بهای سنگین جاهطلبیهای دیکتاتور
فیسک گزارشش را با این جملات شروع میکند که «درست در کناره بغداد، اثری تاریخی از بزرگترین اشتباه صدام به چشم میخورد. این اثر، از هوا مانند سکوی پرتاب موشک به نظر میرسد و از زمین مانند یک حلزون بزرگ است. در گرمای بسیار شدید روز، وارد هوای خنک سردابه گنبدی میشوید که وسایل خنککننده در آن در حال کار است. نوشتهای با حروف عربی طلاییرنگ میگوید که اینجا جنگجویان گمنام عراق، قهرمانان ملت عرب، شهیدان قادسیه دوم در خواب هستند. در قسمت داخلی در راهرو نمایش، تعدادی جعبههای شیشهای به چشم میخورد که روی آن نوشته شده است: یونیفرم شهدا. در آنجا لباس جنگ سربازان وجود دارد. یونیفرمهای سبز تیرهای که بعضی از آنها آستینهایشان را از دست دادهاند و بعضی احتمالاً با اسلحه پاره شدهاند. اینجا تنها محل نمایش عمومی حقایق مرگ است که به واسطه این جنگ، بسیاری از جوانان عراقی را به کام خود کشیده است.»
راوی ادامه میدهد که «یادگار جدی دیگری در غرب بغداد، در شهر خاکگرفته نظامی الفلوجه وجود دارد. در آنجا ارتش عراق همراه با یک سری سردخانه، بزرگترین مردهشویخانههای جهان را دارد که در آن بهطور همزمان دو هزار مُرده جای میگیرند. خانواده کشتهشدگان جنگی عراقی برای شناسایی پسران و همسرانشان به این محیط دلتنگکننده میآیند و حتی در اینجا نیز با ظرفیت بالایی که دارد، گاهی مقامات نمیتوانند به تمامی کشتهشدگان در جنگ برسند.» او به عملیات بدر در باتلاقهای هویزه اشاره میکند که در آن، ضربه ایران، تلفات بسیاری به عراق تحمیل کرد. رژیم بعث هرگز اشارهای به تلفات آن درگیری نکرد، اما منابع غیررسمی گفتند «حداقل 8 هزار عراقی در هویزه کشته شدند، آمار نسبتاً دقیقتری 14 هزار تن را رقم میزند و یک تخمین حاکی از 47 هزار کشته بود.» یکی از ساکنین بغداد به فیسک گفت «در عراق چیزهایی چون آمار و ارقام وجود ندارد. شاید حتی حقیقت را به خود صدام هم نگفتهاند» و او هم از بسیاری مسائل بیخبر باشد.
خبرنگار روزنامه تایمز به وجود داوطلبان مصری و اردنی در ارتش عراق و حضور مستشاران شوروی در صحنه نبرد اشاره میکند، و اینکه «مسکو، واشنگتن و فرانسه میلیاردها دلار به رژیم صدام قرض دادهاند.» اما باوجود همه این کمکها، رژیم بعث همچنان در تنگنا باقی مانده و برای بقای خود دستوپا میزد. او سپس در بخش دیگری از گزارش خود، به نفت عراق و چگونی صادرات آن و مشکلاتی فروش نفت در دوران جنگ میپردازد و به این میرسد که «سعودیها و کویتیها که بیش از همه ضرر میکنند، درصدد کاستن از کمک مالیای هستند که تاکنون به عراق میکردند. این دو رژیم پنج سال پیش هنگامی که صدام حسین جنگ را آغاز کرد، با اشتیاق تمام، کمکهای مالی خود را در اختیار حکومت عراق قرار دادند، اما هماکنون قدرتهای بزرگتری نیز هستند که مایل به حفظ رژیم صداماند.»
فیسک میافزاید «به واسطه ادامه ترس و تنفری که در واشنگتن نسبت به ایران حس میشود، حکومت ریگان اکنون با مهربانی بر بغداد مینگرد. سفارت جدید ایالات متحده در بغداد توسعه یافته است. ایالات متحده ادعا میکند که در این جنگ بیطرف است، اما همانگونه که یک دیپلمات امریکایی در خاورمیانه به آن اشاره کرده بیطرفی به این معنی نیست که ما احساس همدردی نداریم...» او سپس از جنایتهای حقوق بشری رژیم بعث مینویسد و فهرستی از آنچه صدام با مردم خودش کرده – مثل اعدامهای دستهجمعی و شکنجه و هتک ناموس را - فهرست میکند و میگوید «این رژیمی است که اکنون امریکا با آن احساس همدردی میکند و این دلیل دیگری است که خود امریکا در خاورمیانه مورد تنفر واقع میشود...»
راوی مینویسد شوروی همچنان مایل به حفظ صدام است و مقامات این کشور از اینکه در این موضوع با امریکاییها همنظر هستند بسیار خوشحالاند. «این تجهیزات شوروی است که عمدتاً ارتش عراق را حفظ کرده و این اعتبار مالی شوروی است که برای صدام موشکهای اسکاد میخرد؛ موشکهایی که نواحی مسکونی شهرهای غربی ایران را مورد حمله قرار میدهد.» چرا آنان پشت صدام ایستادهاند؟ زیرا میخواهند «مانع از رشد انقلاب اسلامی ایران بشوند»، هرچند دلایل اقتصادی و منافع بلندمدت دیگری هم در حوزه انرژی دارند که میتواند دلیل پشتیانی آنان از رژیم بعث محسوب شود.
نظر شما