محمد آسیابانی، پژوهشگر در ابتدای این نشست گفت: «هنگامی که میگوییم فلسطین... از چه چیزی صحبت میکنیم؟
آیا تا پیش از این به آن اندیشیده بودیم؟
امروز دیگر میدانیم
فلسطینی بودن یعنی انس با مرگ
یعنی تعامل با مرگ
یعنی ثبت نام در خون غسان کنفانی
پارههای تن تو این تکه گوشتهای سوخته بر در و دیوار نیستند،
عکا و حیفا و قدس و طبریه و یافا هستند
و خوشا آن تنی که پارههایش شهرها باشند
چقدر به وطن میمانی.»
این بخشی از قصیده بلند محمود درویش بود که پس از رخداد ترور غسان کنفانی سرود و این را به ترجمه حسین مرکبی خواندم. درویش در این بندها چند مفهوم مهم را درباره سرزمین فلسطین و اندیشمندان و روشنفکران فلسطینی یادآور میشود. نخستین مفهوم چیستی فلسطین و فلسطینی است. فلسطینی بودن یعنی انس و تعامل با مرگ. فلسطینی همیشه سایه مرگ را روی خود میبیند. یک فلسطینی به ویژه اگر اندیشه و دغدغه وطنش را داشته باشد همیشه در معرض ترور است و مرگ بر اثر ترور پارههای بدن را تبدیل به شهرها میکند. آنگاه که بدن روشنفکر و اندیشمند مبارز تکهتکه میشود، تازه فلسطین اشغال شده و فلسطین تکهتکه شده خود را نشان میدهد. روشنفکر و متفکر فلسطینی همین است یا باید ترور و کشته شود و یا آواره کشورهای دیگر.
وی افزود: اینکه این روشنفکران به لختترین وضعیت ممکن با مرگ و آوارگی بر اثر استعمار و موجود تولید شده توسط استعمار یعنی رژیم فاشیست اسرائیل مواجه هستند، به نوعی وضعیت استثنایی است. اگر کمی دخل و تصرف کنیم در تعبیر آگامبن، اینها بدل به قربانیهای مقدسی میشوند که جامعه جهانی را با خون خود پالایش میکنند. این مواجهه مستقیم آنها با مرگ و آوارگی سبب شده که تفکرات جدی درباره استعمار داشته باشند و نقشی مهم در مطالعات پسااستعماری.
آسیابانی در ادامه بیان کرد: متاسفانه ما به جز ادوارد سعید دیگر بسیار کم از این متفکران میشناسیم و البته خود ما هم نتوانستیم در زمینه مطالعات پسااستعماری نقشی ایفا کنیم. یعنی نه خودمان توانستیم و نه حتی به سمت ترجمه متون نظری رفتیم. نه ترجمههایی از متون اصلی کسانی چون اسپیواک داریم مثلا مقاله مهم آیا فرودستان میتوانند سخن بگویند؟ یا آثار هومی بابا مثل ملیت و روایت را ترجمه نکردیم و نه سراغ متفکران فلسطینی رفتیم که در جهان مشهورند. مثل فیصل دراج با کتاب «ذاکره المغلوبین: الهزیمه والصهیونیه فی الخطاب الثقافث الفلسطینی» یا «خاطره شکستخوردگان: شکست و صهیونیسم در گفتمان فرهنگی فلسطین» یا هشام شرابی با نظریه وطنگزینی.
وی گفت: تمام مواجهه فکری ما با استعمار و غرب محدود میشود به نظریه غربزدگی احمد فردید که به وجهی مبتذل توسط جلالآل احمد ارائه شد. البته خود نظریه فردید، بسیار مهم و چفت و بستدار هستند و بنمایههای فلسفی غنی و مهمی دارد. فلسطین که فارغ از هر چیز یک مساله انسانی است هنوز برای ما مساله نشده است اما همین روشنفکران فلسطین کاری کردند که فلسطین مساله آزادهمردان و آزاده زنان همه عالم بشود.
در ادامه این نشست فرید قدمی، مترجم کتاب «وضعیت محاصره» گفت: این کتاب در سال 2002 منتشر شد و با فاصله یک سال من این کار را ترجمه کردم. در سال 87 اولین بار انتشارات روزنامه ایران این کتاب را منتشر کرد و در سال 98 نشر نیماژ آن را به چاپ رساند. این کتاب یکی از نخستین کارهای ترجمه من است.
وی افزود: بعد از جنگ جهانی اول و فروپاشی عثمانی یک دولت با منشا خشونت در این سرزمین به وجود آمد که سبب کشته شدن چهرههای مشهوری همچون عزالدین قسام و... شد. همزمان با تشکیل دولت اسرائیل کشتارهای بزرگی مثل دیرقاسم شروع شد. بعد از این کشتارها نیمی از جمعیت فلسطین آواره شدند و گروهی مهاجرت کردند. شعر مقاومت بر اساس استقرار مردم فلسطین دو جنبه دارد. بخشی از مردم فلسطین تحت حکومت اسرائیل زندگی میکنند و بخشی دیگر در نوار غزه و کرانههای باختری و تحت آزار رژیم اسرائیل قرار دارند. در واقع رژیم نظامی امنیتی و پلیسی در شعر نمود دارد. این کتاب در رامالله نوشته شده است و با کارهای قبلی محمود درویش تفاوت دارد.
مترجم کتاب وضعیت محاصره با بیان اینکه نکته مهم در این کتاب نگرش ضدهویتی محمود درویش است، گفت: محمود درویش در این شعر از سنت عربگرایی فاصله گرفته و مستقیما هرگونه هویتگرایی را نادیده میگیرد. هر گونه هویتگرایی سر از فاشیسم درمیآورد. او در بخشی از کتاب و در شعر (به قاتلی دیگر) از یک اجتماع سخن میگوید. اما این هویتگرایی است که از دل آن درمیآید. شعر عرب جاهلی بر طرب و ستایش زندگی تاکید دارد و این است که این شادباشی میتواند یک اجتماع جدید برای ما باشد.
قدمی در ادامه افزود: بخش دوم اهمیت این کتاب بیان وضعیت محاصره به دلیل فرم آن است. اولین باری است که شعری با ماهیت رمانگونه نوشته میشود و این خصلت به دلیل ماهیت کلاژی متن است. محمود درویش کار عاشقانه، ژورنالیسم وژانرهای مختلف را ترکیب میکند تا به ماهیت کارناوالی برسد.
وی در ادامه گفت: کاری که اسرائیل میکند هویتزدایی مردم فلسطین است. بر مبنای این پروژه سرکوب را عادیسازی میکند و تصویر شیک سرباز اسرائیلی در مقابل یک مشت عرب برجسته میشود. چیزی که ما در فلسطین دنبالش هستیم یک اجتماع ادبی است. ملت فلسطین ملتی است که مفهومش را در ادبیات جستجو میکند. در فلسطین این مساله برجسته است که هویت بخش زیادی از مردم در ادبیات شکل میگیرد. به نظر من هویتگرایی پاشنهآشیل مطالعات پسااستعماری است. چیزی که ما باید علیه آن موضع بگیریم. هویتگرایی یهودی را در اسرائیل میبینیم. هویتگرایی مذهبی را در داعش دیدیم. به نظر من اجتماع ادبی بسیار مهم است. چیزی که این کتاب را درخشان میکند، کولاژگونگی و رمانگونگی شعر اوست.
قدمی افزود: تا دهه 1990 حتی تا 2000 فضای فکری دنیا حتی در اروپا و آمریکا با فلسطین همراه است. چون ادبیات مدیوم روشنفکری است، در دهه اخیر این مساله عوض میشود به خاطر اینکه ادبیات کنار زده میشود و تلویزیون تصویر را میسازد و مردم را فریب میدهد. پیوند ادبیات و پیوند فلسطین بسیار مهم است. ای کاش بیش از درگیری هویتگرایی بر ادبیاتگرایی تمرکز میکرد.
در ادامه این نشست مازیار نیستانی، پژوهشگر و منتقد ادبی گفت: نویسندهای فرانسوی میگوید؛ اروپا دین بیپایانی به یهودیانش دارد که هنوز آن را پرداخت نکرده است، در عوض مردم معصومی به پرداخت این دین مجبور شدند، فلسطینیان.
وی افزود: من از طریق شعر و تئاتر دنیا را میفهمم. ترجمه انتقال از یک زبان به زبان دیگر نیست بلکه مسیری از تحقیق و پژوهش است و اینجاست که سفر مترجم آغاز میشود. سفر من هم اینگونه به این کشور غنی آغاز شد. نگاه من به نگاهی که غربیها دارند، متکی نیست. گرچه بسیاری از این نمایشنامهها قابل تقدیر است. من مایل هستم نگاهم مثل این کتاب از خود فلسطینیها شکل بگیرد. نکته دیگر اینکه صحبت کردن از فلسطین همواره امر دشواری است.
نیستانی بیان کرد: موقعیت فلسطین یک موقعیت یگانهای است و همین بستر رخدادپذیر سبب میشود با یک ادبیات بسیار ممتازی روبرو باشیم. عدهای از نظریهپردازان وضعیت فلسطین را وضعیت استثنایی میدانند. در این وضعیت استثنایی کشورهای لیبرال دموکراتیک آزادی و دموکراسی را به حالت تعلیق در میآورند و سرکوبی در قلب دموکراسی به وجود میآید. در 11 سپتامبر بسیاری از کشورهای مدعی دموکراسی، دموکراسی را به حالت تعلیق درآوردند و سرکوبهایی انجام گرفت. نظریهپردازان دولت اشغالگر اسرائیل را دنباله همان لیبرال دموکرات غرب میدانند که دموکراسی را تعطیل کردند.
وی در ادامه گفت: بر اساس نظریه ایلان پاپه دولت اسرائیل دولت استعمارگری است. در دورانی که استعمار به شکل ظاهری بساط خویش را از آفریقا و خاورمیانه و... جمع کرده بود کودکی به نام اسرائیل برای استعمار به دنیا آمد. عملا در این وضعیت ما با یک وضعیت سرکوب روبرو هستیم. این رژیم بومیهای منطقه را کوچ میدهد و از هویت و تاریخ خالی میکند. مکانهای خاطرهساز را از بین میبرد. آدمهای تاثیرگذار را با ترور میکشد و هویت خویش را بازسازی میکند. در حالیکه هویت خودش را با خون مینویسد، تصویری از بومیها ارائه میدهد که اینها مردمی دور از فرهنگ و تمدن و وحشی هستند. یک نویسنده فلسطینی فقط میتواند این هویت و فرهنگ را حفظ کند و مقاومت کند.
نیستانی افزود: چه میشود که ملتهای عرب به جز جنگ شش روزه یکدست پشت فلسطین قرار نمیگیرند. ژیل دولوز میگوید؛ سنگهایی که از دست فلسطینیان پرتاب میشود، سنگهایی از خود فلسطینیان و از کشورشان است. آنها دارند با سنگ علیه آخرین کشور استعماری جهان مقاومت میکنند. با صحبتهای فرید قدمی موافقم که ایدئولوژیهای هویتگرا میتوانند به فاشیسم برسند. ما با رژیمی روبهرو هستیم که قصد دارد مردم فلسطین را از محتواهایشان خالی کند. در این عرصه تضاد به وجود میآید که خود نمایش است. زنده نگه داشتن آدمها با روایات خاطرات آنها سعی میکند تا هویت فلسطینی را زنده نگه دارد. دشواری کار در این است که ما چگونه میتوانیم به این هویت برسیم برای ملتی که از هم پاشیده است. با این تعریف، توصیف از مردم فلسطین دشوار است.
وی در ادامه گفت: با آشوبی که رژیم اسرائیل به وجود آورده است، بسیاری از اسناد و مدارک در جنگها از بین رفته و هویتزدایی از پاره پاره کردن فلسطین همواره برداشت ما را از فلسطین دچار نقصان میکند. آیا میتوان نویسندهای را بیشتر از دیگری فلسطینی دانست؟ وضعیت کسی که به عربی حرف نمیزند و به عربی مینویسد چگونه است؟ وضعیت نمایشنامهنویسانی که در اروپا و آمریکا هستند و نسل دوم و سوم مهاجران فلسطینی هستند، کسانی که به عربی حرف نمیزنند ولی اغلب یاد وطنشان میکنند، چگونه است؟ با چنین مسایلی در تعریف تئاتر فلسطین روبهرو هستیم.
نیستانی بیان کرد: در انتفاضه اول که از دهه 60 شروع میشود، احیای فرهنگ فلسطینی شروع میشود و در بسیاری از نمایشها این احیا وجود دارد. شکلگیری گروههای تئاتری یکی از رویکردهای سیاسی است که با ذهنیت سیاسی جدید و شکل مترقیانه دارد اجرا میشود. ما میخواهیم از تئاتر به اجتماع برسیم، اعتقاد این است که این کنش تئاتری میتواند جامعهساز باشد.
نظر شما