حسن بلخاری رئیس انجمن آثار و مفاخر فرهنگی در ابتدای این برنامه گفت: در آغاز سخن باید عرض کنم که نباید برای پژوهش روز و هفته ای را قرار داد چراکه کل سال، سال پژوهش است. همچنان که نمیتوان برای عبادت روز و هفته ای قرار داد و نمیتوان گفت یک هفته را بهعنوان هفته نماز قرار میدهیم و لاجرم در همان یک هفته نماز میگزاریم. پژوهش مثل عبادت است و اگر عبادتامری مستمر است، پژوهش همامری مستمر است.اما این مناسبتها جهت یادآوری، تذکر، تکریم و تجلیل است و در جای خود حافظ بسیاری از ارزشها است و در عین حال بیانگر عظمت و ارزشی ست که برخی از معانی و مفاهیم برای ما دارند. من هفته پژوهش را گرامیمیدارم و از استادان معزز و مکرمیکه پذیرفته اند در این مجلس در باب پژوهش و هفته پژوهش صحبت کنند بسیار سپاسگزارم.
او افزود: یکی از موارد فوقالعاده مهمیکه در عرصه پژوهش و تحقیق داریم، تلاش در جهت یافتن و احیا برخی از آثاری است که فوقالعاده در تاریخ فکری و اندیشه و تاملات بشر موثر بوده انداما متاسفانه بر اثر گردبادهای تاریخی و تاراج ناجوانمردانه زمان که در حوزه مطالعات انسانی و دیگرعلوم اتفاق افتاده است؛ گم شده اند. یکی از وجوهات بسیار مهم پژوهش این است که تلاش و جستوجو و کندوکاو کنیم و رسالهها و مکتوباتی که میدانیم وجود داشته و نویسندگان و مولفان در برخی از آثار خود از آنها سخن گفته اند لکن مفقود هستند را بیابیم تا پازل اطلاعات و اندیشهها و تاملات در حوزه علوم و دانشها تکمیل گردد؛ این یکی از وجوهات بسیار مهم و کلیدی پژوهش است. پژوهشگر گاهی به آینده نگاهی دارد و گاهی بنا به اینکه گذشته آیینه آینده است نگاهی به گذشته دارد و از این رو در پژوهش و در این قلمرو، پیدا کردن این آثار فوقالعاده مهم و بسیار ارزشمند است.
بلخاری ادامه داد: کتاب بسیار مهم ارسطو در فلسفه هنر کتاب پوئیتیکا یا به تعبیر عربها بوطیقا کتابی در دو جلد بود و خودش در جلدی کهامروز در دسترس وجود دارد این مساله را مورد اشاره قرار داده است. ولی کتاب دوم وجود ندارد و هر چه گشته ایم اثری از این کتاب به دست نیامده است و میدانیم که بحث بسیار مهم جناب ارسطو در فلسفه هنر که نخستین کتاب جدی در فلسفه هنر و به نوعی انجیل فلسفه هنر محسوب میشود بوده و قطعا در بخشی که مفقود است نکات بسیار عمیق تر و جذاب تر و جالب تری را گفته است چون از لابلای نثر موجود متوجه آن میشویم. حال توجه کنید که اگر کسی در پژوهشهای خود این اثر را پیدا کند چه انقلابی در این حوزه ایجاد میشود.
استاد دانشگاه تهران افزود: یا مثلا جناب ابن سینای کبیر اثری در حوزه موسیقی تحت عنوان «اللواحق »دارد که در آن به نکتهای اشاره کرده که من در «شفا» آن را دیدهام. من وجیزه ای تحت عنوان «سرگذشت هنر در تمدن اسلامی» دارم که در بخش موسیقی، وقتی علم موسیقی «شفا» را میدیدم، شیخ الرئیس گفته است که من در اینجا به اختصار نکته ای را میگویم. تفصیل آن را در اللواحق تحقیق کنید... این کتاب گم شده است و یکی از جنبههای پژوهش این است که بگردیم و این گونه آثار را پیدا کنیم.
او در بخش دیگری از سخنان خود گفت: موسیقی کبیر فارابی یکی از بی نظیر ترین آثار در حوزه موسیقی در تمدن اسلامیاست و بر آثار بعدی خود بسیار موثر بوده است. مثلا بر آثار ابن سینا، صفی الدین ارموی ، عبد القادر مراغی و قطب الدین شیرازی؛ خود ایشان میفرماید که این کتاب دو جلد بوده استاما جلدی که آرا مختلف را تحقیق و آسیب شناسی کرده، مفقود شده است. لذا یکی از وجوهات بنیادین پژوهش، جستوجو در آثار باقیمانده به ویژه نسخ خطی است. مخصوصا نسخی که در دانشگاه همدرد هند و در توپ قاپی و در جاهای دیگر داریم و شاید در این جستوجوها آثاری پیدا شوند.
بلخاری افزود: حال اگر نسخه یا کتابی پیدا نشد وجه دوم تحقیق و پژوهش این است که اینجا باید با تامل و توجه و تحقیق کافی از رسالههای هم عرض رساله مفقوده که موجودند سعی کنیم مفاهیم آثار مفقوده را کشف کنیم مثلا اگر احتمالا نقد و گفتوگویی میان ابن سینا، فارابی، اخوان الصفا با دیگران در حوزه موسیقی بوده، میتوانیم با تامل در این نقد و گفتوگویی که وجود داشته به متن مفقوده یا دستکم مفاهیمیاز آن دست یابیم. این کار، سختاما ممکن است و میتواند ما را به نحوی با آن آثار یا حداقل با برخی از مباحث مفقوده آن آگاه سازد.
این نکته فوقالعاده مهمی در حوزه پژوهش است و من یکی از تجربههای خود در این مورد را خدمت شما عرض میکنم. من در سخنرانی روز بزرگداشت فارابی اشاره مختصری به این تجربه پژوهشی داشتهام و مقاله آن را در حکمت نامه انجمن که ویژه نامه فارابی است منتشر کردهام. فارابی در مقدمه موسیقی کبیر موجود که ماامروز آن را داریم و مرحوم آذرتاش و مرحوم برکشلی آن را ترجمه کرده اند بحثی در باب نظریه مشهور فیثاغوریان در یونان و بعد اخوان الصفا در تمدن اسلامیدر باب موسیقی دارد. ایشان در مقدمه میگوید آنچه بسیاری از پیروان فیثاغورث و برخی طبیعیون در باب اسباب این چیزها آورده اند بیشتر آنها باطل است و سخن حق در آنها اندک است و ما در بررسی آرای ایشان این معنی را ثابت کرده ایم.
او میگوید من رای فیثاغوریان را در باب موسیقی بررسی کردهام و بعد با استدلال و با شرح و تحلیل و تجزیه ثابت کردهام رای آنها غلط است. این تحلیل را کجا کرده و این شرح و حاشیه را کجا بیان کرده است؟! این اثبات و استدلال را کجا آورده است؟! این همان بخش گمشده موسیقی کبیر است. ایشان اینجا میگوید من مخالفم و این باطل است. چرا باطل است؟ نمیدانیم! این را در بخش گمشده آورده است. حال رای فیثاغوریان و اخوان الصفا در باب موسیقی چیست؟ از دیدگاه آنها موسیقی در اصل انعکاس و بازتاب و محاکات و به تعبیر یونانی میمسیس گردش افلاک است.
این نظر فیثاغوریان و اخوان الصفا است ولی در مقدمه متن موجود موسیقی کبیر فارابی رسما میگوید مفردات موضوعات این علم یعنی موسیقی از راه صناعت حاصل شده اند و تقریبا در طبیعت یافت نمیشوند و عقیده پیروان فیثاغوریان نادرست است. کشف یافتن رای و استدلال فاربی در این باب بسیار مهم است و به نظر من میتوان در رسائل اخوان الصفا آن را یافت لکن باید در این مسیر سخت از پژوهش لذت برد.
بلخاری تاکید کرد: پژوهشگر تا لذت پژوهش را نچشد پژوهشگر خوبی نمیشود. لذت پژوهش سبب دوام و ژرفایی پژوهش میشود و به نوعی کشف و شهود عقلی است.
اودر بخش دیگری از سخنان خود گفت: رساله پنجم اخوان الصفا در باب موسیقی است و من در کتاب هندسه خیال و زیبایی به تفصیل رای فیثاغوریان در این باب شرح کردهام؛ آنها معتقدند که نظر فیثاغوریان درست است و در رساله پنجم اینطور میگویند « هنگامیکه معانی متضمن و الحان به گوش شنونده برسد فطرتها را لذت و ارواح را فرح و نفوس را سرور و مسرت فراگیرد. زیرا این حرکات و سکناتی که بین نغمات و الحان وجود دارد خود مکیال و میزانی برای زمانها و نیز محاکاتی برای حرکات اشخاص فلکی است... از لحاظ زمانی «فارابی» قبل از اخوان قرار دارند.
«اخوان» از رسائل و از آثار فارابی اطلاع داشته اند. عکسش را ما نمیدانیم و حقیقتا تردید داریم. اخوان پس از این بحث میگویند اگر شخصی بگوید، افلاک طبیعت خامسه دارند و طبیعت خامسه نمیتواند صدایی تولید کند بنابراین نظریه موسیقی افلاک باطل است باید به او گفت خصوصیاتی مانند شفافیت، نور، صاف بودن و مفاهیمیاینگونه در افلاک هست و این مبنای نظریه ماست. به این صورت ما متوجه میشویم ظاهرا فارابی در آن اثر مفقود (که آن زمان در دسترس اخوان الصفا بوده) علت مخالفت خود با این نظریه را طبیعت خامسه بودن افلاک دانسته ( و میدانیم طبیعت خامسه در فلسفه قدیم یعنی مبری بودن از کون و فساد و این یعنی فقدان صوت و صدا در آن).
پس میتوان با استناد به رای و نقد اخوان بر فارابی نتیجه گرفت فارابی در آن متن مفقود با استناد به طبیعت خامسه بر فیثاغوریان ایراد گرفتهاما چرا معتقدیم رای اخوان جوابیه به فارابی است زیرا در رساله موسیقی خود از داستان مشهور فارابی با عنوان رجل کبیر نام میبرند که این مرد بزرگ در مجلسی با آلات موسیقی حضار را خنداند، گریاند و به خواب برد و همه میدانیم این داستان مشهور فقط در باب فارابی است ابن خلکان نیز در وفیات الاعیان آن را بیان کرده است و من در مقاله خود تفصیل آن را آوردهام.
رئیس انجمن آثار و مفاخر فرهنگی در پایان گفت: میخواستم در این جلسه اولا اشاره کنم که لذت تحقیق و پژوهش چقدر زیاد است و ثانیا وجوهات پژوهشی که شامل تلاش در جهت کشف رسالههای گمشده در تاریخ علم است به خصوص از طریق مطالعه و تحقیق روی دیگر نسخ خطی و استفاده از گفتوگوهای بزرگان اهل علم برای نزدیک شدن به مطالب کتب مفقوده؛ از اهمیت قابل توجهی برخوردار است.
درنگی در اخلاق پژوهش
در ادامه احمد فرامرز قراملکی عضو هیأتعلمیدانشگاه تهران به ایراد سخن پرداخت و گفت: بین اخلاق و پژوهش یک نسبت دو سویه وجود دارد زیرا پژوهش در فرآیندی پر پیچ و خم و در دو مفهوم فردی و سازمانی اش نیاز به سلامت و سرآمدی اخلاقی دارد و اخلاق پژوهش بهعنوان شاخهای از اخلاق کاربردی این نیاز را برطرف و سلامت و سرآمدی را در پژوهش تامین میکند.
اما از طرف دیگر ما در حوزههای گوناگون زیستِ جمعی خود نیاز به پژوهش در اخلاق داریم؛ از پزشکی و مهندسی بگیرید تا آموزش و تعلیم و تربیت و زمینههای مختلف... بنابر این در کجای زیست جمعی ما میتوانید منطقه ای نشان دهید که ما نیازی به اخلاق نداشته باشیم؟ نکته این است که نیاز به اخلاق در شئون گوناگون زیست جمعی بشر و جامعه ازامور مالی گرفته تا فعالیتهای سیاسی و اجتماعی محل توجه است و این نیاز را یک گستره معرفتی پاسخ میدهد به نام پژوهشهای اخلاقی. در هفته پژوهش ما باید به این نیاز پژوهشی جامعه تاکید فراوان کنیم.
او ادامه داد: ما به اخلاق قانونگذاری نیاز داریم؛اما سوال اینجاست که در اخلاق قانونگذاری چقدر پژوهش کردهایم یا چقدر کار شده است؟ اگر مجلس ما به این نتیجه برسد که اخلاق قانون گذاری را در خود نهادینه کند و دست نیاز به سوی دانشگاهها و حوزهها دراز کنند آیا پاسخگو خواهیم بود یا خیر؟ به همین دلیل است که تاکید میکنیم بین اخلاق و پژوهش یک نسبت دو سویه است؛ حداقل ۵۰ عرصه عمده در کشور میتوان سراغ گرفت که در آنجا نیاز به پژوهشهای اخلاقی است و پژوهشگران و محققان اخلاق مسوولیت دارند که این نیاز را پاسخ دهند.
پس خدمت پژوهش به اخلاق از یک سوی عبارت از ارتباط بین اخلاق و پژوهش است و دیگر طرف عبارت است از خدمتی که اخلاق به پژوهش میکند. این دومیرا اخلاق در پژوهش مینامیم و بر منامر شده که در این محفل بسیار مهم و سرنوشت ساز جامعه و در این انجمن فاخری که خود به مفاخر ملی میپردازد و اسوههای پژوهش و علم و هنر و فرهنگ را معرفی میکند؛ از« اخلاق پژوهش» سخن بگویم .
استاد دانشگاه تهران در بخش دیگری از سخنان خود گفت: اخلاق پژوهش شاخهای از اخلاق کاربردی است و همه میدانیم که اخلاق هنجاری با هر رویکردی که داشته باشد، چه رویکرد وحدانی و چه رویکرد فلسفی؛ در واقع بیش و کم غیر معطوف به موقعیتهای عینی و در یک فضای فلسفی و انتزاعی پیش میرود و همین دلیل است که برخی به ذهنشان میآید که معنا ندارد بگوییم اخلاق پژوهش.
او افزود:اما اخلاق کاربردی حوزه معطوف به موقعیت معین در زیستِ انسانی است و این موقعیت معین در زیست انسانی، موقعیتهای بسیار متفاوت و تخصصی اند؛ به این معنا که ما در حوزه فعالیتهای پژوهشی مسائل و نیازهای خاصی داریم و حتی اگر ما در اخلاق اصولگرایانه بحث نکنیم و بحثها از پایین به بالا پیش رود ، کما اینکه نزد بسیاری از فیلسوفان اخلاق اقتضا گرا چنین است ، این موقعیتهای معین و تفاوتهای آنها اهمیت پیدا میکند.
زمانی است که شما در قانونگذاری، پی اخلاق باشید یا زمانی که در پژوهش پی اخلاق باشید؛ یک قلمرو تخصصی و خاص به نام اخلاق پژوهش به میان میآید. «اخلاق پژوهش» دو رویکرد بسیار عمده دارد: یک رویکرد فردگرایانه که اخلاق پژوهش در این رویکرد، اخلاق پژوهشگران است. اخلاق پژوهشگران نیز معطوف است به چند زمینه مهم همانند فضایل و شایستگیهای مَنِشی و شخصیتی. دوم، بایستههایی که به لحاظ اخلاقی در فرآیند پر پیچ و خم پژوهش، پژوهشگر را درگیر میکند و نیازهای اخلاقی را به میان میآورد.امروز بحث پژوهش غالبا فردی نیست؛ گروهی است و مناسبات بین گروه پژوهش، مباحث اخلاقی خاص خود را دارد.
استاد دانشگاه تهران در بخش دیگری از سخنان خود گفت:امروز مراکز پژوهشی، خود مثل اشخاص حقیقی مسوولیت اخلاقی بر دوش دارند و این مسوولیت اخلاقی باید تامین شود آن هم به دست خود کسانی که این پژوهشکده را یا این پژوهشگاه و مرکز را وجود بخشیدند یعنی تمام منابع انسانی باید به تدوین بایستههای اخلاقی سازمان خود توجه کنند . نکته بعدی این است که در سازمان اخلاقی، یکسری فرآیندها و نظامهای حرفهای داریم؛ فرآیندهای جذب ، انتصاب، پرداخت و جبران خدمت و فرآیندهای ناظر به مراحل مختلف پژوهش که همه اینها نیاز به ممیزی اخلاقی دارد .
او تاکید کرد: شما نمیتوانید انتظار داشته باشید در یک مرکز پژوهشی فرآیندها، تبعیض آمیز باشد، آنگاه از پژوهشگر بخواهید که اخلاقی عمل کند. برای اینکه این فرآیندهای تبعیض آمیز اساسا سد راه رشد اخلاقی پژوهشگران میشود و درست به همین دلیل ما در اخلاق پژوهش دو رویکرد متمایز داریم؛ اخلاق پژوهشگران و اخلاق مراکز پژوهشی. اینها رویکرد سازمانی به اخلاق پژوهش اند.
باروری اندیشه با پژوهش
سومین سخنران این نشست محمود شالویی دستیار ویژه وزیر و مدیرکل حوزه وزارتی وزارت فرهنگ و ارشاد اسلامیبود. او طی سخنانی گفت: آدمیدر هیچ برهه ای از حیات خویش از پژوهش و تحقیق و اندیشه ورزی به دور نبوده است؛ هرگز نمیتوان زمانی را تصور کرد که انسان در مقام اندیشه و فکر و تأملی بر نیامده باشد، مگر میشود انسانی را به شمار آورد و او را در ردیف آدمیان برشمرد مگر اینکه از نعمت و هیبت دانش و اندیشه برخوردار باشد و این اندیشه و فکر و باروری آن حاصل نمیشود مگر اینکه آدمیسرگرم تحقیق و تامل باشد و بهامر پژوهش همت بگمارد.
به قول شاعر:
ای برادر تو همان اندیشه ای
مابقی خود استخوان و ریشه ای
گر گل است اندیشه تو گلشنی
ور بود خاری تو هیمه گلخنی
اوافزود: هیچکس از نعمت پژوهش بیبهره نیست؛ هیچ کس نمیتواند خود را از دایره و حلقه پژوهش به دور بداند اگر چه که شاید عدهای بهعنوان پژوهشگر شناخته شوند یا خود را به این نام متصف کنند و در این باره زحمات بسیاری را متحمل شوند،اما در پژوهش برای همه است، چه کسانی که در این میدان ورود پیدا میکنند و جنبه رسمیدارند و چه کسانی که حتی به این نام مشهور نمیشوند و چنین اوصافی بر آنها مترتب نمیگردد.
شالویی ادامه داد: هرکسی در دامنهای از فکر و اندیشه فرو میرود در حقیقت ماحصل آن پژوهش و تحقیق است که از این کوزه میتراود و سر بر میآورد. هر کسی، به هر چیزی که نظری بیفکند و درباره آن قدری بیندیشد در حقیقت وارد عرصه پژوهش شده است، چون میخواهد به حقیقتی نائل شود. اساسا ذات انسانی و روحیه آدمیبر مبنای حقیقت یابی است ؛ چون میخواهد پردههای ابهام را یکی پس از دیگری کنار بگذارد و به کنه مطلب و موضوع پی ببرد و این حاصل نمیشود مگر اینکه انسان سرگرم تحقیق و پژوهش باشد.
مدیرکل حوزه وزارتی وزارت فرهنگ و ارشاد اسلامیدر بخش دیگری از سخنان خود گفت: پژوهش صرفا از طریق منابع رسمیانجام نمیشود؛ نمیتوانامر پژوهش را محدود و منحصر کرد؛ بلکه پژوهش در همه ابعاد و جوانب آن میسر و ممکن میشود از آن لحظه که انسان به چیزی خیره میشود یا به سیمایی مینگرد یا شی و چیزی را مد نظر خویش قرار میدهد یا در فکر فرو میرود؛ قطعا در همان لحظه هم، مقام پرداختن به این است که از وهم ذهنی و گمانی خویش برخیزد و به یک حقیقتی ورود پیدا کند که آن حقیقت برای اوامری قطعی قلمداد خواهد شد.
این است که خاصیت انسانی در همینجا شکل میگیرد و حتی شما میبینید که نظامیگنجوی خود را از اهل تحقیق به شمار میآورد و از خدا میخواهد که به او جنبه تحقیقی ببخشد و همه کسانی که اهل حوزه شعر و فکر و فرهنگ اند نیز خود در دامن تحقیق رشد و نمو پیدا کرده اند.
شالویی اضافه کرد: معتقد نیستم که پژوهش را به یک روز یا یک هفته محدود کنیم، چون «پژوهش» همزاد آدمیاست و لحظه لحظه او با فکر و تحقیق همراه است و از دل آن، انسان میتواند هر لحظه حیاتی نو را برای خود رقم بزند.
مدیرکل حوزه وزارتی وزارت فرهنگ و ارشاد اسلامیگفت: آنان که پژوهشگراند چراغهای روشنی را برای روندگان در مسیر راهشان برمیافروزانند و این چراغهای روشن است که زندگی را از ظلمت به روشنایی هدایت میکند.
اوتأکید کرد: گاهی پژوهشها محدود به خواصی میشود که از آن بهرههای متناسب با نیاز و اندیشه خویش میبرند، ولی پژوهشهایی که برای عموم مردم فایده داشته باشند و موجب شوند که همه از آن بهره گیرند، آن وقت جامعه انسانی رو به شکوفایی و تعالی میبرد. چون همه از عوائد آن تحقیق بهره مند میشوند. از اینرو عالمان و پژوهشگران برای این آمده اند که زندگی مردم را تا جایی که میتوانند به رشد و تعالی برسانند و حیات را برای آنان با نشاط ، شادابی ، عقل و منطق سازگار نمایند.
«پژوهش» در گویشها و زبانهای ایرانی
درادامه محمودی بختیاری عضو هیاتعلمیدانشگاه تهران سخنرانی کرد. او در ابتدای سخنان خود گفت: بنده در نشستامروز درباره ویژگیهای اصلی پژوهش در حوزه گویشها و زبانهای ایرانی سخن خواهم گفت. توضیح اینکه: به جز زبان فارسی که زبان رسمیکشور است ، زبانها و گویشهای بسیار متنوع و متعددی وجود دارند که ممکن است بسیاری از افراد آنها را نشناسند یا از آنها خبر نداشته باشند یا خیال کنند که اینها گونههایی از زبان فارسی اند. این یک اشتباه رایج بین بسیاری از غیر زبانشناسان حرفهای است وامیدوارم مخاطبان فهیم این برنامه این اشتباه را مرتکب نشوند.
او افزود: نکته ای که درباره زبانهای ایرانی اهمیت دارد این است که ما در ایران دو تیپ زبان داریم؛ یکی زبانهای مردم ایران و یکی از زبانهای ایرانی. زبانهای مردم ایران زبانهایی اند که ریشه ایرانی دارند یا ندارد؛اما زبانهای ایرانی آنهایی اند که ریشه اصلی ایرانی دارند که به فارسی باستان و بعد از آن به فارسی میانه یا پارتی بر میگردند.
بهعنوان مثال، زبان ترکی که در نواحی مختلفی از کشور ما تکلم میشود و پراکندگی جمعیتی قابل توجهی هم دارد، یک زبان ایرانی نیست ، هرچند که به وسیله ی هموطنان عزیزمان در آذربایجان ، اردبیل و در قسمتهای مختلفی از کشور تکلم میشود.
او ادامه داد: در کنار این ما میتوانیم از زبانهای ایرانی صحبت کنیم ؛ زبانهای ایرانی زبانهایی اند که ریشه آنها یا به فارسی میانه بر میگردد یا به پارتی، یعنی چیزی که از آن تحت عنوان پهلوی - اشکانی یا پارتی یا پهلوی -ساسانی و فارسی میانه یاد میکنیم . زبانهایی که اصالتا ریشه آنها به پهلوی - اشکانی یا پارتی برمیگردند، زبانهایی اند که به آنها زبانهای ایرانی شمال غربی گفته میشود و زبانهایی که ریشه آنها در پهلوی - ساسانی یا فارسی میانه اند، زبانهای میانه جنوب غربی نامیده میشوند.
استاد دانشگاه تهران تاکید کرد: اصولا زبانهای ایرانی که در نقشه یامروزی ایران تکلم میشوند همگی از نظر زبانشناسی، زبانهای ایرانیِ غربی اند. زبانهای ایرانیِ شرقی در مرزهای ایران تکلم نمیشوند و به طور مشخص در کشورهایی مثل افغانستان، تاجیکستان، ازبکستان و بخشهایی از چین تکلم میشوند. معروفترین زبان ایرانیِ غربی، «فارسی» است و معروفترین زبان ایرانی ِشرقی نیز «پشتو» است.
بختیاری در پایان تاکید کرد: یک پژوهشگر حرفه ای این عرصه باید با این گونه مطالعات و آثار مربوط به آن آشنا شود، علاوهبر این باید کمیفارسی میانی و پارتی هم بداند که متوجه شود واژههایی که در این گویش است به کدام یک از این زبانها تعلق دارد و براساس آنها به کدام یک از دستگاههای زبانهای ایرانی میتوان آن را نسبت داد. همچنین زمانی که به مطالعه زبانهای ایرانی میپردازیم، چیزی که خیلی اهمیت دارد؛ میزان تاثیر زبانهای مجاور بر این زبانها است و اصلا عجیب نیست اگر زبان کردی که در آذربایجان میشنویم، مقداری ویژگیهای ترکی داشته باشد؛ زیرا هم زبانی و همگرایی این افراد با هم اجتنابناپذیر است؛ یا مثلا میزان تحولاتی که زبان مازندرانی و گیلکی به خاطر نزدیکی به مراکزی غیر از آنها پیدا کرده ،امری اجتنابناپذیر است.
ضرورت تسلط پژوهشگران به زبان فارسی و عربی
پنجمین سخنران این نشست علی بهرامیان عضو شورای عالی دائره المعارف بزرگ اسلامیبود. او طی سخنانی گفت: به مناسبت روز پژوهش نکاتی را در باب اهمیت پژوهش در تاریخ ایران با شما درمیان خواهم گذاشت. البته همگان اذعان دارند که پژوهش در تاریخ ایرانامر بسیار لازمیاستاما در باب لزوم آن سخنی نمیگویند و بسیاری از مراکز علمیو دانشگاههای ما سالیان سال است که مشغول چنین کاری اند و آثار آنها به صورت مقاله و کتابهای متعدد و مجالس سخنرانی و اخیرا در شرایط جدید به صورت اینترنتی و آنلاین منتشر میشود. البته فضای مجازی هم محلی برای عرضه انواع و اقسام نظرات و آراء در باب تاریخ و فرهنگ ایران شده است.
او تاکید کرد: سخن گفتن از تاریخ ایران ممکن است آسان باشد ولی تحقیق در این خصوص آسان نیست و بهتر این است که کسانی که میخواهند راجع به تاریخ ایران مطالعه و پژوهش کنند سراغ منابع اصیل و اصلی بروند و از فضاهای احساسی دور بمانند. البته کنترل اینامر نیز آسان و ممکن نیست. روز «پژوهش» بهانه ای ست برای اشاره به بعضی نکاتی که ممکن است برای کار پژوهشی در تاریخ و فرهنگ ایران مناسب تشخیص داده شود که البته اینامر، خود نیز میتواند موضوع پژوهشی قابل توجه باشد. یعنی اینکه یک نفر برای شناخت بیشتر و عمیقتر تاریخ و فرهنگ ایران میبایست به چه تجهیزات و دانشهایی مسلح باشد تا «پژوهش» او جنبه علمیپیدا کند.
بهرامیان در ادامه سخنان خود گفت: درباره تاریخ ایران انصاف این است که تحقیق و پژوهش کار بسیار دشواری است. همه ما کمابیش میدانیم که ایران کشوری بسیار کهنسال با فرهنگ و تاریخ و تمدنی بسیار کهن است. هر چه در تاریخ ایران به عقب تر برویم کار پژوهشی در آن به تخصصهای بیشتری احتیاج دارد. البته در تاریخ معاصر هم وضع کمابیش به همین نحو است. یعنی اگر برای کار در تاریخ ایران باستان احتیاج به زبانهای باستانی است؛ در مورد تاریخ معاصر هم کماکان وضع به همین صورت است و باید زبانهای متعدد را دانست و به اسناد متعدد در کشورهای اطراف و کشورهای دور تر رجوع کرد. تحقیق در تاریخ ایران وظیفه ای ژورنالیستی نیست و نمیتوان از این طریق به کنه قضایا پی برد.
او تاکید کرد: به نظر من آنچه در تاریخ پژوهشی ایران بسیار مهم است، این است که پژوهشگر دو زبان فارسی و عربی را خوبی بداند. ما گمان میکنیم چون به زبان فارسی سخن میگوییم لزومیندارد که زبان فارسی را بیشتر از این بدانیم و بخوانیم ولی سبک شناسی زبان فارسی در ادوار مختلف تاریخ و شناختن متون تاریخی و زبان متون تاریخی در هر دوره ای از لوازم کار است.
نکته دیگر تسلط بر زبان عربی است که از نیمههای دوم قرن هجری در کتابت رواج یافت و براساس فهرست ابن ندیم و دیگر نشانهها به اندازه کافی میدانیم که آنچه مربوط به تاریخ و فرهنگ ما است در کتابهای عمده ای نوشته شده است. برای شناخت اینها و اطلاع از اینها باید زبان عربی را به خوبی دانست. نهفقط در آن دوره بلکه در ادوار بعدی و حتی بعد از مغول و در روزگار قاجار هم اطلاع از این موارد برای کسی که در حوزه تاریخ پژوهش میکند لازم است.
عضو شورای عالی دائره المعارف بزرگ اسلامیتصریح کرد: بسیاری از متون تاریخی به فارسی ترجمه نشده اند و برخی هم ترجمه شده اند؛ ولی برای یک محقق رجوع به ترجمه کافی نیست و باید به متن اصلی مراجعه کند. لذا یک پژوهشگر تاریخ ایران باید بر زبان عربی تسلط کافی داشته باشد.
پیشنهاداتی برای پژوهش در علوم معقول
روح الله فروغی استاد حوزه و دانشگاه دیگر سخنران آئین بزرگداشت روز پژوهش بود. او گفت: اگرامروز علوم عقلی ما سرپا هستند و در مدارس و موسسات و مراکز مختلف علمیمورد توجه قرار گرفته اند، بخش قابل توجهی از آن میراث پیشینیان ما است که برای پیشبرد این علم، تحقیقات فراوانی انجام دادند و بدون چشم داشت این تحقیقات را در اختیار ما گذاشتند. البته وظیفه ما نیز ادامه این راه است تا بتوانیم مسائل، مطالب و راهحلهای جدید را در این زمینه عرضه کنیم.
او افزود: من چند نکته اصلی درباره بایستههای پژوهش در حوزه فلسفه را بیان میکنم و طبعا میتوانیم این مسائل را به علوم دیگر عقلی نیز تسری دهیم. نکته اول این است که ما برای کار پژوهشی در علوم عقلی باید اطلاع و آگاهی از تاریخچه یک بحث در نزد فلاسفه گذشته داشته باشیم. علم یکامر قائم به فرد نیست. زحمتهایی کشیده شده تا یک علم به یک جایی رسیده و این که گمان کنیم ما اولین کسی هستیم که وارد به علمیشدیم یک گمان نادرست است. دوم این که نباید اسیر تقلید از فیلسوفان دیگر شویم. آگاهی و آشنایی مهم استاما تقلید در مساله فلسفی کار درستی نیست.
او با بیان نکته سوم در پژوهشهای فلسفی گفت: مورد سوم این است که گاهی اوقات اقوالی را میشنویم که بهشدت مورد نقد و هجوم قرار گرفته اند. توصیه من این است که اگر گاهی اوقات به این حرفها هم سری بزنیم، نکات خوبی در آنها پیدا خواهیم کرد. چه بسا بسیاری از این آرا که مورد انتقاد قرار گرفته اند، بعدها بهعنوان آرائی درست و دیدگاههایی صحیح مورد استدلال قرار گرفته و پذیرفته شوند.
استاد حوزه و دانشگاه در ادامه افزود: نکته چهارم در پژوهشها اکتفا به منقولات دیگران است. ما خیلی اوقات برای این که از ابن سینا مطلبی را نقل کنیم به سراغ اسفار میرویم و از آنجا نقل میکنیم و این واقعا مشکلی است. ما برای نقل اقوال، بهعنوان یک پژوهشگر در علوم عقلی باید به سراغ مصادر و منابع اصلی برویم. این که به نقل دیگران اکتفا کنیم که در برخی از موارد این نقلها دقیق هم نیست، درجه و کیفیت کار را درامر پژوهش پایین میآورد.
او در پایان گفت: به نظر من بسیار نیکو است که اگر کار تحقیقاتی و پژوهشی میکنیم، یک مساله را انتخاب کنیم و حول آن پژوهش انجام دهیم. درست است که در نهایت باید به نظام منسجم و جامعی دست پیدا کنیماما خود مساله محوری و دانستن نظرها و آراء فیلسوفان مختلف درباره یک مساله باعث میشود که پس از حلاجی و کار در آن مساله به یک نظری که تا حدی نظر شخصی و اجتهادی ماست دست پیدا کنیم. این باعث میشود که یک نوع تشتتی(پراکندگی) که معمولا محققین و پژوهشگران به آن مبتلا هستند را اصلاح کنیم و ذهن و فکر خود را بر موضوعی متمرکز کنیم و زودتر و بهتر به نتیجه دست پیدا کنیم.
جایگاه و اهمیت مفاخر پژوهی
سخنران پایانی این برنامه نیز، محمدامین ناصح عضو هیأتعلمیدانشگاه بیرجند بود. او گفت: در باب موضوع مفاخرپژوهی باید با عنایت به اهمیت موضوع به مغفول ماندن این مهم در جامعه اشاره کرد و نهاد دیگری به جز انجمن آثار و مفاخر فرهنگی، عملا برای انجام این مهم و تکریم مفاخر در صحنه نیست. بهعنوان مثال در یک دانشگاه، ستارگان علمیبسیاری وجود داشته و دارند ولی آن دانشگاهامکان برگزاری بزرگداشتی برای تجلیل از مقام علمیآنها را ندارد.
خوشبختانه در سالهای اخیر انجمن آثار و مفاخر فرهنگی به نحو مطلوبی توانسته است به این مهم پرداخته و چهرههای دانشگاهی و بعضا غیر دانشگاهی معتبری را انتخاب و به جامعه معرفی نماید.
او افزود: موضوع تکریم مفاخر به نحوی با موضوع قدرشناسی که جزء صفات پسندیده ایرانیان است، وابسته است. یک نفر که در زمره مفاخر کشور قرار میگیرد علی القاعده خدمات شایانی را داشته که میبایست برای اطلاع عموم و تقدیر از تلاش اجتماعی و فرهنگی او به جامعه معرفی گردد و از کوششهای او تقدیر گردد . این قبیل قدرشناسیها با موضوع دیگری چون خودشناسی که توسط دکتر محمد اقبال لاهوری در اشعارش مورد توجه بوده همسو است.
ناصح در بخش دیگری از سخنان خود گفت یکی از مسائل مغفول در علوم انسانی عدم توجه به دانشوران داخلی (ایرانی-اسلامی) در سنت آن رشتۀ دانشگاهی است. بهعنوان مثال در زبان شناسی که رشتۀ تحصیلی اینجانب است عدۀ اندکی از دانشجویان با شخصیتهایی چون سیبویه، فارابی، خواجه نصیرالدین طوسی، ابن سینا آشنا هستند و دستاوردهای زبان شناختی آنها را میدانند. بهعنوان مثال ابن سینا در رساله ای با عنوان «مخارج الحروف» به تمایز دقیقی از صامتها و مصوتها دست زده که حقیقتا قابل توجه و بهره برداری است.
اواضافه کرد: موضوع تقدیر از مفاخر گذشته از معرفی یکی از شخصیتهای معتبر در یک رشته تخصصی برای اهل آن رشته و تخصص در بعدی فراتر یک نوع الگوسازی برای یک ملت است و انتظار میرود جوانان در مسیر پرورش استعدادهای خود به آن ویژگیهای برجسته که موجب تمایز شخصیت از دیگران شده است توجه نمایند و به آن سو متمایل شوند.
در اهمیت موضوع مفاخرپژوهی همین بس که میتوان آن را تا حد کرسیهای مفاخرپژوهی دانشگاهی تعمیم داد و در آن به بررسی شاخصهای یک فرد منتخب برای سازمانی چون انجمن آثار و مفاخر فرهنگی و تفکیک عناوین همسویی چون نخبگان، مفاخر، برگزیدگان، مشاهیر و بزرگان را در دستور کار علمیبا نگاه بینالمللی قرار داد تا با تبیین این معیارها زمینه انتخاب بهینه با پشتوانههای کافی فراهم شود.
استاد دانشگاه بیرجند تصریح کرد: اینک جا دارد از شعب استانی انجمن آثار و مفاخر فرهنگی در ادارات کل فرهنگ و ارشاد اسلامیاستانها نیز یاد شود که میبایست با تحرک بیشتر و تعامل وسیعتری با انجمن مرکزی در انتخاب افراد شایسته مبتنیبر استانداردهای ابلاغی از سوی انجمن مرکزی اهتمام و تحرک بیشتری از خود نشان داده تا انشاءالله شاهد کارهای بزرگی در استانها باشیم.
او در پایان گفت: با نگاهی به سوابق عملکرد انجمن آثار و مفاخر فرهنگی گاه شاهد احداث یادمانهایی ارزنده با معماری شایسته بر آرامگاه مفاخر علمیو فرهنگی کشور توسط این نهاد مبارک بوده ایم کهامروز به جلوههای دیدنی شهرهای مختلف تبدیل شده و جا دارد این نوع تکریم از برجستگان و مفاخر نیز قوت بیشتری گیرد.
نظر شما