسیم.
او در پایان دربارهی انتخاب انتشارات علمی و فرهنگی توضیح داد: من از زمان دانشجویی و دههی پنجاه به انتشارات علمی و فرهنگی علاقه داشتم و آن را نه یک انتشارات بلکه نگاهبان علم و فرهنگ تلقی کردهام. وقتی در اواسط 1370 یکی از دانشجویانم که با انتشارات همکاری داشت و از من خواست نشر کتاب «فلسفه سیاسی چیست؟» را به این انتشارات واگذار کنم، با قبول درخواست او این کتاب منتشر شد. سال 98 با تصمیم پسگرفتن کتاب به انتشارات مراجعه کردم، اما مشاهدهی نیروهای جوان، علمخواه، جدی، جنجالگریز و متعهد موجب شد که علاوه بر بازبینی کتاب «فلسفه سیاسی چیست»، این مجموعه سه جلدی را نیز به انتشارات بسپارم.
«تخت جمشید» نماد علم و هنر کتابآرایی است
بهرام پروین گنابادی معاون فرهنگی انتشارات علمی و فرهنگی و دیگر سخنران نشست خاطرنشان کرد: در این چند سال در مدیریت انتشارات سعی کردیم متعادل باشیم و از انجام کارهای هیجانی دوری کنیم. قبل از مسئولیتم در اینجا هم گفته بودم که علمی و فرهنگی یک مکتب است نه یک انتشارات؛ زیرا کسانی با این انتشارات همکاری کردهاند که تحولی در حوزهی نشر ایجاد کردند. ما هم سعی کردیم میراثدار برای آنان خوبی باشیم و چاپ کتابهای علمی و دانشگاهی در شأن این انتشارات حفظ شود.
او در ادامه دربارهی تجدید چاپ کتاب «تخت جمشید» توضیح داد: کتاب «تخت جمشید» در دههی ۴۰ برآیند هنر نشر ما بود و اکنون هم در بازچاپ آن همین کار را کردیم، اما عکسهای این کتاب کاملاً عوض و از دانشگاه شیکاگو دوباره گرفته شده است. این پروژه برای ما پروژهی عظیمی بود و سعی کردیم کتاب را احیا کنیم. هانری برگسون میگوید «انسان چیزی نیست جز خاطراتش» و جامعهشناسان این جمله را بسط می دهند که ملت چیزی نیست جز خاطراتش.
این معاون فرهنگی دربارهی اهداف این پروژه عنوان کرد: ما دو هدف داشتیم؛ اینکه علم و هنر کتابآرایی این کتاب دوباره نمایان شود، هنری که هرمز وحید پایهگذار آن بود و از طرفی پاسداشت علمِ پشت تخت جمشید هم برای ما مهم بود. اگر ستونهای تخت جمشید بعد از ۲۵۰۰ سال تکان نخورده است دلایل علمی محکم دارد و دوم اینکه سعی کردیم کتابهایی چاپ کنیم که به من ایرانی امروز اعتماد به نفس بدهد که در گذشته چنین دانش و توانمندیای داشتم.
مستند کردن تجربیات مدیران سازمان تأمین اجتماعی
علی حیدری نائب رییس هیئت مدیرهی سازمان تامین اجتماعی آخرین سخنران این مراسم بود و طی سخنانی عنوان کرد: در اظهار تاریخچهی ارتباط سازمان تأمین اجتماعی و انتشارات علمی و فرهنگی باید گفت که یکی از مشکلات کشور ما رویکردی است که دولتها در چند دههی گذشته داشتهاند و آنان وظیفه مأموریتی و ذاتی خود یعنی فرهنگسازی و تولید کتاب را تعریفی صنعت-بازار کرده اند و رویکرد تجاری رویش حاکم شده است. اواخر دههی 70 دولت تصمیم گرفت که 51 درصد سهام انتشارات علمی و فرهنگی را واگذار کند که در آن مقطع مدیران انتشارات و سازمان صلاح دیدند که در مجموعهای از شرکتها که دولت به سازمان برای بحث تهاتر بدهیها واگذار میکند، این 51 درصد را دریافت کنند و در این سالها سازمان از این جهت برای انتشارات هزینه کرده است، درحالی که این هزینهها ماهیتاً در موضوع گفتمانسازی فرهنگب وظیفهی دولتهاست.
او ادامه داد: در اوایل فعالیت هیئت مدیرهی جدید هم دولت تصمیم گرفت که آن 49 درصد سهام را بفروشد که مجدد هیئت مدیرهی سازمان تصویب کرد که آن 49 درصد باقی را هم خریداری کند و سهامدار صدردصد شود.
حیدری در پایان درباره این پروژه خاطرنشان کرد: کشور ما حدود یکسده بیمهگری اجتماعی را در تاریخ خود در ساحت مدرن وارداتی دارد، اما در تاریخ باستانی ایران توزیع ریسک و بحث بیمه نمونههایی داشته است. مثلاً در شواهد به جای مانده از الواح گِلی تخت جمشید هم از نوعی بیمه و دستمزد برای کارگران تختجمشید نام بُرده شده است. به این ترتیب سازمان تأمین اجتماعی در کشور ما حدود یک سده فعالیت داشته است. همان طور که بزرگان ما در عرصهی فرهنگ، علم و هنر فوت کردهاند، مدیران سازمان تأمین اجتماعی هم که تجربه و علم استواری داشتند، متأسفانه در این چندسال دار فانی را وداع گفتند و از این باب لازم بود که دانش ضمنی، تجربیات و مهارت آنها در این زمینه مستند شود و سازمان را به یک سازمان یادگیرنده تبدیل کند.
در پایان مراسم نیز با حضور افرادی مانند مرتضی امیری اسفندقه، محمدجواد حقشناس، احمد سمیعی گیلانی، فریدون عموزاده خلیلی، علی صدر، فرهنگ رجایی، مصطفی رحماندوست، فیروز مهجور، محمدرضا کارگر، خانوادهی هرمز وحید و داریوش شایگان و... از کتابها و رویدادها رونمایی شد.
نظر شما