همزمان با سیوسومین نمایشگاه بینالمللی کتاب تهران مطرح شد؛
عزیزی: انسان مدام در معرض از دست دادن است/آقامحمدی: رمان ناتمام انرژی نویسنده را میگیرد
یونس عزیزی و تیمور آقامحمدی در حاشیه سیوسومین نمایشگاه بینالمللی کتاب تهران با حضور در سیوسومین نمایشگاه بینالمللی کتاب تهران در جشن امضای رمانهای «چپدستها» و «همه» شرکت کردند.
عزیزی، ضمن تشکر از متصدیان غرفه انتشارات شهرستان ادبی برای فراهم آوردن چنین برنامههای تا نویسنده بتواند بیواسطه با مخاطبش به گفتوگو بنشیند، با اشاره به برگزاری نمایشگاه بینالمللی کتاب تهران گفت: به نظرم نمایشگاه کتاب برای بخش بزرگی از نشرهای کوچک بهویژه شهرستانیها که فرصت معرفی و توزیع کتاب را در سطح گسترده ندارند کمک شایانی است؛ بنابراین امکان مناسبی برای حضور در کنار نشرهای بزرگ برای آنها فراهم میآید که در نوع خود به توزیع عدالت در سطح کشور کمک میکند.
این داستاننویس ادامه داد: صرفنظر از نقدهایی که این روزها میشنویم، حضور گسترده علاقهمندان به کتاب را باید به فال نیک گرفت. نشرهای بزرگ برای رسیدن به اهدافی فراتر از فروش کتاب میتوانند در برگزاری نشستهای فرهنگی، مهیا کردن شرایط دیدار و گفتوگو نویسنده با مخاطبان و تعامل ناشر با آژانسهای ادبی به اهداف خود برسند تا از این رهگذر بتوانند به معرفی آثار خود و توافق برای خرید کپیرایت دست پیدا کنند.
این نویسنده درباره رمان «چپدستها» گفت: رمان«چپدستها» قصه جوانی است که خدمت سربازیاش را در زندان سپری میکند و شخصیت اصلی رمان برای غلبه بر مشکلات درونی و بیرونی در صدد پیدا کردن راهی برای رفع آنهاست که در این میان با مفاهیمی همچون عشق، نفرت، انتقام و خیانت دستوپنجه نرم میکند.
عزیزی ادامه داد: در خلال این داستان، تلاش کردم مسائلی را در حوزه اخلاق مطرح کنم و مخاطب را با خلق موقعیتهایی -موقعیتهایی که میتواند بسترساز شخصیت باشد و در آن بستر وجوه مختلف شخصیت عیان شود- با برخی پرسشها روبهرو کنم. مثلا تکلیف اخلاق و مساله اخلاقی در شرایط مختلف، ناهمسان و متضاد چیست؟ آیا بزهکار، مجرم است یا بیمار؟ و یا کارکرد دین در جلوگیری از بزهکاری چیست؟
نویسنده رمان «چپدستها» افزود: یکی از مضامینی که همیشه با آن کلنجار میروم و در زندگی همواره به آن میاندیشم مفهومی است به نام «از دست دادن». اینکه انسان مدام در معرض از دست دادن است و توانی برای جلوگیری یا درمان آن ندارد، توگویی تقدیر و رخ دادن اتفاقهایی که از دست آدمی خارج است و اختیاری ندارد، بر زندگی ما سایه افکنده است. به همین خاطر «آصف» شخصیت اصلی داستان خواهرش را، عشقش را، زندگیاش را و جوانیاش را به دلایلی از دست میدهد. البته یکی از تلاشهای جدی من در این اثر این بود که سعی کنم داستان را با نثر روان و سادهای روایت کنم و بدون افتادن در دام بازیهای فرمی و زبانی اولویت اولم بیان قصه باشد.
در ادامه تیمور آقامحمدی نویسنده رمان «همه» با اشاره به برگزاری سیوسومین نمایشگاه بینالمللی کتاب تهران گفت: نمایشگاه بعد از دو سال بهصورت حضوری در حال برگزاری است و این اتفاق مبارکی است اما به نظرم همچنان وضعیت کرونا بر رونق نمایشگاه تاثیر گذاشته است.
وی ادامه داد: بخشی از این موضوع به فروش مجازی هم برمیگردد که خیلیها ترجیح میدهند در شهر خودشان و از طریق خرید مجازی کتابهایشان را از نمایشگاه با همان تخفیفها خریداری کنند.
این نویسنده افزود: یکی از پدیدههای چند سال اخیر دسترسی سریع و راحت مخاطب به کتاب است که از طریق کتابفروشیهایی که در شهرشان است اتفاق میافتد و همین موضوع باعث شده که کتاب و فروش آن رشد خوبی پیدا کند. این عوامل باعث شده که حضور در نمایشگاه نسبت به سنوات قبل از کرونا کمتر باشد که البته میتوان همین موضوع را بهعنوان یک ویژگی دانست.
آقامحمدی دراینباره توضیح داد و گفت: این شرایط باعث میشود که آرامآرام به این سمت برویم که در نمایشگاه حضوری کتاب، برنامه فرهنگی اجرا کنیم و محیطی فراهم شود تا نویسندهها با مخاطب، آژانسهای ادبی با نویسنده و ناشران با همدیگر ملاقات کنند تا شاهد یک جریان فرهنگی ادبی در نمایشگاه باشیم.
نویسنده رمان «همه» یادآور شد: برای نوشتن رمان «همه» خون دل خوردم؛ چراکه از داستان کوتاه بزرگسال به فضای رمان آمده بودم و اینموضوع برایم سخت بود. به نظرم بیشترین دستآوردم این بود که توانستم به خودم ثابت کنم میتوانم رمان بلند بنویسم و میتوانم از داستان کوتاه به سمت رمان حرکت کنم.
وی بیان کرد: این رمان را از جهاتی دوست دارم چراکه تکلیف خودم را با یک سری درونمایهها روشن کردم. هیچ خطری خطرناکتر از رمان ناتمام برای نویسنده نیست. رمان ناتمام یعنی زندگیهای نکرده و آدمهای بلاتکلیف در زندگیهای ناتمام. شما وقتی به یک سری درونمایه و مضامین دستوپنجه نرم میکنی اگر تمام نشود آنها همچنان بر زندگی و کارهای بعدی شما سایه میاندازد.
آقامحمدی در پایان گفت: برای اینکه رو به جلو باشم باید تکلیفم را با خودم مشخص میکردم و سراغ رمان بعدی میرفتم چراکه چند رمان ناتمام به نظرم انرژی اصلی نویسنده را برای ادامه راه میگیرد.
نظر شما