یکشنبه ۲۲ اسفند ۱۴۰۰ - ۰۹:۲۸
ترجمه آثار ادبی به مترجم بومی نیاز دارد/ ضرورت کشف و حمایت از مترجمان فارسی در جهان

به گفته گلکار یکی از مهم‌ترین اشتباه‌ها این است که مترجم‌های خوبی برای ترجمه از فارسی به دیگر زبان‌ها انتخاب نشده‌است. مترجم‌هایی که انتخاب می‌شوند، باید از کشوری باشند که کتاب به آن زبان انتخاب می‌شود.

خبرگزاری کتاب ایران(ایبنا)؛ گفته می‌شود فردی که اثری را ترجمه می‌کند باید به اندازه خالق اثر، هنرمند باشد تا بتواند ظرایف زبانی را منتقل کند. به عبارت دیگر؛ ترجمه یک اثر ادبی را در عالی‌ترین شکل خود، می‌توان خلق دوباره‌ی آن اثر، در زبانی دگر دانست؛ از این‌رو، این مترجم در جهانی شدن آثار نقش مهمی ایفا می‌کند. در چنین شرایطی آیا بهتر است مترجم فارسی زبان، کتاب نویسندگان ایرانی را به زبان‌های دیگر ترجمه کند یا پیداکردن مترجمی بومی به زبان کشور مقصد، سزاوارتر است؟
 
آبتین گلکار، مترجم و استاد دانشگاه با تاکید بر اینکه ترجمه باید توسط مترجم، به زبان مادری‌اش انجام شود، گفت: هرچقدر مترجم ماهر باشد، اگر به زبان غیربومی کتاب ترجمه کند، حاصل کار خوب از آب درنمی‌آید و با هیچ ویرایشی هم نمی‌توان آن را اصلاح کرد.

در سال‌های اخیر آژانس‌های ادبی و ناشران، برای معرفی و فروش آثار ادبی ایران در فضای بین‌الملل اقداماتی کرده‌اند. به نظر شما برای گسترش این فعالیت‌ها چه باید کرد؟
قبول کردن معاهده برن مهم‌ترین کاری است که ایران باید انجام بدهد، زیرا رعایت حقوق نویسندگان خارجی مهم‌ترین کاری است که برای مطرح شدن نویسندگان ایرانی در سطح بین‌المللی باید انجام شود. تا زمانی که ایران معاهده‌های بین‌المللی را جدی نمی‌گیرد، آن‌ها هم اقدامات ما را جدی نخواهندگرفت. شبیه این است که در زمینی بازی می‌کنیم که قواعد آن را قبول نداریم و منتظریم که ما را بپذیرند. تا زمانی که دیگر کشورها به ایران به عنوان کشوری نگاه کنند که هنوز کپی‌رایت را رعایت نمی‌کند و آثار نویسندگان را بدون اجازه آن‌ها منتشر می‌کنند، کشورهای دیگر هم هیچ وقت حاضر نخواهندشد، ادبیات ایران را جدی بگیرند.

نکته دومی که درباره کپی‌رایت وجود دارد، این است که بدانیم، نخستین قدمی که برای معرفی آثاری از نویسندگان ایرانی به ناشر خارجی برداشته می‌شود، اقدام برای برای خرید حق نویسنده خارجی و مذاکره برای این مساله است. در مراحل بعد ناشر ایرانی برای فروختن این حق و ترجمه کتاب به زبان‌های دیگر تلاش می‌کند. باید توجه داشت که زبان فارسی، یکی از زبان‌های نادر در فضای بین‌الملل است. نویسندگان معاصر ایرانی می‌توانند از پل ارتباطی میان ناشران استفاده کنند و مخاطبان خود را در دیگر کشورها پیدا کنند. قبول کپی‌رایت از این دو نظر بسیار مهم است.

تا زمانی که این ارتباط به صورت طبیعی میان ناشران شکل نگیرد، جز حمایت دولت چاره‌ای نیست. در این شرایط فقط با حمایت دولت و به صورت مصنوعی می‌توانیم آثاری را به دیگر کشورها نمایش بدهیم، این کاری است که بسیاری از کشورها انجام می‌دهند. مانند گرنت که از ترجمه آثار به زبان‌های مختلف حمایت می‌کند. این معمولا در کشورهایی اتفاق می‌افتد که ادبیاتشان شناخته‌شده نیست و به حمایت دولتی نیاز دارند.
 
ترجمه باید توسط مترجم به زبان مادری انجام شود
به نظر شما اقداماتی که برای ترجمه آثار ایرانی تا به حال انجام شده‌است، آیا توانسته ادبیات و تصویرگری ایران را به خوبی معرفی کند؟
در این بخش اشتباه‌های زیادی مرتکب شدیم. یکی از مهم‌ترین اشتباه‌ها این است که مترجم‌های خوبی برای ترجمه از فارسی به دیگر زبان‌ها انتخاب نشده‌ که البته این مشکل در سال‌های اخیر کمتر شده‌است، اما هنوز هم ادامه دارد. مترجم‌هایی که انتخاب می‌شوند، باید از کشوری باشند که کتاب به زبان آن‌ها انتخاب می‌شود؛ یعنی باید دنبال مترجم‌های بومی از دیگر کشورها باشیم؛ زیرا ترجمه ادبیات نیاز به مترجم بومی دارد. همانطور که در ایران مترجم خارجی نداریم که به فارسی ترجمه کند -اگر هم وجود داشته‌باشد انگشت شمار است- برای ترجمه از فارسی به دیگر زبان‌ها باید با مترجم بومی آن کشور همکاری شود.

اگر توجه داشته‌باشید، ادبیات انگلیسی، روسی، فرانسه و ... توسط مترجم فارسی زبان ترجمه می‌شود. فرآیند ترجمه در 99 درصد موارد باید از سوی مترجم به زبان مادری انجام شود، زیرا هرچقدر مترجم ماهر باشد، اگر به زبان غیربومی کتاب ترجمه کند، حاصل کار خوب نخواهدشد و با هیچ ویرایشی درست نمی‌شود.

نکته دیگر که بد عمل می‌کنند، در انتخاب آثار است. آثاری که برای ترجمه انتخاب می‌شوند، معمولا ارزش ادبی ندارند؛ بلکه در انتخاب آن‌ها روی موارد ارزشی و عقیدتی تمرکز می‌شود و این عناوین کتاب، در ایران آثاری نیستند که مورد استقبال مخاطبان ایرانی قرار بگیرند. اگر در ایران فروش می‌روند، فروش آن‌ها واقعی نیست و تبلیغاتی است؛ برای مثال سازمان‌های دولتی‌ این کتاب‌ها را می‌خرند. کمتر دیده شده آثار پرفروش که ارزش ادبی آن‌ها ثابت شده‌است، وارد فهرست آثاری شوند که دولت از آن‌ها حمایت می‌کند، این رویه باید تغییر کند.
 
دولت باید مترجم‌های خوب را در کشورهای دیگر شناسایی کند
موسساتی اقداماتی برای آموزش و پرورش مترجمان در کشورهای مختلف انجام داده‌اند. دولت چگونه می‌تواند به این روند کمک کند؟
دولت اگر می‌خواهد حمایتی انجام بدهد، باید مترجم‌های خوب را در کشورهای دیگر شناسایی کند و آن‌ها را به روش‌های مختلف حمایت کند، اما دولت راغب نیست که برای افراد خارجی خرج کند.

از نمونه موفق اقدامات دولتی برای تقویت مترجم به زبان‌های مختلف، می‌توان به کشور روسیه اشاره کرد. این کشور هر دوسال یکبار مترجم‌هایی را که ادبیات روسیه را ترجمه می‌کنند از سراسر دنیا شناسایی می‌کند و با خرج دولت روسیه به کنفرانس دعوت می‌کند. در این کنفرانس مترجمان یکدیگر را می‌شناسند و ناشران کتاب‌هایشان را ارائه می‌کنند. تاثیری که این کار در معرفی ادبیات روسیه دارد، بی‌نظیر است، ما هم باید چنین کاری کنیم، باید برای مترجم‌های خارجی که از زبان‌های دیگر  ترجمه می‌کنند، ارزش قائل شویم.

موسساتی روی آموزش زبان فارسی در کشورهای دیگر کار می‌کنند، این اقدام خوبی است و شاید نقطه شروع ترجمه باشد. باید توجه داشت همه افرادی که آنجا آموزش می‌بینند، لزوما مترجم‌های خوبی نمی‌شوند، برای مثال در ایران هم تعداد زیادی دانشجوی زبان‌های خارجی داریم، اما تعداد خیلی کمی از آن‌ها دانشجوی کار بلد می‌شوند. کار دولت می‌تواند شناسایی این درصد بسیار کم باشد. یعنی پیدا کردن افرادی که از زبان فارسی را به خوبی به دیگر زبان‌ها ترجمه می‌کنند. با توجه به رزومه کاری، باید مترجم را جذب، کتابش را منتشر و به نوعی از او حمایت مالی کنند تا به کار ترجمه دلگرم و روی این کار متمرکز باشند. تا زمانی که این تغییرات ایجاد نشود، امید بهبودی برای معرفی ادبیات ایران به کشورهای دیگر را نمی‌بینم.
 
آیا آثاری در ایران داریم که قابلیت گسترش بین‌المللی داشته‌باشد یا نویسندگان و تصویرگران تا به حال به این مساله زیاد توجه کردند؟
به نظر من در ادبیات فارسی کتاب‌هایی داریم، که بتوانند با نمونه‌های خارجی رقابت کنند و حتی در کشورهای دیگر با استقبال مواجه شوند، قطعا از کشورهای دیگر چیزی کم نداریم، اما معمولا آن آثار برای ترجمه انتخاب نمی‌شود.
 
انتخاب‌های خود را به مترجم‌های ایرانی و خارجی تحمیل می‌کنیم
گفتید باید مترجم‌هایی از دیگر کشورها برای ترجمه فارسی به زبان آن کشور پیدا شود، آیا همه کشورها این اقدامات را انجام می‌دهند؟
درکشورهای بزرگ که نویسندگان و آثار شناخته شده دارند، دولت هیچ کمکی برای شناخته شدن کتاب نمی‌کند. بسیاری از آثار روسی، فرانسه و انگلیسی بدون حمایت دولتی ترجمه می‌شوند. این فرایند طبیعی است که هر کشور تعدادی مترجم دارد، این مترجم‌ها هستند که عنوان‌هایی را برای ترجمه انتخاب می‌کنند. در ترجمه آثار فارسی هم باید این اتفاق بیفتد، بهترین افرادی که می‌توانند کتاب‌ها را برای ترجمه انتخاب کنند، خود مترجم‌ها هستند.

مترجمی که از فارسی به روسی ترجمه می‌کند، می‌داند که کدام اثر برای مخاطب‌های روس جذاب است، ممکن است آن کتاب برای مخاطب‌های آمریکایی جذاب نباشد. این یکی از اشتباه‌های ما است که می‌خواهیم یک کتاب را به چند زبان ترجمه کنیم. باید دست مترجم‌ها را باز گذاشت تا آن‌ها انتخاب کنند کدام اثر برای مخاطب‌هایشان جالب و جذاب است و احتمالا با استقبال مواجه می‌شود. متاسفانه ما انتخاب‌های خود را به مترجم‌های ایرانی و خارجی تحمیل می‌کنیم.
 
گرنت تاثیر طولانی مدت ندارد
گرنتی که در ایران ارائه می‌شود، چقدر برای ناشران خارجی جنبه تشویقی دارد؟
برنامه گرنت در مجموع اقدام خوبی است. در هر صورت توجه ناشران را جلب می‌کند و باعث گسترش ترجمه آثار می‌شود، اما تاثیر طولانی مدت نخواهدداشت و همیشه نمی‌توان روی گرنت حساب کرد. همچنین ناشری که کتاب را چاپ کرده و گرنت را دریافت کرده‌است، تلاشی برای تبلیغ و فروش کتاب نخواهدکرد، زیرا ضرر نکرده و هزینه‌های را با گرنت پوشش داده‌است. اینکه کتاب فروخته شود یا نه برایش اینقدر مهم نیست. اگر ناشر سرمایه خود را برای ترجمه و انتشار کتاب می‌گذاشت، حتما میزان فروش برایش مهم بود، بنابر این گرنت به عنوان اقدام تشویقی خوب است، اما نباید به سیاست افرادی که این کار را می‌کنند، تبدیل شود.

برچسب‌ها

نظر شما

شما در حال پاسخ به نظر «» هستید.

برگزیده

پربازدیدترین

تازه‌ها

اخبار مرتبط