صادقی زاده گفت: یکی از کارهای مهم تورن نقد و شالوده شکنی علم جامعه شناسی است، تورن ثبات جامعه شناسی را نقد میکند و میگوید هر جا نظم بر تغیر غلبه کرده یک سکوت گورستانی بر جامعه حاکم میشود و گویی مردهها برای زندهها تصمیم میگیرند در این جامعه همه گذشته مدام در حال بازتولید است.
سلمان صادقی زاده در ابتدای این نشست توضیحاتی را درباره طرح فکری خود بیان کرد و افزود: در ابتدا باید بگویم که به زودی کتاب «جامعه شناسی جنبشهای اجتماعی» به عنوان پنجمین کتاب تورن منتشر میشود و امیدوارم بتواند مفید فایده باشد.
او درباره اهمیت ترجمه و پروژه محوری ادامه داد: انتخاب آلن تورن برایم من چند دلیل عمده داشت؛ نخست اینکه بازار ترجمه گرم است و هر کسی از ظن خودش ترجمه میکند. از سوی دیگر با توجه به شرایط نه چندان باثبات علمیکشور ممکن است ترجمهها هم پر از ایرادات باشد اما بسیاری از اندیشمندانی که در ایران کارهایشان ترجمه میشود نه تنها دردی دوا نمیکنند بلکه دردی اضافه میکنند، به طور مثال ترجمه آثار اندیشمندان پست مدرن نه تنها راهکاری برای خروج کشور از مشکلات ارائه نمیکرد بلکه ما را زمین گیر میکند. تورن از این نظر مدرن است و میتواند حائز دلالتهای معناشناختی برای جوامع در حال گذار و بحرانی مانند ایران باشد.
این دکترای جامعه شناسی سیاسی با اشاره به مواجهه تورن با مدرنیته گفت: ما هنوز دعوای سنت و مدرنیته حل نکردیم و بزرگترین دعواهای روشنفکری ما در ایران در این باره است. ما با ترجمه تورن میتوانیم نوع اصیل جامعه شناختی و مدرن با مدرنیته را برای جامعه ایرانی فراهم آوریم. از سوی دیگر رویکرد جامعه شناسی سیاسی آلن تورن یکی دیگر از دلایل انتخاب من برای او بود.
صادقی زاده درباره بیوگرافی آلن تورن هم توضیحاتی را ارائه کرد و گفت: او 96 ساله است و هنوز هم در این سن فعال است. تورن از معدود متفکران یا حتی تنها متفکری است که در جامعه شناسی 64 سال است که در این حوزه مینویسد. این بسیار حائز اهمیت است. او از خانواده معتبری است و از افراد با نفوذ در فرانسه است و شخصیت برجسته ای دارد. درباره جایگاه علمیاو هم باید بگویم او بیش از 40 اثر مهم در این حوزه نوشته و دستیار پارسونز در آمریکا بوده است. در جاهای مختلف جهان نیز به ویژه در امریکای لاتین شناخته شده است اما عمد دارد به زبان انگلیسی ننویسد.
به گفته این مدرس دانشگاه، او سه شاگرد بسیار نزدیک دارد که نخستین آن مانوئل کاستلز است که اندیمشند برجسته ای در حوزه ارتباطات است. آلبرتو ملوچی و فرانسوا دوبه نیز دیگر شاگردان برجسته او هستند. به لحاظ جایگاه فکری هم اندیشه خاص و منحصر به فرد دارد که او را از لحاظ فکری از سایر اندیشمندان متمایز میکند.
صادقی زاده در بخش دیگری از سخنانش درباره کتاب «پارادایم جدید» الن تورن توضیح داد: این کتاب در سال 2005 منتشر شد. او یک تبیین پارادایمیارائه میکند که کارکرد بسیاری دارد و میتواند برای مخاطبان راهگشا باشد. تورن شروع عصر مدرن را مقارن با آغاز پارادایم سیاسی میداند. پارادایم سیاسی نخستین مرحله جهان مدرن است که در آن همه چیز زبان سیاسی پیدا میکند و همه چیز پیرامون مفاهیمیچون حاکمیت، حقوق سیاسی، نمایندگی، آزادی رای و ... معنا مییابد.
او افزود: بنابراین در پارادایم سیاسی نزاع اجتماعی کانونی مبنی بر این است که میخواهد تاج را از سر شاهزاده برداشته و بر سر شهروند بگذارد این موضوع با انقلابهای قرن 18 و انقلاب انگلستان گره خورده است. پارادایم سیاسی یک فضایی است که در آن خیزش و جنبش اجتماعی کانونی در پی عملی کردن حقوق سیاسی است اما زمانی که حقوق سیاسی به دست میآید دوران تولد موجود جدیدی به نام جامعه است چون ما تا قبل از این جماعت یا جماعتها داریم.
صادقی زاده گفت: ما وقتی میگوییم از پارادایم سیاسی عبور کردیم به معنای این است که نقطه ثقل در مسیر چیز دیگری میشود. به هر حال بعد از تحولات جنگ سرد وارد پارادایم فرهنگی میشویم و دعوا به سوی به رسمیت شناسی میشود و نزاع کانونی بر سر هویت و فرهنگ رخ میدهد. ما در دوران مدرنیته متقدم بر اساس نظر تورن که همزمان با پارادایم سیاسی یک برابری شکلی بر جامعه و افراد تحمیل میشود و بعد تصور میشود که بهتر از تفاوت است و به همین دلیل فرهنگها و هویتها به حاشیه رانده میشوند و در دوران پارادایم فرهنگی حقوق فرهنگی مانند حقوق اقلیتها، زیست بوم گرایی و ... اهمیت مییابد.
به گفته او، اینجاست که پارادایم فرهنگی زمینه جدیدی از ظهور سوژه را شکل میدهد و برای نخستین بار در عصر مدرن محوریت مباحث اجتماعی و فرهنگی با زنان است. پس در پارادایم فرهنگی انسانها احساس میکنند در برابر یک جهان ایدئولوژی زاده همه شبیه هم شدند و هیچ تمایزی با هم ندارند و ربات شده اند بنابراین به قبل خود بر میگردند. اینها مباحث کوتاهی از کتاب «پارادایم جدید» است.
او درباره کتاب «دموکراسی چیست؟» تورن هم توضیحاتی را ارائه کرد و افزود: تورن در این کتاب درباره کندوکاو درباره سازکارهای دموکراسی و بنیادهای آن صحبت میکند و نشان میدهد بسیاری از نظریه پردازان این حوزه دموکراسی را اشتباه متوجه شده و آن را به صورت پسینی شرح میدهند.
صادقی زاده درباره کتاب «بازگشت کنشگر» نیز بیان کرد: یکی از کارهای مهم تورن نقد و شالوده شکنی علم جامعه شناسی است چون بسیار مهم است تبار علوم را دریابیم و ببینیم جامعه شناسی زمانی که در قرن 19 شکل میگیرد چه مولفههایی دارد؟ چون جامعه شناسی در ضدیت با عصر روشنگری به وجود آمد و آبشخورهای جامعه شناسی آبشخورهای آنتی مدرن بود.
او ادامه داد: مدرنیته روی محور تغییر و جامعه شناسی روی محور نظم حرکت میکند. جامعه شناسی کلاسیک از کنت تا پارسونز دغدغه حفظ وضع موجود است و گویی همه میخواهند کاری بکنند که آب از آب تکان نخورد و هر فردی سر جایش باشد! تورن ثبات جامعه شناسی را نقد میکند و میگوید هر جا نظم بر تغیر غلبه کرده یک سکوت گورستانی بر جامعه حاکم میشود و گویی مردهها برای زندهها تصمیم میگیرند در این جامعه همه گذشته مدام در حال بازتولید است.
این دکترای جامعه شناسی اضافه کرد: تورن میگوید جوامعی که تاریخ مندی دارند میتوانند خودشان را خلق کنند اما جوامعی که گذشته را بازسازی میکنند اینگونه نیستند تورن نقد نحلههای جامعه شناسی کلاسیک را در این کتاب مورد بررسی قرار میدهد و به طور مثال تکامل گرایی را نقد میکند.
صادقی زاده گفت: او میگوید برای بیش از یک قرن جامعهشناسی گری آمد و با عینک ایدئولوژیک نقش کنشگر اجتماعی را به کلی انکار کرد و آن را رد پس ساختارها و کارکردها مطالعه کرد گویی کنشگر اجتماعی حضور مستقلی ندارد در حالیکه تورن نشان میدهد این کارکردها و ساختارها نتیجه تلاش کنشگران است.
این مترجم آثار تورن در بخش پایانی سخنانش درباره نسبت تورن با مسایل ایران معاصر توضیح داد: یکی از بایستههای مواجهه با تورن ریشه در پیچیدگیهای جامعه ایران در برخورد با امر مدرن دارد چون ما اگر توانسته بودیم با امر مدرن مواجهه خوبی داشته باشیم و سنتزی پایدار میان سنت و مدرنیته برقرار کنیم جامعه ایران پویا و توانمند بود.
او یادآور شد: قدرت جوامع ریشه در کارخانهها، منابع طبیعی، کالاها، ریشههای تاریخی و ... ندارد بلکه مهمترین قدرت جوامع ایجاد سطح بالایی از تاریخ مندی در جامعه است و وقتی این را داشته باشید چیزهای دیگری هم از طبع آن خواهید داشت.
او گفت: غرب چطور غرب شد؟ چون انسان متفاوتی ساخت و این انسان میتوانست بر سرنوشت خود حاکم شود. عباس میرزا در آن سخن تاریخی خود میگوید: «ای بیگانه سخن بگو مگر ما از شما خرد کمتری داریم یا شما از خرد بهره بیشتری بردید که اینچنین کامیاب و پیروز هستید؟...» عباس میرزا از این سوالات مستاصلانه گیج شده است در حالیکه انسان غربی با بینش جدید انسان جدیدی میسازد و این از مواجهه آنها با امر مدرن شکل میگیرد.
او در پایان گفت: روشنفکران ما در ایران استاد قاطی کردن هستند و همه چیز را با هم قاطی میکنند اما ما سه مفهوم مدرنیته، مدرنیسم و مدرنیزاسیون داریم که با هم کاملا متفاوت است و تا اینها را مستقلا نشناسیم وآنها را تفکیک نکنیم به سرانجام نخواهیم رسید.
نظر شما