دشمن میدانست ما قصد حمله داریم
گویا تصمیم اولیه این بود که عملیات در میمک، که نام عملیات عاشورا را روی آن گذاشته بودند پانزده روز قبل از این تاریخ اجرا شود، اما با پافشاری صیاد شیرازی برای حضور نیروهای ارتش، تغییراتی در شکل و شیوه اجرای عملیات اعمال شد و همین تغییرات بود که تعویق دوهفتهای عملیات را رقم زد. صیاد گفته بود «حتی اگر شده عملیات عقب بیفتد، باید ارتش را به کار گرفت.» حتی بعد از طراحی جدید عملیات و تعیین نقش نیروهای ارتش در مراحل اجرای آن، مسائلی - مثل نقل و انتقال یگانها و ایجاد هماهنگی بیشتر میان نیروها و تکمیل کار شناسایی مواضع دشمن و مسیرهای پیشروی - وجود داشت که منجر به تعویق دوباره عملیات شد.
تردد خودروهای نظامی در ایلام و تحرکاتی که از نخستین روزهای مهر ماه آغاز شده بود، بهوضوح نشان میداد که عملیاتی در پیش است، آنقدر واضح که «مردم شهر تا حدود متوجه قریبالوقوع بودن عملیات در این منطقه شدند، اما کسی زمان و محل دقیق آن را نمیدانست. جالب این که به گزارش خبرگزاری جمهوری اسلامی از ایلام، از نخستین ساعات بامداد امروز (25 مهر) غبار غلیظی که منطقه عملیاتی را پوشاند، امکان هرگونه عملیات هوایی هواپیماهای مهاجم عراقی را از دشمن سلب کرد و این نصرت و امداد الهی محسوب میشد که قبل از شروع عملیات، رزمندگان اسلام را یاری میکرد.»
هرچند دست الهی را پشت سر خودمان میدیدیم، اما مسأله غافلگیرکردن دشمن به کل منتفی بود. دشمن میدانست که ما مترصد عملیات هستیم و ما هم میدانستیم که دشمن میداند. به روایت اسدالله ناصح، یکی از فرماندهان تیپ نبی اکرم «دشمن صددرصد آماده بود. وقتی عملیات از روز بیستوچهارم به دلیل نرسیدن توپهای ارتش عقب افتاد، روز بیستوپنجم دشمن نیروهای زیادی را پای تنگه آورده بود و با بلندگو اعلام میکرد: بیایید! ما منتظر شما هستیم!» خلاصه اینکه ما با علم به اینکه دشمن منتظر ماست و برای دافع از مواضع خودش آماده است، دست به حمله زدیم. در مسیر پیشروی، چند گردان شهید دادند و مشکلات دیگری مثل تأخیر یکی از گردانها در رسیدن به محل مقرر خودش بهوجود آمد، اما نقشه تقریباً دقیق و درست، قدم به قدم اجرا شد.
مدد الهی همراهمان بود
شروع عملیات، از بیسیم فرماندهی ساعت 23 اعلام شد و رمز آن نیز یااباعبدالله الحسین بود، اما در عمل حمله نیروها به مواضع دشمن با چند ساعت تأخیر آغاز شد. «زیرا هنوز یگانهایی بودند که پای کار نرسیده بودند. از جمله تیپ نبی اکرم که قرار بود در شیار میمک عمل کند، بر اثر شهادت و مجروح شدند دو تن بلدچی تیپ، در حرکتشان توقفی حاصل شده بود.» دشمن آماده و چشم انتظار رویارویی با نیروهای ما بود. پیشروی در برخی مسیرها و محورها هم بسیار دشوار انجام گرفت، اما نه آن آمادگی دشمن و نه این دشواریهای پیشروی، مانع پیروزی ما نشدند. دشمن آماده بود، اما در دفاع از مواضع خود عاجز ماند و در چند نقطه، زودتر از آنچه انتظار میرفت تن به عقبنشینی داد.
عملیات در مجموع عملیات موفقی بود و بسیاری از اهداف از پیشتعیینشده محقق شدند. دشمن مناطقی را که قبلاً اشغال کرده بود در حمله نیروهای ما از دست داد و به اجبار عقب نشست و بعد برای بازپسگیری این مناطق، ضدحملات سنگینی را شروع کرد. «آنچه مسلم است این که دشمن برای صبح روز اول، طرحهای تلافیجویانهای تدارک دیده بود و امیدوار بود به محض روشن شدن هوا، با بهکارگیری قدرت زرهی و حملات هوایی خود، مناطق از دستداده را بازپس گیرد. لیکن با تغییرات جوی به نفع نیروهای خودی، اوضاع مطابق این پیشبینی جلو نرفت. به گفته برادر قالیباف در ساعت 5 صبح باران گرفت و طوفان شد، بنابراین دشمن در روز دیدش کم شد. دیگر، هواپیماهای دشمن در منطقه نمیتوانست بیاید.»
گویا طبیعت به اشاره الهی به یاری ما آمده بود. «بر اثر باران، تمام شیارها آب افتاده بود و در دشت تانکها مانده بودند و نمیتوانستند بیایند (تانکها در گل گیر کرده بودند). خلاصه دشمن در روز اول اگر میتوانست به ما پاتک کند، همه هدفهای ما را پس میگرفت. ولی این باران شدید و طوفان به ما فرصت داد که خاکریز زدیم و دشمن نتوانست کاری کند.» به گفته حسین اجاقی، یکی دیگر از فرماندهان تیپ نبی اکرم «یک یال ابرویی بود که هر دو گردان باید از آن بالا میرفتند و کاملاً در دید دشمن بود و اگر یک منور میزد، با یک تیربار همه را میزد. اما به لطف خدا، با اینکه آسمان مهتابی بود، ابر سیاهی آمد و جلوی ماه را گرفت و از آن یال گذشتیم.»
عملیات عاشورا، روایتها و کتابها
عراقیها که هم در دفاع و هم در ضدحمله شکست سنگینی خورده بودند، کوشیدند در صحنه تبلیغات شکستشان را جبران کنند. دو رسانه رسمی آنان، رادیو بغداد و رادیو صوتالجماهیر به دروغ گفتند که حمله ایرانیها را دفع و شمار زیادی از نیروهای آنان را تارومار و سایرین را مجبور به عقبنشینی کردهاند. اما واقعیت معلوم بود و انکار آن از سوی عراقیها تأثیری در اصل ماجرا نداشت. بیبیسی بدون اشاره به آنچه بعثیها میگفتند، از پیروزی ایران گفت و در تحلیل علت پیروزی ما و شکست دشمن افزود که هرچند عراقیها میدانستند حملهای از طرف ایران در پیش است، اما آماده مواجهه با حملهای چنین سنگین نبودند و در این شکست، حداقل 100 کشته و همین تعداد اسیر دادند. البته نباید ناگفته گذاشت که یکی از گردانهای ما در محور جنوبی عملیات در محاصره گرفتار شد و کوششهایی که برای نجاتشان انجام گرفت به نتیجه مطلوب نرسید. رزمندگان این گردان در سرما و گرسنگی، مظلومانه شهید شدند و شهادتشان پیروزی ما با تلخکامی همراه کرد.
اما در دنیای کتابها، به جز کتاب «تجدید رابطه امریکا و عراق» که منبع اصلی روایت ما بود، محسن رشید نیز در کتاب «گزارشی کوتاه» (مرکز اسناد و تحقیقات دفاع مقدس) و افرایم کاراش در کتاب «جنگ ایران – عراق؛ پیامدهای سیاسی، تحلیل نظامی» (ترجمه سید سعادت حسینی، مرکز اسناد و تحقیقات دفاع مقدس) به اجرای عملیات عاشورا در میمک اشاره میکنند. جعفر شیرعلینیا نیز در فصل ششم «دایرهالمعارف مصور جنگ ایران و عراق» (انتشارات سایان) به عملیات عاشورا میپردازد. هرچند روایت او در این کتاب به نوعی بازخوانی و چکیدهای از روایت هادی نخعی است.
نظر شما