نگاهی به کتاب «آنگاه که از فهم جهان در میمانیم»
همراه شدن با بزرگترین ذهنها در حوزه فیزیک، ریاضی و شیمی
اثری که خواهید خواند یعنی کتاب «آنگاه که از فهم جهان در میمانیم» به نظر بسیاری از منتقدان ژانر ادبی جدیدی را پیش نهاده است. برخی آن را رمان خواندهاند و برخی مجموعه داستان همراه با یک رمان کوتاه در میانه. اگر از ردهای که در آنها جایزه گرفته یا نامزد شده تبعیت کنیم رمان است.
برخی این اثر را گواه باور او به ارزشهای روشنگری دانستهاند: قدرت تفکر منطقی و مشاهده تجربی که میتواند ظلمت خرافات را تارومار کند اما واژه خواب، مثل فارسی به معنای رؤیا هم هست شاید بتوان این اثر را به گونهای دیگر تفسیر کرد. ذهن در خواب این موجودات موهوم و ترسناک را زاده است. یعنی هیولاها ممکن است رؤیای خرد باشند و شاید دیگر نمیتوان علم را مأمنی مطلق دانست.
اثری که خواهید خواند یعنی کتاب «آنگاه که از فهم جهان در میمانیم» به نظر بسیاری از منتقدان ژانر ادبی جدیدی را پیش نهاده است. برخی آن را رمان خواندهاند و برخی مجموعه داستان همراه با یک رمان کوتاه در میانه. اگر از ردهای که در آنها جایزه گرفته یا نامزد شده تبعیت کنیم رمان است. این شفاف نبودن مرز ژانرها برخاسته از انبوه ایدههای عجیب و مسحورکننده در اثری نبوغآمیز و کم حجم است که در قلمرو میان مستند و خیالی جای دارد. گاه آمیزهای از هردو میشود و گاه مستند ناب یا تخیل ناب. میتوان آن را رمانی غیرداستانی دیستوپیایی هم دانست که زمان وقوع آن نه آینده که زمان حال است.
در این برساخته داستانی بنیادنهاده بر رخدادهای واقعی با بزرگترین ذهنها در حوزه فیزیک و ریاضی و شیمی در ترکیبی از واقعیت و تخیل همراه میشویم. شیدایی و سوداهاشان، عذابهاشان و دست به گریبان شدنشان با معضلات اخلاقی را تماشا میکنیم؛ زمانیکه چشم به مغاک میدوزند پس به مدد تخیل یا ادبیات به حقایقی عجیبتر از زندگینامههای مرسوم دست مییابیم؛ به حقایقی عمیقتر که فقط از ادبیات بر میآید که بر ملاشان کند؛ نقب زدن به چیزهای غیرقابل تصوری که ذهن هنوز آنها را در نمییابد اما داستان میتواند، چراکه تیزترین چاقوست برای بریدن لایههای رویی و رسیدن به سرزمینهای هذیانی ذهن.
مسحور کنندگی این اثر در همین است که آنها که گمان میکردهایم به حقایق مسلم دست یافتهاند، حیران به نقطهای میرسند که در مییابند، به رغم همه دستاوردهای علمی از درک کامل جهان قاصرند و زبان گویی ابزار کافی برای توصیف خیلی از چیزها نیست. درک اینکه خیلی چیزها هست که علم هنوز از فهمش عاجز است قاعدتاً باید سبب شود که دیدگاهمان به جهان پیچیدهتر و چندگانه شود. آیا وقتی به عظمت ویرانیای که نوع بشر قادر است در جهان بهبار آورد واقف شدیم، مغز ما جوری سازمان یافته تا با این درک مرگبار دست و پنجه نرم کند؟ همین شاید پیامی باشد عجیب و تفکر برانگیز. امروز هم در این زمانه همهگیری مادر طبیعت یک بار دیگر به ما افتادگی و فروتنی آموخته است، باشد که درس بگیریم.
این پایان جبرگرایی است. اصل عدم قطعیت هایزنبرگ، امید تمام کسانی را بر باد میداد که به جهان منظم و بهقاعدهای که فیزیک نیوتونی وعده داده بود ایمان داشتند. به نظر جبرگرایان اگر میشد قوانین حاکم بر ماده را برملا کرد میشد به کهنترین گذشته دست یازید و دورترین آینده را پیش بینی کرد. ریاضی دارد جهانمان را تا نقطهای تغییر میدهد که نهایتاً طی ده بیست سال آینده اصلا دیگر نتوانیم درک کنیم که انسان بودن واقعاً یعنی چه؟ میتوانیم اتم را بشکافیم برگردیم و به نخستین نور خیره شویم و پایان جهان را فقط با مشتی معادله پیش بینی کنیم، اما همیشه چیزی مبهم، نامتعین و غیر قطعی باقی میماند.
بنجامین لاباتوت، نویسنده شیلیایی این کتاب، در سال ۱۹۸۰ به دنیا آمد و در هلند و آرژانتین بزرگ شد. او اکنون در شیلی زندگی میکند و به زبان اسپانیایی مینویسد. این کتاب در سال ۲۰۲۱ برنده جایزه انجمن قلم انگلستان شد و در ردیف 10 کتاب برتر سال ۲۰۲۱ نشریه نیویورک تایمز قرار گرفت.
کتاب «آنگاه که از فهم جهان در میمانیم» اثر بنجامین لاباتوت و ترجمه فرزانه طاهری از سوی نشر مرکز در 170 صفحه و با قیمت 86000 تومان روانه بازار نشر شده است.
نظر شما