سه‌شنبه ۸ بهمن ۱۳۸۷ - ۱۳:۳۷
«مرگ خوش» سقط جنين شده است

فرزانه کرم‌پور، نویسنده، در نشست نقد و بررسی رمان «مرگ خوش» اثر آلبر کامو گفت: رمان «مرگ خوش» مانند جنين سقط شده است و كامل نيست. در ميان مفاهيم سرگردان است و مرتب با مفاهيم بند بازي مي‌كند.

به گزارش خبرگزاري كتاب ايران(ايبنا)، كرم‌پور در ادامه ساختار داستاني این کتاب را  ناكامل و ضعيف دانست  بودن گفت: «مرگ خوش» مانند يك رمان سقط شده است و كامل نيست. خواننده اين داستان دستخوش سرگرداني مفاهيم مي‌شود، چرا كه نويسنده مرتب با مفاهيم بند‌بازي مي‌كند.

وي افزود: خواننده امروز كه هوشياري اينترنتي و فيلم‌هاي سينمايي را دارد، با خواندن چند فصل از كتاب متوجه مي‌شود كه نويسنده سرگردان است. 

نويسنده «پست سفارشي»، مقايسه اين كتاب را با «جنايت و مكافات داستايوسكي» توسط مترجم، مقايسه‌اي نادرست دانست و خاطرنشان كرد: مترجم در مقدمه، اين كتاب را به جنايت و مكافات داستايوسكي شبيه دانسته كه به نظر من اصلا اين مقايسه جايز نيست. آن هم در مورد داستاني از يك نويسنده كه خود او نمي‌خواسته هيچ وقت منتشر شود. 

خالق «ضيافت شبانه» در ادامه با اشاره به آغاز داستان، اين گونه توضيح داد: ماجراي داستان از يك روز آفتابي و با توصيفات زيبا آغاز مي‌شود كه «مورسو» به گفته زاگرو، او را به قتل مي‌رساند. قتل زاگرو به خير و خوشي تمام مي‌شود، ولي ما اصلا تمايلات و احساسات مورسو را نسبت به اين قتل در داستان نمي‌بينيم. البته او در دوره‌اي به مسافرت مي‌رود و به صومعه و كليسا سر مي‌زند ولي هيچ كدام از اين مكان‌ها او را آرامش نمي‌رسانند.

وي در ادامه گفت: به نظر مي‌رسد مورسو درتمام طول سفر لذت نمي‌برد و با اينكه پول زيادي از زاگرو گرفته، ارزانترين هتل را انتخاب مي‌كند.

اين داستان نويس تاكيد كرد: معمولا مسايل رواني، كدها و نشانه هايي دارد كه ما رابه جايي رهبري كند. ولي دراين كار همه كدها به هم ريخته است. شايد كامو مي‌خواهد بگويد كه خود مورسو هم دچار سرگرداني است.

اين نويسنده با اشاره به نقش زن ها در «مرگ خوش» گفت: زن‌ها هم البته كنش‌گر نيستند و گويي قرار است در اين پوچي سهيم شوند. از طرفي مورسو هم معتقد است كه وابستگي، خوشبختي آدم را خراب مي‌كند. به همين دليل به ازدواجش هم خاتمه مي‌دهد.

كرم‌پور با اشاره به رويكرد نويسنده در رابطه انسان و طبيعت، اين گونه توضيح داد: در فصل ما قبل آخر، مساله نزديكي انسان با طبیعت مطرح مي‌شود و به نظر مي‌رسد كه مورسو در حال شنا كردن و ماهيگيري حال بهتري دارد. البته او باز هم مانند بازي ماروپله، به يك افسردگي و پوچي سقوط مي‌كند و پايان بندي داستان به طرز ضعيفي با مرگ مورسو تمام مي‌شود. آن‌هم درموقعيتي كه داستان به جايي رسيده كه انگار نمي‌توانسته طور ديگري تمام شود. 

كرم پور در آخر گفت: من از خواندن اين رمان اصلا لذت نبردم و خواندن آن را نير به هيچ كس توصيه نمي‌كنم.

نظر شما

شما در حال پاسخ به نظر «» هستید.

برگزیده

پربازدیدترین

تازه‌ها

اخبار مرتبط