در اولین شب از هفته بیست و دوم برنامه چراغ مطالعه که سهشنبه 26بهمن ماه پخش شد مطرح شد که کتابفروشی منصور غزه که سال گذشته تخریب شده بود به کمک یک کمپین جهانی بازگشایی میشود و همچنین «هانا لو» که سابقه فعالیت به عنوان یک معلم را دارد برای نگارش کتاب «بچهها» به عنوان برنده کتاب سال «کاستا» معرفی شد.
اما در بخش چی را چطور بخوانیم، سعید طاووسی در مورد «تاریخ تشیع» و اینکه چطور باید آثار مرتبط با این حوزه را خواند سخن گفت و بیان کرد: برای شروع مطالعه تاریخ تشیع در ابتدا لازم است که مطالعهای درباره شیعه، تشیع، گسترش و پیدایی آن داشته باشیم. کتاب «شیعه در اسلام» و «شیعه» مرحوم علامه طباطبائی در این حوزه خیلی مناسب است. کتاب دیگر«تشیع؛ مولود طبیعی اسلام» نوشته محمد باقر صدراست که در این حوزه میتواند راهگشا باشد. اما درباره تاریخ متقدم شیعه و سیر گسترش آن کتاب «پیدایش و گسترش تشیع» نوشته عبدالله فیاض با ترجمه جواد خاتمی و با مقدمه شهید صدر هم بسیار خواندنی است. درباره ادوار اولیه تشیع کتاب مرحوم حسین محمد جعفری با عنوان «تشیع در مسیر تاریخ» با ترجمه محمد تقی آیت اللهی هم اثر خوب وخواندنی است.
در ادامه این مسیر کتاب «تاریخ تشیع ازآغاز تا پایان غیبت صغری» نوشته غلامحسن محرمی ما را با سیر شیعه و شکل گیری آن تا دوره پیش از شروع دوره غیبت کبری آشنا میکند. در کتاب «تاریخ تشیع» که پژوهشگاه حوزه و دانشگاه منتشر کرده مباحث مفصلی مثل مباحث عالمان شیعی، خاندان های شیعی و جنبه های تمدنی شیعه آمده است.
این استاد تاریخ اسلام افزود: بعد از پنج قرن اول که اتفاقات مهمی مثل حمله مغولان رخ داده است تا پیش از شکلگیری صفویه در کتاب «شیعه از سقوط بغداد تا ظهور صفویه» نوشته محسن الویری به صورت مفصل آمده که پیشنهاد میکنم مطالعه کنید. اما در مطالعه باید بدانیم که کتابها فقط منابع نیستند و مقالات هم مهمند و مثلا مقالات دائرهالمعارفی و دانشنامهای خیلی مهم هستند. در حوزهای که سخن گفتم مدخل شیعه در دانشنامه جهان اسلام و مقاله امامیه در دائره المعارف بزرگ اسلامی نوشته احمد پاکتچی دو مقالهای هستند که بسیار خواندنیاند و میتوانند به آشنایی ما با تاریخ تشیع کمک شایانی کنند. در پایان اینکه نمیتوان از تاریخ شیعه سخن گفت و اسمی از رسول جعفریان نبرد چون عمده عمرش را وقف تاریخ تشیع کرده است.
کتاب «تاریخ تشیع در ایران» نوشته ایشان منبع بسیار مهمی در این حوزه است. اگر بتوانید در کنار این اثر به کتاب «اطلس شیعه» که باز هم اثر این تاریخ پژوه شیعه است مراجعه کند مطالعاتش خیلی تکمیل خواهد شد. البته اطلس شیعه اختصاصی به ایران ندارد و به شیعه در همه جای دنیا پرداخته است. کتاب «تشیع در عراق در قرون نخستین» نوشته حمید ملکان و همکارانش اثر خواندنی دیگر در این حوزه است.
در ادامه برنامه بخش فارسی وار با رضا بیات؛ استاد دانشگاه، پژوهشگر ادبیات آیینی درباره موضوع «مناقب امیرالمومنین در ادبیات فارسی» گفتگو شد.
نجفی در ابتدا از بیات خواست تا تاریخچه منقبت را بیان کند و گفت: علیبنابیطالب(ع) چهره چند وجهی است و بیشینه مذاهب اسلامی هم ایشان را دوست دارند و هرکسی به یک شکلی به ایشان ارادت و محبت دارد. همین بحث محبت بحثی است که فرق را از همدیگر جدا میکند و درباره امام علی(ع) از همان ابتدا شعرهای زیادی برای ایشان سروده شده است و شعرای مختلفی حتی آنهایی که خیلی مذهبی هم نبودند در وصف حضرت علی(ع) شعر گفتند. مثل منوچهری و فرخی. در منظومهها مرسوم است که شناسنامه اعتقادیشان را بیان میکنند. اما کسانی هم هستند که معروفند به منقبت سرایی مثل کسایی، ناصرخسرو و ...یا مثلا شاعری در قرن پنجم داریم به نام ربیع که «علینامه» را میسراید و جنگ جمل و صفین را به نظم در میآورد و یازده هزار بیت شعر درباره این جنگها میسراید و بیش از تاریخ جنگ بحثهای کلامی در اثبات حقانیت کرده است.
بیات ادامه داد: سنائی هم در این فضاها حرف زده است و نقطه دشمنی و تقابل با بنی امیه را هم امام علی(ع) میدانند یعنی میگویند یا کسانی علی را دوست دارند یا ندارند آنهایی که علی(ع) را دوست ندارند جزو بنی امیهاند. به این ترتیب هرچه جلوترمیآئیم علی(ع) بیشتر به علم، شجاعت و حکمت ستوده میشود و فضائل قرآنی و حدیث کمتر نقل میشود. در آن روزگار هیچکس در فضای ایران از بنیامیه طرفداری نکرده است و در علی دوستی اتفاقنظر وجود دارد و وحدتی حول علی دوستی شکل گرفته است چیزی که باعث شیعه کشی شد عمدتا انگیزههای سیاسی بود نه انگیزههای اعتقادی.
این کارشناس حوزه ادبیات اضافه کرد: مثلا خلفای بنیعباس و مامون همگی شیعه بودند و در فضیلت امام علی(ع) مفصل حرف میزد اما امام معصوم را میکشت چون اعتقاد داشت که حکومتش را به کسی نمیدهد و سرآن با کسی شوخی ندارد. یعنی اگر کسی دوستدار علی(ع) بود کاری با آن نداشتند مگر وقتی که وارد بازی سیاسی شود. در دوره مغولان که دوره مهمی است و خلافت از بین رفته ما کار آماری دقیقی انجام دادیم و مشخص شده که گرایش به اهل بیت در ادبیات به طور پررنگی زیاد شده و نمودار نشان داده که ما در قرن ششم، هفتم و هشتم سیر صعودی در این حوزه داریم و وقتی صفویه روی کار می آید برخلاف تصور این نمودار سقوط می کند.
وی توضیح داد: امیرالمومنین(ع) ذاتا دوست داشتنی است. اهل بیت همگی اینجور هستند و به همین دلیل با فطرت سازگارند. آدمها هم به طور طبیعی وقتی با خوبی مواجه میشوند دوستش دارند. در طول تاریخ این موضوع کاملا دیده میشود که هیچ شخصیتی اندازه امیرالمومنین(ع) مدح نشده است. چون مردم دوستش دارند و زمانی که فشارها برداشته میشود این محبت بیشتر هم میشود. ابن بطوطه که یک جهانگرد معروفی هم است در گزارشش نوشته که حب به علی را در مردم و در فضاها و شهرهای مختلف دیده است. بعد از روی کار آمدن صفویه، نادرشاه افشار روی کار آمد که سنی مذهب بود ولی به نجف زیارت امام علی(ع) میرود در همان زیارت هم یکی از معجزات این امام را میبیند. پس حب به علی ربطی به شیعه و سنی ندارد.
بیات گفت: البته ما شاعرانی هم داریم که دچار غلو میشوند و امام علی (ع) در برابر این افراد موضع میگیرد. در دوره قاجار فهمهای باطنی دین خیلی زیاد میشود و برخلاف تصور عموم که میگویند شعر زمان قاجار ارزشی ندارد، اینطور نیست و شعرهای این دوره از لحاظ محتوایی خیلی قدرتمندند اگرچه به لحاظ زبانی تکرار دوره پیشین است اما حرفهای جدیدی در این دوره گفته شده است که در دورههای قبلی گفته نشده و یکی از دلایلش هم این است که جامعه یکدست شیعه است و دغدغه مردم دیگر بهتر بودن علی(ع) و معاویه نیست و همه میدانند علی(ع) کیست بهطور کلی در دوره قاجار ادبیات و هنر خیلی رشد کرد و نمیتوان آن را کتمان کرد. سروش اصفهانی در این دوره شاعر قوی است و این نسل به دوره پهلوی هم کشیده میشود مثلا آیتی بیرجندی، صغیر اصفهانی که مناقب گوهایی هستند که شعرهای فوق العادهای گفتند. بعد از این دورهها ما به یک پختگی میرسیم که رو به امیرالمومنین(ع) حرف میزنیم مثل شعر علی ای همای رحمت استاد شهریار که در دیوان نامش مناجات است.
وی در پایان با اشاره به اینکه این امام معصوم خودشان هم در کلامشان نظم و سجع و شعر داشتند توضیح داد: محمود عابدی کتابی با نام «گوهرهای پراکنده» دارد که جملات قصار امام علی(ع) را به نظم درآورده و حدود 65 ترجمه منظوم امیرالمومنین(ع) در کتابخانه تخصصی امام علی(ع) در مشهد وجود دارد که بنده دیدم اما بسیاری از اینکارهایی که مرتبط با این موضوع انجام میشود دیده نمیشود و ما از آن خبر نداریم.
اما در بخش پایانی برنامه که بخش تجربه خواندن بود علی الماسی زند درباره تجربه خواندن کتاب «هبوط» نوشته علی شریعتی صحبت کرد.
وی گفت: کتاب «هبوط» دکتر شریعتی مسیر من را در زندگی تغییر داد. من حدود 17-18 ساله که بودم روزی در جایی به انتظار نشسته بودم که مجبور بودم ساعتهایی را در انتظار بگذرانم و ناگزیر کتابی را از کتابخانه جایی که بودم برداشتم و یکدفعه نگاه کردم دیدم صفحه چهل آن هستم بدون اینکه عنوان آن را بدانم و در همان لحظه فکر کردم که این کتاب گمشده من را پیدا کرد چون من دنبال ادبیات نقادانهای بودم که در کتاب پیدا کرده بودم و همین باعث شد که من به آثار ایشان علاقمند شوم و با وجود اینکه رشته یاضی بود بعد از اینکه مهندسی برق قبول شدم و چندسالی هم خواندم به این نتیجه رسیدم که من به درد این رشته نمی خورم و از دانشگاه انصراف دادم اما بخاطر مخالفتهای خانواده مجبور شدم لیسانس برق را بگیرم اما در مقطع ارشد فلسفه هنر خواندم و الان هم دانشجوی دکترای فلسفه هستم.
کتاب «هبوط» دکتر شریعتی به گونهای است که از مسائل دینداری به مسائل روز و جامعه میرسد و همین نگاه نقادانه گمشده من بود و سرنوشت من را عوض کرد. پس شما هم انقدر کتاب بخوانید که گمشدهتان را پیدا کنید. کتاب «هبوط» شریعتی برای جوانانی که دردشان چگونه بودن و چگونه زندگی کردن است می تواند خیلی مناسب و راهگشا باشد.
اما در دومین شب از هفته بیست و دوم برنامه چراغ مطالعه کتاب «قدر مطلق یک توطئه (کودتای نقاب به روایت اسناد)» با حضورشاداب عسگری یکی از نویسندگان این اثر اثرمورد بحث و گفتگو قرارگرفت.
نجفی از عسگری پرسید که چرا سراغ پژوهش تاریخ معاصر دراین برهه زمانی رفتید؟
وی پاسخ داد: یکی از علومی که در حوزه علوم انسانی کشور ما مغفول مانده و کمتر به آن توجه میشود علم تاریخ است. این درحالیست که علم تاریخ بسیار بااهمیت است؛ چون تاریخ یعنی استفاده از تجارب یک فرد و اگر یک فرد از تجارب خودش استفاده نکند دائم دچار روزمرگی و آزمون و خطا میشود درباره ملت ها هم همینطور است. ضمن اینکه تاریخ را اگر ننویسیم برایمان می نویسند و آن وقت چیزی را مینویسند که خودشان دوست دارند نه چیزی که واقعیت دارد.
وی افزود: زمانی که کودتای نقاب رخ داد من 18 سال سن داشتم و در سنی بودم که همه جریان را متوجه می شدم وبراساس علایق شخصی موضوع را دنبال کردم و تصمیم گرفتم که درباره این موضوع بنویسم چون چیزی که اتفاق افتاده بود با چیزهایی که نوشته شده بود یکی نبود علاوه براینکه این واقعه ابهامات زیادی هم داشت و درنهایت دست به کار شدم و به مطالعه در این حوزه ورود کردم و حدود 4 سال مشغول مطالعه در این حوزه شدم و با افرادی که مرتبط با این موضوع بودم مصاحبه کردم و نتیجه این مصاحبه ها کتاب «قدر مطلق یک توطئه (کودتای نقاب به روایت اسناد)» شد.
عسگری ادامه داد: در کشور ما درباره موضوعات تاریخی دستههای مختلفی وجود دارند؛ عدهای هستند که مستندات را قبول میکنند، عدهای هستند که حتما باید مدرک به آنها ارائه بدهیم و دسته سوم هم کسانی هستند که میگویند اگر مستندات با مدارک همراه باشد قبول داریم. کاری که من در این کتاب کردم این بود که هم مصاحبههای نقلی آوردم و هم اسناد مرتبط. این اسناد را از همه جا آوردم از پایگاههای هوایی گرفته تا خلبانها و... در حوزه تاریخ پژوهی وقتی سراغ اسناد میروی پشیمان میشوی. موضوع کودتای «نقاب» را آنچنان تحریف کرده بودند که من وقتی نوشتم و کتاب را به یکسری دوستان هدیه دادم آنها تعجب میکردند و میگفتند کتاب با چیزی که شنیدیم خیلی فرق دارد. نکته مهم اینکه این تفاوت، تفاوت در بیان جمهوری اسلامی نبود تفاوت در تحلیلهای ناصواب بود.
این نویسنده و پژوهشگر توضیح داد: هیچ مورخی نمیتواند بگوید که کارتاریخی من 100 درصد درست است اما من میتوانم بگویم که حق مطلب را ادا کردم. طوریکه در بخشی از کتاب به خطای راهبردی یک نفر در این کودتا اشاره کردم و گفتم شاید یکی از دلایل حمله صدام به ایران ر فتار ایشان بود. نام و مشخصات ایشان را در کتاب آوردم. اصلی ترین موضوعی که برای من در طول این کتاب مهم بود اینکه ابهامات این موضوع را برطرف کنم. برای این کار تمام کتابهایی که مرتبط با این موضوع نوشته شده بود را مطالعه کردم مهمترین کتاب در این باره هم خاطرات آقای ری شهری است که قاضی این پرونده بودند.
اخیرا هم کتابی درباره حمله آمریکا به طبس نوشتم که به زودی منتشر میشود و این کتاب هم خیلی با حرفهایی که ما دراین باره شنیدیم فرق دارد البته اینکه می گویم فرق دارد یعنی خیلی موضوعات را ما نمیدانیم.
عسگری در اداه بحث تفاوت در پرداختن به موضوعات تاریخی در کتابش گفت: مثلا خیلیها میگویند در کودتای نقاب حدود 60 خلبان اعدام شدند که این اعدام باعث حمله صدام شد اما من در کتاب با سند و یقین آوردم که 11 خلبان اعدام شدند و از این 11 نفر سالها بود که اصلا پرواز نمیکردند.
وی در توضیح عنوان کتاب که کودتای نقاب است بیان کرد: کودتای نقاب مخفف، «نجات قیام ایران بزرگ» است. نکته جالب اینکه کسانی به فکر نجات قیام بزرگ بزرگ بودند که تا دقیقه نود مخالف آن بودند مثل شاپور بختیار. اینکه برخی کودتای نقاب را کودتای نوژه مینامند به این خاطر است که پایگاه هوایی نوژه پیش از انقلاب پایگاه هوایی شاهرخی نام داشت، بعد از انقلاب چون بیشترین تحرکات نیرو هوایی علیه پهلوی در آنجا بود پایگاه هوایی حر نامیده شد. در جریان اتفاقات پاوه، خلبانی که به کمک شهید چمران و همرزمانش میرود شهید نوژه بوده و چون ایشان اولین شهید جمهوری اسلامی ایران در نیروی هوایی بوده پایگاه به نام ایشان نامگذاری شده است.
این نویسنده و پژوهشگر تاریخ در ادامه به شرح ماجرای کودتای نقاب پرداخت و گفت: برخلاف تصور عامه اولین کودتا در جمهوری اسلامی ایران در 21 بهمن 1357 در قالب کودتای کورتاژ شکل گرفت. دومین کودتا آبان ماه سال 1358 به نام «نمارا» بود که ناکام ماند. سومین کودتا هم همین کودتای نقاب بود. یکی از سوالاتی که من در کتاب به آن پاسخ دادم اینکه کودتاچیان چگونه انتخاب میشوند؟ برای انتخاب کودتاچیان باید از افراد شناخت داشته باشیم. دفتر مستشاری ایران در آمریکا این شناخت را داشت. در کودتای نقاب قراربوده حدود 32 فروند هواپیما جماران را مورد حمله قرار دهند اما یک روز قبل از حمله، کودتا لو میرود. این را هم بگویم که هیچ کودتایی در یک کشور شکل نمی گیرد مگر اینکه یک کشور بیگانه از آن حمایت کند. حداقل در 50 سال اخیر قرن بیستم بیشترین حمایت از کودتاها را آمریکا انجام داده است.
نویسنده کتاب «قدر مطلق یک توطئه (کودتای نقاب به روایت اسناد)» توضیح داد: در افکار عمومی اینگونه القا شده که روس ها و توده ای ها کودتا را لو دادند اما اصلا اینطور نبوده و من این را اثبات کردم. در پایان اینکه در جمع آوری این کتاب دوست و همکار عزیزم آقای اسماعیل قمری هم همراه من بودند که باید از ایشان هم یادی میکردم.
اما در بخش تفکر انتقادی که بخش پایانی برنامه است، معصومه توکلی درباره اینکه کجا کتاب بخوانیم سخن گفت. وی گفت: برای خیلی ها جای کتاب خواندن از مدرسه، جامیزی مدرسه، کیف مدرسه و امثال اینها آغاز شده است اما برای برخی کتاب همیشه نزدیک یا زیر بالششان است و آن را هیچ وقت از خودشان دور نمی کنند.
برخی هم یک کتاب بالینی دارند به این معنا که هرکتاب دیگری داشته باشند جای کتابی که کنار بالششان دارند را اشغال نمی کند مثل دیوان حافظ یا یک کتاب عجیب و غریب. کتاب در اماکنی که انتظار طولانی داریم هم می تواند آن انتظار ملال آور را به یک لذت طولانی تبدیل کند. مثلا من در کودکی کتابهای زیادی را در ایستگاه اتوبوس یا اتوبوس خواندم و امروز هم میتوان اینکار را کرد. در برخی از مواقع صاحبان اماکن فکر انتظار را کردند و کتاب برای مطالعه گذاشتند ولی خب کتابهای آنها با سلیقه خودشان است نه ما. بنابراین پاسخ این سوال که کجا بخوانیم این است که هرجا. اما برخی از اماکن با خواندن کتابهای ما نشاندار می شوند و خوب است که این اتفاق بیفتد. یک آدم کتابخوان دنبال جایی برای کتاب خواندن نمی گردد و از هرجایی برای کتاب خواندن استفاده میکند.
نظر شما