در این مراسم حسن بلخاری رئیس انجمن آثار و مفاخر فرهنگی، محمد جواد حجتی کرمانی اندیشمند و پژوهشگر علوم اسلامی، سید محمد ثقفی استاد تاریخ و تمدن اسلامی، محمد تقی انصاریان مدیر انتشارات انصاریان، علی اکبر مهدیپور نویسنده و محقق علوم اسلامی و علی ناصری فرماندار بیرجند سخنرانی کردند.
حسن بلخاری رئیس انجمن آثار و مفاخر فرهنگی در ابتدای این برنامه گفت: در آغاز دویست و دهمین برنامه تجلیل و تکریم بزرگان و مفاخر ایران زمین، به روح بلند مرحوم مغفور دین پژوه و اندیشمند بزرگ معاصر، استاد سید غلامرضا سعیدی عرض سلام و درود الهی دارم و از خداوند متعال خواستارم که روح آن بزرگوار را با ارواح اولیاء و ابرار، محشور، قرین و مانوس بگرداند. در طلیعه این برنامه بزرگداشت، یکی دو نکته کوتاه و مختصر را عرض میکنم و در حقیقت رشته سخن را به کسانی میسپارم که با حضرت استاد سعیدی محشور بوده اند.
او ادامه داد: از صد و پنجاه سال گذشته به این طرف و به ویژه از حول و حوش اواسط قرن نوزدهم میلادی، براثر ظهور مدرنیته در جهان و امکان گسترده ارتباطات فرهنگی میان ملل و تمدنها و فرهنگها، جهان اسلام به ویژه بر بنیاد نهضت ترجمه ای که شکل میگیرد و کاملا دو سویه است؛ عالمان شرقی، آثار غربی را ترجمه میکنند و با جدیدترین اندیشههای غرب آشنا میشوند؛ به ویژه در حوزههای تمدنی مهم گستره جهان اسلام مثل مصر و ایران و شبه قاره، هم متقابل در غرب یک سری ترجمهها از فرهنگ اسلامی و هندی و… صورت میگیرد.
بلخاری افزود: در جریان این گفتوگوی پنهان ایجاد شده میان اندیشمندان شرق و غرب، جهان اسلام به یک موقعیت تازه ای پا میگذارد که علاوه بر جریان دینی و نو اندیشی دینی و به عبارتی ادراک موقعیت زمان و ادراک شرایط و مقتضیات زمان توسط عالمان دینی و مجتهدان دینی و بعد به تبع آن حرکتها و نهضتهایی که در جهان اسلام ایجاد میشود، علاوه بر جریان نهضت دینی که عالمان و مجتهدان دینی به دنبال ظهور و رشد و ارتقای آن هستند، یک قشر دیگری هم در جهان اسلام بوجود میآیند. این قشر دوم که رسما ملبس به لباس عالمان دینی و مجتهدان دینی نیستند، همان دغدغه را دارند، به ویژه با توجه به اقتضائات مدرن و مدرنیته و با اشراف و آگاهی و وقوف به زبانهای جدیدی که بستر ظهور علم اند؛ مثل زبان انگلیسی و فرانسه و عربی، قشری در کنار آن مجتهدان و عالمان دینی ظاهر میشوند که اینهامسلط و مُدرک به اقتضائات روز و مسلح به امکانات و ابزار اقتضائات روز اند. مثلا «سید جمال الدین اسدآبادی» و مرحوم علامه «اقبال لاهوری» را در نظر بگیرید؛ نهضتهای نو اندیشانه ای را که در مصر به راه میافتد، در نظر بگیرید. جریاناتی که در ایران به وجود میآید را در نظر بگیرید و من جمله اینهااستاد «سید غلامرضا سعیدی» که دقیقا در راستای جریان دوم قرار میگیرند و در متن آن قابلیت تحلیل و تبیین دارند.
استاد دانشگاه تهران تصریح کرد: من نقش این جریان را در ظهور حرکتهای آگاهی بخشی که در متن جهان اسلام و تمدنهای شرقی رخ داد، کمتر از آن جریان دینی نمیدانم. این جریان در نوع خود، هم به تعمیق جریانهای دینی و هم به ایجاد نسبت و نوعی همنوایی میان جهان سنتِ نابی که جریان دینی مطرح میکرد با اقتضائات زمانی که مدرنیته داشت، بسیار کمک کرد. یعنی به نحوی تلاش در جهت بخشیدن زبانی نو و جدید به سنت از طریق تسلط بر ابزار زبان و زمان بود، مثل زبانهای مختلفی که آرام آرام به زبان رسمی علم در جهان تبدیل میشوند.
این امر، جریانی را سبب شد که به جریان اول کمک کرد، همچنان که جریان اول هم به جریان دوم کمک کرد و دیالوگی پنهان بین این دو صورت گرفت. به عنوان مثال یکی از بازوان مرجعیت قم و نجف برای ارتباط با جهان اسلام و غیر اسلام، استاد «غلامرضا سعیدی» بود؛ به دلیل تسلطی که به زبانهای عربی، فرانسه و انگلیسی پیدا کرده بود. یا تلاشی که در رابطه با نشریه مکتب اسلام داشتند که یکی از نشریاتی بود که هفت یا هشت سال قبل از انقلاب به زبان انگلیسی منتشر میشد.
به گفته او، این فوق العاده مهم است که «زمان شناسی» از طریق تسلط بر زبان خارجی برای کسی حاصل شود. چون رابطه جوهری ای میان «زبان» و «زمان» وجود دارد. بدون تردید مرحوم «سعیدی» یکی از افراد این جامعه فکری و فرهنگی بسیار برجسته و مبارز و متفکر و به تعبیر امام جعفر صادق(ع) «العالم بزمانه لا تهجم علیه اللّوابس» بودند. جریانی که ۱۵۰ سال پیش متوجه شد که جایگاه اسلام و اندیشههای ناب شرقی و فرهنگ شرقی در جهان کجاست؟! جهانی که در ورود به مدرنیته برای حضور تمدن غربی به عنوان سردمدار فکری و فرهنگی جهان، فرش قرمز پهن میکند. و این امر قطعا اسلام را به حاشیه میبرد. این قشر، اما ادراک میکند که جایگاه اسلام و جمعیتهای مسلمان، جامعه اسلامیو فرهنگ اسلامیکجا است. پس به دلیل زمان شناسی و زبان شناسی، سعی میکند گفت وگویی را با این جهان جدید آغاز کند و به عبارتی در این قلمرو، تصویری از جهان فرهنگی اسلام و شرق را به جهان ارائه بدهد و این فوق العاده مهم است.
او ادامه داد: با آنچه که بیان کردم، مرحوم «سعیدی» و این قشر خاص و ویژه، ابتدا به شناخت دقیق مبانی سرمایه خود میپردازند؛ چون وقتی میخواهند با آن سوی عالم گفت و گو کنند، باید مشرف و مسلط بر مسائل فرهنگی خود باشند. لذا معمولا این گروه، اسلام شناس، دین شناس و در این قلمرو، جوهر شناس اند. از این رو در ورود به جهان مدرن، به سمت ترجمه آثار بنیادی از این سو میروند و یا ترجمه آثاری که از آن سو به نحوی بیانگر نوعی اصلاح حرکت آن سو است که در نگاه به شرق داشتند. مثلا برای من جالب است که مرحوم سعیدی «کتاب عذر تقصیر به پیشگاه محمد(ص) و قرآن» اثر «جان دیون پورت» را به فارسی ترجمه میکند؛ اثری که در آن، جهان غرب رسما میگوید که در باب پیامبراکرم(ص) و قرآن چقدر کوتاهی کرده است. البته بعدها «ادوارد سعید» هم در کتاب «شرق شناسی» خود از این ماجرا پرده بر میدارد. ترجمه این کتاب، به نحوی بیانگر آن است که نگاهی فوق العاده فراتر از مرزهای داخل جهان اسلام از سوی این قشر خاص، تعقیب میشود.
رئیس انجمن آثار و مفاخر فرهنگی درپایان گفت: من عقیده دارم باید مرحوم غلامرضا سعیدی را در این حوزه تحلیلی مورد توجه قرار داد؛ ترجمههایی که دارند و سپس آثاری که تألیف کردهاند و تلاشهایی که بعد از آگاهی از اندیشههای مرحوم اقبال لاهوی در جهت پیروی از مسیر ایشان داشته اند، همه اینها در جای خود محفوظ و محترم و بسیار عالی است. اما از لحاظ جایگاه عصری و زمانی و از همه مهمتر، اشراف و مشرفیتی است که بر زمان دارند بربنیاد «العالم بزمانه لا تهجم علیه اللّوابس» این هم نکتهای مهم است و باید در جایی به صورت جدی و دقیق مورد تحلیل قرار بگیرد. امیدوارم این بزرگداشت موجب شناساندن بیشتر شخصیت و آثار مرحوم استاد غلامرضا سعیدی به جامعه علمیکشور شود.
علاقه «سعیدی» به شبه قاره هند
درادامه این برنامه محمد جواد حجتی کرمانی اندیشمند و پژوهشگر علوم اسلامیبه ایراد سخن پرداخت و گفت: ضمن تشکر از انجمن آثار و مفاخر فرهنگی که واقعاً بسیاری از خلأهای مفاخر و آثار مفاخر ما را پر کرده است؛ به خصوص در زمان ریاست آقای دکتر مهدی محقق و چه در ایامیکه آقای دکتر حسن بلخاری متصدی اینمجموعه هستند، واقعاً خدمتهای چشمگیری کرده اند و من به نوبه خود، از این خدمات جاودانه تشکر میکنم.
او ادامه داد: درابتدا باید عرض کنم که بیست و هفتم دی ماه سالروز شهادت شهید نواب صفوی و یاران او بود که متأسفانه روزنامهها و رسانهها در این مورد سکوت فراموشکارانهای داشتند، و این سید شهید، در واقع فراموش شده است. من به روح این شهید درود میفرستم و در مقدمه صحبت خودم درباره مرحوم سید غلامرضا سعیدی، یادی میکنم از دانشمند محترم و فقید دکتر سید جعفر شهیدی که داماد مرحوم آقای سعیدی بودند. به یک تعبیر مرحوم سید غلامرضا سعیدی ابوالشهید هم بودند، برای اینکه پسر دکتر شهیدی از شهدای انقلاب است و مرحوم آقای سعیدی پدر مادر شهید میشود. دکترسید جعفر شهیدی (رضوان الله علیه) از مفاخر کشور بودند و آثار زیادی هم دارند. اما مرحوم سعیدی، پدرزن ایشان که خود از مفاخر کشور و از مؤلفین حقیقی بود، خیلی شناخته شده نیست. در حالی که بیش از پنجاه اثر از ایشان باقی مانده و همه آنها هم آثاری به روز اند. ایشان شاگرد مرحوم علامه اقبال لاهوری بود و کسی بود که اقبال را در ایران معرفی کرد. چند اثر مهم از مرحوم سعیدی به یادگار مانده است که من در همان اوایلی که با آثار روز آشنا بودم و کتابهای جدید را میخواندم، آنهارا مطالعه کردم. یکی اقبال لاهوری بود که ایشان، او را به ایرانیها معرفی کرد و یکی هم مرحوم محمد علی جناح پیشوای پاکستان بود که در مورد ایشان هم کتابی نوشته است و البته در مورد اعلام خطر جهود به جهان اسلام! یکی از کسانی که پیشقدم در معرفی خطر جهود به ایران و اسلام بود، مرحوم سید غلامرضا سعیدی است که در این زمینه کتابهایی هم از او چاپ شده است.
حجتی کرمانی تصریح کرد: آثار مرحوم سعیدی خیلی زیاد است. مرحوم سید خسروشاهی بنا داشت این آثار را تجدید چاپ کند و یکی دو جلد آن هم چاپ شد، ولی به دلایلی متوقف ماند، ولی این آثار از آثار مهم و خواندنی است که اگر انجمن آثار و مفاخر فرهنگی بودجهای قرار بدهد و کاری بکند که این آثار چاپ شود، به نظر من خدمت بزرگی خواهد بود. چون آثار ایشان کهنه شدنی نیست و به روز است.
او ادامه داد: اما آنچه که برای شما تازگی دارد به نظر من دو مطلب است: یکی مکتوبی است که مرحوم سعیدی (رضوان الله علیه) برای ریاست جمهوری وقت، حضرت آیت الله خامنهای نوشتند که من در آن دوران، مشاور فرهنگی ایشان بودم. این نامه اثری ماندنی از آقای «سعیدی» است. حضرت آیت الله خامنهای هم در پاسخ به نامه بنده درباره این مرقومه، به دستخط خودشان مطلبی را مرقوم نموده اند.یادم هست، وقتی که وقتی آقای سعیدی به دفتر ما آمدند، یک شالی دور سر خود بسته بودند. معمولاً ایشان کت و شلواری بودند، ولی اواخر عمر،گاهی هم در منزل لباس بلند میپوشید و عبا داشتند. وقتی که به دفتر ما آمدند، البته عبا و لباس بلند داشتند و یک شالی هم دور سر ایشان بود، یعنی به هیئت علمایی تشریف آورند. خدمت ایشان نشستیم و صحبت کردیم.. این به اصطلاح، خاطره اختصاصی ست که مربوط به من، آقای سعیدی و آیت الله خامنهای میشود.
حجتی کرمانی درادامه گفت: اما نکته بعدی باز مربوط به من و دکتر جعفر شهیدی، داماد مرحوم سعیدی میشود. من خیلی به آقای شهیدی ارادت داشتم، آقای سید جعفر شهیدی مرد بسیار متدین و فاضل و از بزرگان فرهنگی کشور بودند. همچنین تواضع بینظیری داشتند؛ یکی از خصوصیات ایشان این بود که جلسه را وقت نماز اول وقت ترک میکرد. دو نفر از دوستان ما بودند که خیلی تقید به نماز اول وقت داشتند؛ یکی مرحوم دکتر سید جعفر شهیدی و یکی هم مرحوم شهید بهشتی ( رضوان الله علیه) که ایشان هم تقید داشت، وقتی اذان میگفتند هر چند که مشغول صحبت یا جلسه ای بود، آن مجلس را برای نماز اول وقت ترک میکرد. به هر حال آقای شهیدی با این سابقهای که با هم داشتیم به من زنگ زد و گفت که مجلس ختم آقای مرحوم سعیدی در مسجد جامع نارمک هست و ما از شما میخواهیم که بیایید و منبر بروید. با این که اهل سخنرانی در مجلس ترحیم نبودم، چون آقای شهیدی فرمودند و مراسم استاد سعیدی هم بود،پذیرفتم. مرحوم شهیدی با تاکسی دم در خانه ما آمدند و با هم به مسجد جامع نارمک برای مجلس ختم آقای سعیدی رفتیم. متاسفانه حدود سی – چهل نفر بودند. خیلی غریبانه مجلس ختم بسیار مختصری تشکیل شد که من آنجا یک مقداری صحبت کردم.
او در پایان سخنان خود اضافه کرد: اما یک نکته هم درباره نامه ایشان به رئیس جمهور وقت عرض کنم؛ در آن نامه گفته بودند که شما در سیاست خارجی جمهوری اسلامیباید نقش اول را به شبه قاره هند بدهید و بیشترین رابطه را با آن خطه داشته باشید. مخصوصاً ذکر کرده بودند که درست است که ما، باید با اعراب و کشورهای عربی و اسلامیرابطه داشته باشیم، ولی اولویت با شبه قاره هند است؛ البته این شاید به خاطر سابقه ذهنی ایشان از علامه اقبال لاهوری و تربیت شدن در مکتب او، همچنین شاید برگرفته از علاقه ای بود که به مرحوم محمد علی جناح و سرزمین پاکستان پیدا کرده بود؛ لذا میل داشت که جمهوری اسلامیبیشتر به شبه قاره هند توجه داشته باشد.
حامل پیام مراجع شیعه برای سایر بلاد مسلمان
این برنامه با حضور و سخنرانی علی اکبر مهدیپور نویسنده و محقق علوم اسلامیادامه پیدا کرد. او طی سخنانی گفت: مرحوم استاد آقای سعیدی یکی از افرادی بود که یاد ایشان، یاد صالحان است که فرمودند به هنگام یاد صالحان، باران رحمت یا رحمت پروردگار فرو میریزد.استاد سعیدی بسیار پرکار و تلاش و پر جوش و خروش بود. ایشان بیش از ۷۰ جلد کتاب و صدهامقاله در موضوعات مختلف جهان اسلام نوشتند که چاپ و منتشر شده است.ایشان به زبان فرانسه مسلط بود، و بعدهاانگلیسی و عربی را فرا گرفت حتی مجلات غربی و عربی را به خوبی میخواند و ترجمه میکرد. به زبان انگلیسی آنقدر تسلط داشت که کتاب را به دست میگرفت ، نگاه میکرد و به فارسی ترجمه میکرد و میخواند. یعنی لازم نبود که یک بار آن را به انگلیسی بخواند و بعد به فارسی ترجمه کند.
او افزود: یکی از موفقیتهای ایشان، همسر شایسته ایشان بود. این همسر محترمه تا آخر عمر یعنی حدود نود و چند سالگی در خدمت ایشان بود؛ شبهابا هم مینشستند؛ استاد میخواند و ایشان مینوشت و این از توفیقات مهم ایشان بود. باهم مشاعره و مصاحبه و مذاکره داشتند و در مورد مسائل مختلف کشور و جهان اسلام بحث میکردند. از آثار ارزشمند ایشان ترجمه کتاب «جان دیون پورت» بود که به نام «عذر تقصیر به پیشگاه محمد(ص) و قرآن» چاپ شده است.او از افراد منصفی بود که این کتاب را نوشت و از مسلمانان و پیامبر اکرم(ص) درباره آنچه دیگر مستشرقان برای او نوشتند و انصاف را رعایت نکردند، عذرخواهی کرد؛ این کتاب از کتابهای با ارزش و مورد توجه در جهان است.
مهدی پور ادامه داد: آثار استاد علاوه بر ایران در کشورهای همسایه هم منتشر شده است؛ مثلا وقتی ظاهر شاه به ایران آمده بود و با شاه ملاقات داشت، آنقدر از ایشان بحث کرده بود که شاه ایران آن زمان بنا داشت آقای سعیدی را ببیند. به سید ضیاء الدین طباطبایی هم گفته بود که میخواهد استاد سعیدی را ببیند. وقتی آقای طباطبایی به ایشان پیغام شاه را میدهد، ایشان گفته بود که من حاضر نیستم ملاقات کنم؛ وقتی دلیل خواسته بود، ایشان گفته بودند که من سیدم و فرزند پیامبر(ص)، بروم پیش پسر رضا شاه که کرنش کنم. ابدا ! تا این حد ایشان مردی بزرگوار، با صلابت و شجاعت بود و همانطور که قد رشیدی داشت خود او هم شجاع و نترس بود همچنین در حوادث مختلف در دنیای اسلام موثر بود. مثلا راجع به الجزایر کتابهایی دارد که یکی از آنها «الجزایر خونین» است. بعد از پیروزی انقلاب الجزایر آن کتاب را نوشت. همچنین در پاکستان و هندوستان چندین بار در جلسات بین المللی حضور داشت و بحثهاو دیدارهاکرد از جمله با «اقبال لاهوری» دیدار داشت. وقتی به کشورهای مختلف میرفت از مراجع پیام میبرد و در سمینار و کنگرههای بزرگ، حامل پیام مرجعیت بود.
او اظهار کرد: داماد ایشان دکتر سید جعفر شهیدی بود که مکرر به من میگفت استاد سعیدی معمار فکری من است. من چندباری در موسسه دهخدا با ایشان ملاقات داشتم خیلی به ایشان میبالید و افتخار میکرد
مهدی پور اضافه کرد: استاد حوزه علمیه قم افزود: استاد سعیدی به من لطف خاصی داشت و زمانی که کتاب «اسلام و طب جدید» را نوشت و میخواست چاپ کند از من خواست که مقدمه ای برای آن بنویسم. من در حدی نبودم که برای کتاب ایشان مقدمه بنویسم، ولی لطف داشتند و من چند صفحه مقدمه نوشتم و با آن مقدمه چاپ شد. ایشان به افرادی که اهل کار بودند عشق میورزید.
او ادامه داد: استاد در دارالتبلیغ قم اتاقی داشتند که در آنجا افراد خدمت ایشان میرسیدند و از محضرشان استفاده میکردند؛ مهمانان خارجی هم میآمدند و در مواقع لازم آنجا سخنرانی میکرد.در مجالس دیگری هم در تهران یا غیر تهران هم شرکت و سخنرانی میکرد. یک بار سید محمد فرزان از دنیا رفته بود، از طرف اسد الله علم که آن زمان وزیر دربار بود، در تهران مجلسی برگزار شد و استاد شرکت کردند و از قم به تهران رفتند و در تشییع و در مجلس حضور پیدا کردند و آقای مهاجرانی در آنجا ممبر رفتند، وقتی تمام شد استاد از او خواست که بایستد.استاد رو به علم کرد و گفت ما که دسترسی به شاه نداریم ولی شما نوکر و چاکر شاه هستید، به ایشان بگویید که این تصمیم که میخواهد عربی را از دانشگاههابردارد خیلی بد است. ما هر چه داریم از اسلام داریم و اسلام به زبان عربی است و احادیث ما نیز همچنین.این آقای فرزان که برای او مجلس گرفتید هر چه دارد از قرآن و حدیث دارد و شما به شاه برسانید که اگر این کار را انجام بدهد علی السلام السلام! علم نتوانست تحمل کند و با این که صاحب مجلس بود از مجلس بیرون رفت.
مهدی پور در پایان سخنان خود تأکید کرد: ایشان بسیار با شهامت و شرافت زندگی کرد و به آنچه که معتقد بود با اشکاری و فصاحت و بلاغت بیان میکرد و بر کرسی مینشاند. همیشه به فکر جوانان بود و در هر کجای دنیا مشکلی برای عالم اسلام پیش میآمد، ایشان مطلبی مینوشت و منتشر میکرد و صدای اسلام خواهی آنان را به گوش عالمیان میرساند.ایشان همیشه تلاش میکرد که افرادی که امید است به مردم خدمت کنند، پرورش دهد و اگر انحرافی از کسی میدید سعی در اصلاح آن داشت.
سید غلامرضا سعیدی؛ مترجم زبردست
چهارمین سخنران این نشست سید محمد ثفقی استاد تاریخ و تمدن اسلامی بود. او طی سخنانی گفت: مرحوم استاد سید غلامرضا سعیدی واقعاً از مفاخر فرهنگ اسلامی در دوره معاصر بودند. آشنایی من با آن مرحوم از سال ۳۳ شمسی برقرار است که در آن سالها در حوزه علمیه قم یک مؤسسه فرهنگی – اسلامیبه نام دارالتبلیغ تأسیس گردیده بود. یادم است در آن موسسه مجلسی بود و استاد حاج سید غلامرضا سعیدی درآن جلسه حضور داشتند. مرحوم آقای سعیدی به اقبال لاهوری و محمد علی جناح خیلی افتخار میکرد و عقیده داشت که اینها توانسته اند در شبه قاره هند ملتی را به نام اسلام احیا کنند و دولت اسلامیبه وجود بیاورند.
او ادامه داد: مرحوم سعیدی تأسف میخورد که اگر جنگ میان دولت پاکستان و هند اتفاق نیفتاده بود، خیلی از اقدامات آنها، الهام بخش جهان اسلام میشد؛ چون بسیاری از کتابهای مرحوم اقبال لاهوری به زبانهای مختلف ترجمه شده بود؛ آن مرحوم نیز در پی احیای اندیشه دینی- اسلام در جهان بود که البته آثار او به همت مترجمین مختلف از جمله مرحوم استاد سعیدی به فارسی هم ترجمه شد.
ثقفی افزود: در دوره ما نقش ترجمه در انتقال معارف علمیو دینی بسیار مؤثر بوده است که از جمله این مترجمین؛ مرحومان سید غلامرضا سعیدی و احمد آرام از اهمیت فوق العاده ای برخوردار هستند؛ خیلی از آثار مرحوم سعیدی ترجمههای او از متون عربی و انگلیسی است. مثلاً «عمار یاسر» را ترجمه کرده است یا کتاب « عذر تقصیر به پیشگاه محمد(ص) و قرآن» که کتاب بسیار کتاب ارزنده ای است. یا نوشتههای «مریم جمیله» یک دختر مسلمان مصری – یهودی که مسلمان شده بود به وسیله مرحوم آقا سید غلامرضای سعیدی ترجمه شده است.
پژوهشگر تمدن اسلامیاضافه کرد:مرحوم «سعیدی» تحصیلکرده دانشگاه علیگره اسلامیهند بود که به وسیله مرحوم سید احمد خان هندی متفکر مسلمان و روشنفکر قرن سیزده هجری تاسیس شده بود. مرحوم آقای سید احمد خان هندی و مرحوم اقبال لاهوری احیای استقلال فکری و سیاسی جامعه اسلامیرا در گسترش سواد و فرهنگی شدن جامعه و انس مسلمانان با علوم روز میدانستند. اینهامعتقد به گسترش علم و فرهنگ و تبلیغات علمیبودند؛ اگرچه که با استعمار نیز مبارزه میکردند.
او افزود: آقای حاج سید غلامرضا سعیدی میگفت که من بیشتر از تألیف، میخواهم ترجمه کنم و خیلی هم در این زمینه جدی بود. بیان میکرد: شب مینشستم و مثلا یک کتاب یکصد صفحه ای را تماماً تا صبح ترجمه میکردم.
ثقفی در پایان گفت: یادم است که در سال ۵۲ شمسی، کنفرانس تربیتی جوانان و کودکان در دارالتبلیغ برقرار شده بود که مرحوم سعیدی آن را افتتاح کرد. آیهای از قرآن را که در آن کنفرانس خواند این بود: «یا رَبِّ إِنَّ قَومِی اتَّخَذوا هذَا القُرآنَ مَهجورًا » یعنی قرآن را مهجور و متروک قرار داده اند… همچنین در شب مرگ «جمال عبدالناصر»، حسنین هیکل یک مقالهای نوشته بود که مرحوم آقای سعیدی در همان شب آن مقاله «هیکل» را ترجمه کرد و فردا که تشییع جنازه عبدالناصر در قاهره بود آن مقاله در ایران منتشر شد. خدا روح این استاد فقید را قرین رحمت کند.
ذکر چند خاطره از استاد سعیدی
پنجمین سخنران این برنامه محمد تقی انصاریان، مدیر انتشارات انصاریان بود. او در ابتدا گفت: آشنایی من با استاد سید غلامرضا سعیدی کمیمربوط به قبل از پیروزی انقلاب است. وقتی که من در سالهای ۴۸ و ۴۹ شمسی در دارالتبلیغ اسلامیقم مشغول به کار بود ؛ یک قسمتی را راه اندازی کردیم به نام اداره نشریات و مطبوعات که بیشتر جواب شبهات دینی را میدادیم و یا جزواتی را برای ایران و خارج از کشور به زبانهای مختلف منتشر میکردیم.در این راستا یک سرپرستِ عالم، جهاندیده و زبان دان لازم داشتیم که این قسمت را سرپرستی و نظارت کند که بهترین اینهامرحوم سعیدی بود.آن زمان تهران بودند که ما ایشان را دعوت کردیم، در هر صورت بسیار پسندیدند و مدتی در قم و در دارلتبلیغ مستقر شدند.
او افزود: مرحوم سعیدی نقل میکردند: بعد از این که آیت الله العظمیخمینی از چهار ماهه اولی که به زندان رفتند، برگشتند؛ به خدمت ایشان رفتم و کتاب «خطر جهود» را برایشان بردم. امام وقتی این کتاب را دیدند بسیار خوشحال شدند و تقدیر و تشکر کردند و فرمودند شما ده تا دوازده سال قبل از این که ما به این مسائل بپردازیم، این نظر را داده اید و این کار بسیار خوبی است.یک بار تلفن کردند که یک همایشی برای اقبال لاهوری در حسینیه ارشاد برگزار میشود و از من خواستند تا باهم به آنجا برویم. من هم اطاعت کردم و به تهران آمدم و باهم به حسینیه ارشاد رفتیم و در آنجا کنگره اقبال برگزار شد. یادم است که رهبر معظم انقلاب حضرت آیت الله خامنه ای در آنجا سخنرانی داشتند. آقای سعیدی در بین صحبت ایشان فرمودند: حضرت آقا این مطلب به این صورت صحیح نیست و صحیح این است که من عرض میکنم.حضرت آیت الله خامنه ای هم فرمودند: بله، پیشکسوت اقبال شناسی در ایران آقای سعیدی اند و فرمایش ایشان صحیح است؛ آن جلسه برای ما جالب بود.
انصاریان ادامه داد: دوباره روزی زنگ زدند و گفتند: تقی جان به تهران بیا که میخواهیم به جایی برویم. من هم به تهران رفتم؛ در حسینیه ارشاد، جلسه ای با سخنرانی مرحوم حاج محمدتقی شریعتی (پدر دکتر شریعتی) برقرار بود.آنچه که یادم است بحث ایشان درباره وحی و نبوت بود که بعد به صورت کتابی چاپ شد و مقبول افتاد. خاطرات زیادی از ایشان دارم که در جزوه ای به نام «سرو استوار» – که شاید ۲۵ سال قبل نوشتم این خاطرات را آورده ام.
او در پایان اظهار کرد: مرحوم سعیدی در حدود ۹۵ سالگی که در بستر بیماری در منزل صبیه شان و دکتر شهیدی بودند؛ من دو روز قبل از فوتشان خدمت ایشان رسیدم که بسیار تحویل گرفتند و گفتند: تقی جان میخواهم به قم بیایم. خانه ای در آنجا برای من بگیرید که آنجا زندگی کنم! صبیه شان نگاهی به ما کرد و گفت ایشان گفته دو روز دیگر فوت خواهد کرد؛ حال به فکر خانه تهیه کردن است! معلوم شد که منظور ایشان از خانه؛ خانه ابدی است… در نتیجه وفات کردند و ایشان را طبق وصیتشان در قم دفن کردند. طبق گفته دکترسید جعفر شهیدی بر روی سنگ قبر ایشان اشعار زیبایی هم نوشته شد و سنگ بزرگی هم برروی مزار ایشان قرار دادند.آیت الله شیخ جعفرسبحانی بر پیکر ایشان در حرم حضرت معصومه نماز خواندند و جمعیتی هم از دفتر مکتب اسلام و از دارالتبلیغ سابق جمع شدند و خانواده ایشان هم بودند.
افتخار شهرستان بیرجند
در پایان این برنامه نیز علی ناصری فرماندار بیرجند طی سخنان کوتاهی گفت: خوشحالم که این فرصت فراهم شد که در خصوص استاد بزرگوار سید غلامرضا سعیدی چند لحظه ای را در خدمت شما بزرگواران باشم.استاد سعیدی یکی از دانشآموختگان مدرسه معظم شوکتیه است که به همراه استاد فرزان از ۱۰ دانشآموخته اول این مدرسه محسوب میشوند.مدرسهای که وجود آن در شرق کشور و به عنوان سومین مدرسه آموزش نوین در کشور ما، باعث تحولات شگرفی در این نقطه از کشور عزیز ما شد و در سالهای بعد هم دانشآموختگان بسیار گرانقدری را به فضای علمیکشور تقدیم کرد.افرادی مثل پروفسور گنجی، دکتر معتمد نژاد و همچنین جناب آقای دکتر شکوهی از کسانی بودند که جزو پدران علم و ماندگاران عرصه علمیکشور بودند.
او ادامه داد: استاد سعیدی به عنوان یک دانش آموخته ارجمند این مدرسه و به عنوان کسی که در حوزه علوم دینی هم، اطلاعات بسیار زیادی داشت؛ همیشه خود را مدیون سه استاد بزرگوارش مثل ملا احمد مدیر نراقی، استاد تهامیو همچنین حضرت آیت اللههادوی میدانست، او به عنوان یکی از پیشگامان نهضت ترجمه بود ودر شناسایی دین اسلام و مشخصات و شایستههای آن به مردم، خصوصا به جوانان، زحمات بسیار زیادی کشید..
ناصری اضافه کرد: استاد سعیدی یکی از پیشگامان مطالعه و تحقیق و سمت و سوق دادن جوانان به سمت نهضتهای اسلامیبود. ایشان سفرهای بسیار زیادی به کشورهای اسلامیداشتند و روحیه آزادیخواهی، آزادی طلبی و مبارزه طلبی خود را مدیون کسانی چون محمد علی جناح و اقبال لاهوری میدانستند، همچنین از سید جمال الدین اسدآبادی به عنوان یک شخصیت مبارز یاد میکردند. تأثیر معنوی و علمیاین شخصیت بزرگوار بر جوانان در دهه ۳۰ و ۴۰ ایران، دارای اهمیت فراوان است، چرا که در آن دوران روحیه مبارزه ای و آزادیخواهی، خیلی در جامعه مطرح نبود.خیلی از بزرگانی که در مسیر شکلگیری انقلاب اسلامیتأثیرگذار بودند؛ مثل مرحوم دکتر شریعتی، شهید دکتر چمران، شهید باهنر به ایشان علاقه مند بودند؛ همچنین همراهی ایشان با آیت الله طالقانی در مسیر شکلگیری انقلاب، تاثیرات قابل توجهی داشت. ایشان در دورهای، مباحث مربوط به فلسطین را مطرح و دنبال کردند که هنوز بحث فلسطین، تنها بحثی محدود در جامعه فلسطینیان و شاید برخی کشورهای عربی همراه و برخی همسایگان آن بود.
فرماندار بیرجند تأکید کرد: اهمیت کار و تلاشهاو کوششهای استاد سعیدی به حدی بود که زمانی که ایشان دار فانی را وداع گفتند در آن دوره، مقام معظم رهبری که سمت ریاست جمهوری وقت را داشتند، در سال ۶۷ پیام بسیار مهمیصادر کردند و از شخصیت علمیو مبارزاتی ایشان بسیار تمجید کردند.استاد سیدجعفر شهیدی، از اساتید بزرگ کشورمان هم به عنوان داماد استاد سعیدی در تکمیل کارهای علمیایشان نقش بسزایی داشتند و این روزها که مصادف با چهاردهمین سالگرد درگذشت استاد سعیدی است، خوب است که یاد این دو بزرگوار را گرامیبداریم و آرزو کنیم که جوانان و اهل علم و معرفت ما، بیشتر با فعالیت این دانشمند بزرگ که از شرق کشور، یعنی شهر بیرجند به سپهر علمیکشور معرفی شدند، آشنا شوند.
نظر شما